سخنی با همایون شجریان
میلاد عظیمی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
ماجرای آلبوم جدید همایون شجریان و علیرضا قربانی و انتساب شعری سست به سایه هیاهو برانگیخته است. بیشتر به این موضوع پرداخته شده که چرا از شاعر اجازه گرفته نشده و چرا در نسبت دادن شعر به شاعر به منابع موثّق مراجعه نشده است. این سخنان همه به جای خود درست است.
من اما میخواهم به نکتۀ دیگری توجّه دهم. همایون شجریان میراثدار پدر نامدارش است. استاد شجریان سالها او را کنار خود نشاند و دستش بگرفت و پابهپا برد تا فرزندش کارآزموده گردد و خلف صالح او باشد در نتیجه انتظارها از همایون شجریان بسیار است. سخن این است که آیا چون اکنون همایون شجریان هواخواه فراوان دارد، خیال میکند دیگر خرش از پل گذشته و نباید مراقب هنرش باشد؟ آیا هر شعری را که به دستش میدهند باید بخواند؟ این شعر کذایی اگر زبانم لال از سایه هم بود، همایون نباید آن را میخواند. چون سست بود. ناتندرست بود. شعر هنر ملّی ماست. زبان فارسی گنجینۀ شعرهای درخشان است. معاصران ما هم شعرهای بسیار خوبی سرودهاند فقط باید ذوق و شناخت و بینش داشت و به فراخور حال از این گنجینه گوهر برگزید.
از همایون شجریان انتظار میرود که قدر خود را بداند. به هنرش احترام بگذارد. به مخاطبش احترام بگذارد. به فرهنگ ایران و به شعر فارسی احترام بگذارد. حرمت شعر فارسی را نگه دارد؛ به این معنا که در انتخاب شعر دقّت داشته باشد. شعر خوب و درخشان انتخاب کند. شعر خوب را خوب و درست بخواند. برای انتخاب شعر و درک زیروبم عاطفی کلمات و شیوۀ ادای آن با اهل فن مشورت کند. انتظار نیست که همایون شجریان شعرشناس مبرّز و درجهیک باشد اما قطعا این توقّع هست که با بهترین ادیبان و برجستهترین شعرشناسان زمانه مشورت کند. شعر و آواز و آهنگ باید متناسب و متعالی باشد تا حاصل کار ارجمند و ماندگار باشد. همایون سخنان استاد شجریان را دربارۀ اهمیت شعر مرور کند.
استاد محمدرضا لطفی در کار شعر سهلانگار بود. در آثارش اشعار سست و پادرهوا میخواند و این اواخر این شعرهای بد را میداد به خوانندگانی که با او کار میکردند هم بخوانند. همچنین شعر حافظ و مولانا و سایه را غلط میخواند و از وزن میانداخت. دو بیت زیر را سایه وقتی گفت که لطفی در کنسرت نیاوران شعرهای بد خواند و شعرهای خوب را هم بد و نادرست خواند:
پاس آن می که داشت سرمستت
توبه کن توبه کن ز خُمشکنی
شعر چون زلف خوبرویان است
حیف باشد که زیر پا فکنی
مخاطب این شعر فقط لطفی نبود که عزیز دل سایه بود. مخاطب آن هر هنرمندی است که با شعر فارسی سروکار دارد و جانب حرمتش را فرومیگذارد. زلف خوبرویان را نکتهدانان بر دیده میگذارند و دل خود را به پیچ و تابش میبندند و از عطر روحفزایش مشام جان را معطّر میکنند.»
انتهای پیام