گزارشی از تاناکورا و تاناکورابازها
/گفتو گو با محقق مد پایدار به همراه گزارش توصیفی از تاناکوراهای سطح شهر/
نسترن فرخه، انصاف نیوز: بسیاری از فعالان محیط زیست برای حمایت از کاهش گرمایش زمین و آسیب به محیط زیست موافق گسترش تجارت اجناس دست دوم هستند زیرا انرژی کمتری برای استفادهی مجدد کالا صرف میشود، اما بهاره خلیلی فرد محقق حوزهی مد پایدار، مخالف وجود تاناکوراهای سطح شهر است و آن را عاملی بر افزایش گرمایش زمین میداند، این محقق در گفتو گو با انصاف نیوز به این موضوع تاکید داشت که تجارت دست دوم باید محلی صورت گیرد، یعنی افراد یک محل و یا یک شهر اجناس دست دوم همان منطقه را از هم خریداری یا داد و ستد کنند زیرا حمل و نقل این اجناس در مسافت طولانی مثلا از کشوری به کشور دیگر همان انرژی و آلودگی را ایجاد میکند که تولید جنس دست اول دارد.
موضوعی که طبق بررسی انصاف نیوز در تاناکوراهای چهار منطقهی غرب، شرق، شمال و جنوب تهران، تایید میکند که تمام فروشگاه و مغازههای دست دوم فروشی اجناسشان از کشورهای اروپایی به هند و پاکستان و از آنجا به مرزهای کشور میرسد. حمل و نقلی که همراه با آلودگی زیست محیطی و گاه بهرهکشیهای همچون تولید اجناس نو به وجود میآید و در داخل کشور بدون هیچ سیستم، برنامهی مشخص و حتی مدیریت صنفی به فروش میرسد، اما همین تجارت که گاه در نظر مردم غیرقابل پذیرش است و از آن دوری میکنند در کشورهای اروپایی هم از نظر فرهنگی و هم از نظر مدیریت منطقهای پذیرفته شدهتر است. حتی شهروندان آمریکایی و آلمانی هم به طور کامل توضیح دادند کمپانیهایی در هر شهر و محله وجود دارد که به صورت خصوصی و یا دولتی اجناس دست دوم را جمعآوری میکنند و بعد از ضد عفونی کردن آنها را به قیمت کمتر به فروش میرسانند.
اما بسیاری از مردم در داخل کشور به دلیل تصور رایج نسبت به آلودگی پوشاک از خرید این اجناس اجتناب میکنند و آن را عامل بیماریهای پوستی میدانند؛ در صورتی که طبق گفتهی دکتر شهرام آریایی متخصص پوست، «اگر پوشاک به صورت سیستماتیک ضد عفونی شوند قابل استفاده خواهد بود.»
گفتو گوی انصاف نیوز با بهاره خلیلی فرد، شهرام آریا و همچنین گزارش میدانی از تاناکوراهای سطح شهر را در ادامه بخوانید:
وضعیت تاناکورا در جنوب تهران: قشر ضعیف به دلیل تنگ دستی و قشر متوسط و رو به بالا برای استفادهی ارزان از برندها، مخاطب این فروشگاهها هستند.
اینجا خیابانی شلوغ و پر از موتور سواران ناشی است، هر از گاهی چرخ باری بیمهابا از کنار افراد رد میشود و گاه محکم به زانوی رهگذری میکوبد، چهارراه گمرک همان جایی است که به بازار جنسهای دست دوم معروف است، وارد اولین خیابان به سمت غرب میشوم، اولین مغازهی تاناکورا فروشی است که از ظاهرشان مشخص است هر جنس شاید چندین بار مورد استفاده قرار گرفته است و مندرس بودن پوشاک و کفش این مغازه کاملا نمایان است، فروشنده که پیرمردی عبوس است با بیمیلی و ابروهای گره خورده در جواب سوالم که این اجناس دست دوم است میگوید «نه، در این خیابان اصلا جنس دست دوم فروشی پیدا نمیکنی، باید به خیابان سید اسماعیل بروی.»
قدم زنان این خیابان شلوغ را جلو میروم و گاه به مغازههای مندرس فروش با فروشندهای پیر و فرتوت یا جوانی معتاد بر میخورم که حاضر به مکالمه با من نمیشوند، اما مغازههای تاناکورا یا استوک فروش زیادی هم یافت میشود که فروشندگان کم یا زیاد شروع به صحبت میکنند. یکی از پسرهای جوان کفش دست دوم فروشی میگوید: «از آدمی که وضع مالی خوب ندارد تا شخصی که فقط به دنبال برند است، همه از ما خرید میکنند و در این یک سال و نیم تحریمها، افراد متوسط جامعه از ما بیشتر خرید میکنند، چون بعضی برندها اصلا در ایران نیست و افراد مجبورند دست دوم آن را بپوشند، جنسی هم که در بازار وجود داشته باشد و مثلا قیمت آن یک میلیون باشد ما آن را 200 هزار تومان میفروشیم.»
وارد مغازهای دو الی سه متری میشوم که به دیوار و سقف آن کفشهای کار کرده و کار نکرده آویزان است، فروشنده خریدارانش را هم قشر برندباز پولدار میداند و هم برنددوستان قشر متوسط که وسعشان به جنس نو نمیرسد، از تفاوت قیمتها میگوید: «معمولا تفاوت قیمت ما با قیمت اجناس نو یک پنجم است اما باز هم به تمیزی جنس بستگی دارد چون بعضی جنسها تمیزتر هستند.»
به آخرین مغازههای تاناکورا فروشی این راسته میرسم، بیشتر فروشندگان تمایلی به صحبت با من نداشتند و یا از ترس، اطلاعاتی اشتباه دادند؛ وارد آخرین مغازهی تاناکورا فروشی میشوم که مردی میانسال و خوش لباس در حال فروشندگی است، بین صحبتهایش به لباسهایی که به تن دارد اشاره میکند که همه برند اما دست دوم هستند، میخندد و میگوید: «در مغازهی من از دانشجو و تا مجری تلویزیون آمده و خرید کرده، همه طور آدمی اینجا میآید اما خیلی کم پیش آمده که قشر ضعیف اینجا بیایند.»
این فروشنده به اتحادیه نداشتن این صنف اشاره میکند و ادامه میدهد: «این کار از سال 1345 در ایران بوده ولی هیچ جای خاصی روی ما نظارت ندارد، این کار چند سال است در کشور هست اما خیلی افراد نمیتوانند جنس دست دوم بپوشند در عوض بعضی افراد هم جنس نو نمیپوشند پس همه چیز به طرز فکر ما مربوط است.»
وضعیت تاناکورا در شمال تهران: بیشتر قشر متوسط مخاطب این فروشگاهها هستند
وارد یکی از کوچههای تجریش میشوم که همه اینجا را به نام ذغالی میشناسند، تک و توک مغازههای دست دوم فروشی میبینم که از ظاهر ویترین مشخص است بخشی از آنها استوک و دست اول تک سایز است، اما مغازههایی هم دیده میشود که در آن اجناس دست اول و دوم با هم به فروش میرود، وارد یکی از این فروشگاهها میشوم. فروشنده در مورد شرایط کاری خود میگوید: «معمولا اجناس تک سایز ما از آمریکا و اروپا میآید، البته قدیم جنس مندرس و کار کرده بیشتر فروخته میشد اما الان چون اجناس به صورت شرکتی پخش میشوند این مساله کمتر شده است.
موضوع دیگر که باید به آن توجه کرد، مخاطبان گذشته و حال این مغازهها است که وقتی اجناس مندرس بود قشر ضعیف بیشتر خرید میکرد و حالا بیشتر برند بازهای اروپا رفته از ما خرید میکنند چون برندها را کامل میشناسند. با وجود همهی اینها اگر بحث کثیفی و عفونت این اجناس هم مطرح باشد، اولین کسی که باید مریضی بگیرد من هستم که ه رروز شام و ناهارم را همین جا میخورم و از این اجناس استفاده میکنم، دکتر پوست و دندانپزشک هم از مشتریهای من هستند.»
کمی جلوتر وارد مغازهی تاناکورا فروشی میشوم که حدود بیست پله زیر زمین است، کفشهای دست دوم، تقریبا نو و پا خورده در قفسههای مختلف کنار هم چیده شده است و چند لباس زمستانی هم با همان خصوصیات به سقف این زیر زمین آویزان است، فروشنده از مخاطبان اجناس میگوید: «بیشتر کسانی که از ما خرید میکنند افراد متوسط هستند و با وجودی که وضع اقتصادی خراب شده اما اینطور نبود که افراد به سمت مغازههای ما هجوم بیاوردند.
البته یک زمانی خیلی توی سر کار ما میزدند ولی حالا تبدیل به چیز با ارزشی شده چون تقریبا جا افتاده است، قدیم یواشکی وارد وارد تاناکورا میشدند اما حالا اصلا اینطور نیست، کسی دیگر حرف کثیف یا ضد عفونی بودن این اجناس را نمیزند.»
وضعیت تاناکورا در غرب تهران: بیشتر ارجینالپوشها مخاطب این فروشگاهها هستند
وارد یکی از مغازههای تاناکورا فروشی تهرانسر میشوم، اینجا کفش و لباسهای خارجی اما کار کرده آویزان است، دختر جوانی در مغازه مشغول خرید یک کفش چرم زمستانی است، فروشنده در جواب سوالهای مکررم مربوط به مخاطبان این فروشگاهها میگوید: «بیشتر کسانی که از ما خرید میکنند افراد ارجینال پوش هستند، البته این را هم در نظر بگیرید که دیگر مثل قبل جنس دست دوم در تاناکوراها فروخته نمیشود و بیشتر جنس آکبند و استوک تک سایز داریم.»
این مرد میانسال به تفاوت قیمت اجناس خود و دست اول آن در بازار اشاره میکند و طبق گفتههایش کتانی 14 میلیونی در منیریه را در این مغازه با یک میلیون و دویست تومان میتوان تهیه کرد، تنها به این دلیل که یک سایز از این کفش را دارد، و ادامه میدهد: «در حال حاضر که تحریم هستیم چیزی به اسم نمایندگی برند در داخل کشور نداریم ولی باز هم یک کفش که در فروشگاههای به اصطلاح برند 400 فروخته میشود ما 200 هزار تومان میفروشیم، به همین دلیل حتی مشتری پزشک تا قشر متوسط رو به پایین هم دارم که اینجا خرید میکنند.»
فروشندهی مغازهای دیگر در همان نزدیکی از مبدا اجناس دست دوم میگوید:«بیشتر این جنسها از هلند به پاکستان و از پاکستان به عراق میآید و از آن طرف هم به سیستان و بلوچستان و ذاهدان میرود ولی ما از مهاباد جنس میآوریم.»
این فروشنده در مورد تفاوت قیمت اجناس کوهنوردی گفت:«هزینهی ورزشی مثل کوهنوردی آنقدر گران است که ورزش اشراف محسوب میشود، در حال حاضر کولهپشتی دیوتر کمتر از 3 میلیون و خردهای پیدا نمیشود و قیمت کفش و شلوار کوهنوردی هم الاماشالله قیمت دارد، اما کفشی که در منیریه 4 میلیون است را من دو میلیون میفروشم چون فقط دو بار استفاده شده است.»
وضعیت تاناکورا در شرق تهران: هر قشری مخاطب این فروشگاهها هستند
در خیابان رسالت که قدم بزنید، دو طرف خیابان چندین مغازهی جنس دست دوم فروشی میبینید که معمولا هم پر از خریداران پیر و جوان است، یکی از فروشندگان جوان این مغازهها به دلیل ارزان بودن اجناس مغازه، این شغل را نوعی کمک به مردم میداند و میگوید: «وقتی کیفیت تولید داخل اینقدر پایین است کار ما به مردم کمک میکند، مثلا در پالادیوم یک کفش ایرانی را به اسم برند سه میلیون میفروشند ولی ما از همان جنس، اما خارجی همان را به صورت استوک 600 تا 700 هزار تومان و پا خورده را 300 هزار تومان میفروشیم.»
طبق گفتههای فروشنده، خریدارهای او از هر قشری هستند و میگوید: «سالهای قبل ذهنیتها متفاوت بود و کسی لباس تاناکورا استفاده نمیکرد اما حالا دیگر تغییر کردند، موضوع مهم و تاثیر گذار تمیزی و ضد عفونی کردن پوشاک بود که دتول شویی قبلا وجود نداشت اما حالا در حوضچههای بزرگ پوشاک، کیف و کفش را با این روش شست وشو میدهند.»
چند متر جلوتر در همان راستهی خیابان وارد فروشگاه دیگر از اجناس تاناکورا میشویم، مغازه مملو از زنان و مردانی بود که هر کدام در بخشی مشغول پیدا کردن جنسی برای خرید بودند، فروشنده هر قشر آدمی را خریدار اجناس مغازه میداند و میگوید: «از برند پوش مایه دار تا آن شخصی که هیچی ندارد تا بپوشد اینجا خرید میکنند، اما با آن شخصی که وضعیت معاش خوبی ندارد، راه میاییم و گوش آنکه مایهدار است هم نمیبریم چون برای ارزان خریدن نمیآیند بلکه برای برند خریدن میآیند
مشتری خانم دکتری دارم که جنسهای تاپم را برای او نگه میدارم و همیشه ام مشتاق اجناس است، اما بعضی میگویند تاناکورا غیر بهداشتی است در صورتی که همه جای دنیا وجود دارد و اگر بحث آلودگی اجناس بود آنها از ما حساستر هستند و حتما زودتر اقدامی میکردند. این اجناس توسط شرکتهایی جمع میشود که چند ملیتی هستند و در بعضی کشورها شعبه دارد. حتی بعضی از فروشگاه های خارجی برای مشتری شرط میگذارد که اگر بعد از خرید، مشتری پشیمان شد، جنس را تا ده روز بعد پس آورد اما جنس دیگر در ویترین نمیرود و در انبار میماند، وقتی این اجناس در انبار زیاد شدند این پوشاک را به شرکتهای که گفتم میدهند.
اجناس تاناکوراها باید بومی یا محلی باشد
بهاره خلیلی فرد محقق حوزهی مد پایدار به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «در دنیای فشن موضوعی به اسم فشن پایدار داریم که یکی از راهکارهای آن رو آوردن به اجناس دست دوم است، به این دلیل که هر آنجه بتواند باعث پایین آوردن مصرف انرژی شود، بسیار توصیه میشود اما با این وجود من به شدت با تاناکوراها مخالف هستم چون تجارت دست دوم به شرطی توصیه میشود که محلی باشد، حتی کشورهای افریقایی اجازهی ورود این محصولات از کشورهای دیگر به خاک خود را نمیدهند چون بر این باورند که تجارت کشورشان را تحت الشعاع قرار میدهد.»
این محقق وجود پوشاک بینام و نشان را یکی از علتهای آسیب به محیط زیست میداند و بر این باور است که: «اصلیترین ضرر را اجناس بینام و نشان وارد میکنند که با کیفیت جنس پایین، مواد ارزان به سرعت این اجناس بیکیفیت وارد کشورهای مختلف میشوند که آلودگیهای زیاد حمل و نقلی به همراه خود دارند.»
از بیست درصد کمد لباسهایمان استفاده میکنیم
خلیلی فرد به مخالفتش با مغازههای تاناکورا اشاره کرد و گفت: «مصرف انرژی و بهره کشی برای لباسهای دست اول خیلی زیاد است، به همین دلیل استفاده از لباسهای دست دوم توصیه میشود اما نه اجناس تاناکورا که با همان سیستم حمل ونقل جا به جا میشود.
زیرا اجناس تاناکورا اصلا مشخص نیست تحت چه شرایطی نگهداری میشوند و انرژی که بابت انتقال آنها از کشورهای مختلف صرف میشود دیگر تفاوتی با انرژی صرف شده برای لباس دست اول ندارد به این دلیل که آلودگی حمل و نقلی که یکی از اصلیترین عوامل گرمایش زمین است و با این وجود جلوی آن گرفته نمیشود بلکه بیشتر هم میشود.
حال در بیشتر دنیا و خوشبختانه ایران، یک سری پلتفرمهای طراحی شده که وقتی شخص یک لباس را نمیپوشد در پلتفرم آن را برای فروش میگذارد، همچون سایت کومودا در این زمینه تخصصی کار میکند، البته فروشگاههای فیزیکی هم داریم سیستم آن هم به همین شکل است.
پس بنابراین یک لباس نباید از قارهی دیگر به اینجا بیاید بلکه در ایران من به عنوان یک مصرف کنندهی داخلی لباسم را بفروشم و یک نفر دیگر به عنوان مصرف کننده آن را بخرد، این روش کاملا درستی است چون ما طبق یک آماری تقریبا فقط از 20 درصد کمد لباسهایمان استفاده میکنیم.»
یک کیلو پنبه 20 هزار لیتر آب مصرف میکند
این فعال در مورد انرژی صرف شده در تولید پوشاک میگوید: «بیشتر لباسهای ما الیاف پنبه هستند، برای یک تیشرت و شلوار جین ساده چیزی حدود 7000 لیتر آب صرف میشود و برای تولید یک کیلو پنبه چیزی حدود 20 هزار لیتر آب مصرف میشود.
لباس و صنعت فشن در حال حاضر دومین تولید کنندهی زباله در صنعت دنیا است و گویا موضوع فشن، تارگت یا همان خرده فروشی اصلی سرمایهداری شده است. به طوری که میبینیم به شدت روی موضوع بلاگرهای حوزهی بیوتی و فشن متمرکز شدهایم، به طوری که این مسایل باعث شده تا حس «من از نظر ظاهری خوب نیستم» را در ما بیشتر شود و به طور معمول ترغیب میشویم که بگوییم اگر شبیه فلان سلیبریتی نباشم پس کامل نیستم.»
افسردگی بعد از جنگ جهانی عامل ایجاد فست فشنها
این محقق در حوزهی مد پایدار در راستای صحبتهای خود مثالی از نبود این مقدار دغدغه در جوانهای دهههای گذشته میزند و در ادامه میگوید: «وقتی ریشهایتر به این موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم این اتفاق دقیقا از زمان جنگ جهانی دوم رخ داد که مردم در یک افسردگی فرو رفته بودند، هم زمان با ساخت شهر، مرکز خریدها هم ایجاد شد و فست فشنها به وجود آمدند، حالا فست فشنها به واسطهی قیمت پایین و سرعت بالا تمهای هفتگی بیرون میدهند و این حس را به شما میدهند که برای این هفته لباس داری اما برای هفتهی بعد شاید از مد عقب بمانی و لباس نداشته باشی، این موضوع به شدت در افراد رخنه کرده است.
ما از زمان ناصرالدین شاه دیگر مد نداریم و مد ایران تمام شده است ولی تقریبا همه جای دنیا غیر از ژاپن این طور است که برای آنکه من خوب باشم مثلا باید از آخرین متدهای آرایشی استفاده کنم.
یک سری از تشکلها و انجیوها به صورت جدی روی این موضوع کار میکنند، فقط یازده سال وقت هست که با توجه به گرمایش زمین بشود روی آن زندگی کرد و طبق اعداد و ارقام با بدتر شدن این وضع میزان مرگ و میری از گرمایش زمین اتفاق میافتد که در هیچ جنگی تا به حال اتفاق نیافتاده است، یک سری کشورها به صورت کلی زیر آب میروند و یکسری دیگر از گرمای زیاد تلف میشوند. در همین کشور خودمان تعداد سیلهای امسال نشانی از همین موضوع هستند.»
در صنعت فشن بردهداری اتفاق میافتد
این محقق در مورد راهکارهای پیشنهادی در توسعهی پایدار گفت: «توسعهی پایدار در بخش فشن به اسم مد پایدار که من در آن تحقیق میکنم راهکارهای مختلفی دارد که اصلیترین آن تجارت دست دوم . و دیگری پرهیز از خرید کردن است که در واقع قبل از همهی این صحبتها مطرح میشود، در این الگوی مصرف مسالهی اجتناب از خرید قبل از همهی اینها است.»
خلیلی فرد در مورد یکی از ایرادات وارده به لباس دست دوم به این نکته تاکید دارد که: «لباس دست اول صدها برابر از لباس دست دوم آلودهتر است. چون لباسها تحت یک شرایطی بهرهکشی انسانی دوخته میشود که نمیتوان تصور کرد، حتی شاید در لباس شما موش زندگی کرده باشد، مثلا یک مارک پاریسی در دل پاریس دوخته نشده است بلکه در اندونزی و بنگلادش دوخته میشود.
حتی بعضی لباس دست دو نمیپوشند چون به این باورند که انرژی صاحب قبلی لباس را نمیدانستند در صورتی که اگر طبق تفکر آنها به موضوع نگاه کنیم باید گفت: برده داری نوین در صنعت فشن اتفاق میافتد و به این لحاظ هم به موضوع نگاه کنیم این دیدگاه کاملا رد میشود.»
در نهایت اگر تصمیم به خرید داشتید باید آن پوشاک شرایط خاص داشته باشد، اگر از برندهای پایدار باشد که چه بهتر و اگر نباشد باید توجه کرد جنس مورد نظر برای خرید از سرهیجان نباشد، مثلا اگر نیاز به یک کفش داریم، رنگ سرخابی تهیه نکنیم که دیگر لباسی برای آن پیدا نکنیم.»
شهروند آلمانی: فروشگاههای دست دوم فروشی اروپا با برنامه است
یکی از شهروندان آلمان نشین از ماجرای خرید اجناس دست دوم در شهر اشتوتگارت میگوید: «اینجا این مساله کاملا با برنامهریزی پیش میرود و در فرهنگ این منطقه کامل این موضوع جا افتاده است، افرادی هستند که حتی وسایل شخصی خود که زیاد استفاده نکردند و در حد نو است را در بازار، سایتهای عمومی مثل آمازون و یا شخصی برای فروش میگذارند.
شرکتهایی هستند که چند بار در سال سطلهایی همراه با یک یادداشت را دم در خانهها میآورند و در آن نوشته شده « لباسهایی که نمیخواهید را میتوانید داخل این سطل بیاندازید.» حتی اینجا فروشگاههای خصوصی و دولتیای هستند که لوازم دست دوم میفروشند ، شرکتهای خصوصی تکههای خوب اجناس را جدا میکنند برای فروش و باقی را برای آفریقا و یا چرخهی بازیافت منتقل میشود.»
این خانم جوان در مورد مبدا اجناس دست دوم در جنوب آلمان گفت: «معمولا اجناس دست دوم برای همین منطقه است مثلا من که در اشتوتگارت زندگی میکنم در این شهر چند فروشگاه است که لوازم دست دوم میفروشد، چون این پروسه در تمام شهرها حتی در شهرهای کوچک هم اتفاق میافتد، پس هر کجا تجارت دست دوم خود را دارد، این طور نیست که از شهر فرانگفورت این اجناس را به شهر ما بیاورند.
حتی بعضی جاها فروشگاههای هستند که برای افراد کم درآمد هستند و مردم بجای آنکه اجناس خود را دم در بگذارند تحویل این فروشگاهها میدهند، از لباس بچه تا لوازم خانه و مبلمان خانه در آن پیدا میشود. جاهایی که برای شهرداری است، قیمتها خیلی پایینتری دارند. در دست دوم فروشیهای شخصی ممکن است قیمت یک جفت کفش در آن 80 تا 100 یورو باشد در صورتی که در بازار همان جنس 400 یورو قیمت دارد و آنطور نیست که تمام دست دوم فروشیها قیمت پایینی داشته باشند.»
مصرفگرایی ایران بیشتر از اروپا است
شهروند آلمانی به مقایسهی ذهنیت ایرانیها و اروپاییها به استفاده از اجناس دست دوم پرداخت و گفت:«چنین موضوعی در مورد کثیف بودن یا غیر قابل استفاده بودن اجناس دست دوم اینجا که ما هستیم مطرح نیست به این دلیل که اجناس دست دوم ایران از کشورهایی آورده میشود که کسی از مبدا این اجناس اطلاع ندارد، اما اجناس اینجا قبل از فروش شسته شده و ضد عفونی شدهاند، بنابراین کسی ذهنیت اشتباه ندارد،اصلا فرهنگ استفاده از جنس دست دوم اینجا به صورت کامل مخصوصا در مورد اجناس کودک جا افتاده، زیرا کودک در حال رشد است و به آن پوشاک فقط تا یک سنی نیاز دارد.»
این شهروند جوان در پایان به ذهنیت اشتباه بعضی ایرانیها نسبت به اروپاییها اشاره کرد و گفت: «ایرانیها یک ذهنیت اشتباه نسبت به افراد اروپایی دارند که همه مرفه و لاکچری زندگی میکنند در صورتی که اینطور نیست، خانوادههای هستند که توان خرید دو دست لباس برای کودک خود را ندارند بنابراین خیلی از کفش و لباس بچهها از این فروشگاههای دست دومی خریداری میشود، در واقع مصرفگرایی که در ایران وجود دارد، اینجا با شدت زیاد وجود ندارد.»
شهروند آمریکایی: یک کمپانی لباسها را جمع میکند و میفروشد
یکی از شهروندان آمریکایی میگوید: «سایتی وجود دارد که شهروندان آمریکایی تمام چیزهای که لازم ندارند را به این کمپانی میدهند، آنها تمیز و مرتب میکنند تا در سطح آمریکا برای کسانی که نیاز دارند بفروشند
همهی اجناس برای داخل است و از خانوادههای متوسط و ثروتمند جمع آوری میشود و به این شرکت داده میشود و ضد عفونی و تمیز میکنند
ماشین این شرکت معمولا در مناطق متوسط و ثروتمند برای جمعآوری حضور دارد تا اجناسی که مورد نیاز افراد نیست را از آنها بگیرد.»
متخصص پوست:لباسی که به صورت سیستماتیک ضد عفونی شود قابل استفاده است
دکتر شهرام آریایی متخصص پوست در مورد استفاده از پوشاک دست دوم میگوید: «بیماریهای قارچی، انگلی و عفونی همه میتواند از راه لباس، کفش و تماس منتقل شود، اگر شما بخواهید لباسی را بشورید و ضد عفونی کنید، امکان دارد غیر قابل استفاده شود.
برای ضد عفونی کردن پوشاک باید سیستمی وجود داشته باشد تا مثلا به صورت مشخص بیماریهای انگلی با یک دستگاه، بیماریهای عفونی با دستگاه دیگر و به صورت مجزا از بین برود، لباسی که به صورت سیستماتیک کاملا ضد عفونی شود قابل استفاده است و از نظر ما مشکلی ندارد و مهم این است که ما بتوانیم بیماری عفونی، انگلی و قارچی را از آن دور کنیم.»
انتهای پیام
متاسفانه خیلی از قسمتهای گزارش منطقی و صحیح. نبود نه بخاطر متن گزارش بلکه بخاطر نظرات غیرکارشناسی مخاطبان، اولا حجم عظیم پوشاک مازاد بر احتیاج در کشورهای پیشرفته فعالان محیط زیست را به تشویق مردم به استفاده مجدد از وسایل و البسه واداشته و این مستلزم تغییر بینش است، کسی که لباس دست دوم را با ایده حفاظت از طبیعت میخرد بسیار متفاوت است با کسی که برای برند پوشی با هزینه کمتر اینکار را میکند زیرا در خانه این افراد بازهم کمدهای مملو از لباس آسیب خود را به محیط زیست خواهد زد.
در خصوص عمده کردن هزینه حمل و نقل از کشوری به کشور ذیگر اصلا اینگونه نیست که آسیب ان جابجایی را نفی کند.
میزان آب مصرفی برای یک کیلو پنبه کمی غلو شده که بیشتر برای جلب توجه مردم به ارزش منابع طبیعی و محدود زمین میباشد امید میرود در گزارشات بعدی به مستندات و آمارهای علمی تر اشاره شود.