آبروی ملی مهمتر است یا اینترنت ملی؟
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی محدودیت شدید اینترنت در ایران و تست اینترنت ملی نوشت:
چند روز اینترنت در ایران قطع بود و خیلیها آسیب دیدند. از ما که دور از خانوادهایم و همین اینترنت تنها راه دسترسیمان به خانواده است گرفته تا آنان که کار و کاسبی تجاریشان یا درس و دانشگاهشان وابسته به اینترنت است. گمانهزنیهایی هم در این چند روزه درباره جایگزینی اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی میشد. میتوان حدس زد برای برخی مسوولین این قطعی اینترنت در واقع تجربهای بود که حساب کار دستشان بیاید اینترنت ملی در کدام بخشها ضغیفتر است و چقدر میتوان روی قطعی دائمی اینترنت در ایران حساب کرد.
حتی اگر نخواهیم باور کنیم که هدف برخی مسوولین در آینده (دور یا نزدیک) قطعی دائمی اینترنت جهانی و جایگزینی با اینترنت ملی نباشد و تنها به قطعیهای چند روزه اینترنت جهانی بپردازیم، همین میزان قطعی هم پیامدهای سنگینی دارد که فهرستوار در اینجا به چند نمونهی آن اشاره میشود:
1- کسب و کارهای اینترنتی که تازه داشتند در ایران نیمهجانی میگرفتند، ورشکسته میشوند و کمتر میلی به فعالیت در این حوزه باقی میماند؛ وقتی اطمینانی به برقراری اینترنت نباشد و قطع و وصل آن به تصمیم عدهای وابسته باشد. تازه، این برای کسب و کارهای داخلی است. جوانانمان باید دور بلندپروازی برای راهاندازی کسب و کارهای در سطح منطقهای یا جهانی را خط بکشند.
2- خیلی از استادان دانشگاه، پژوهشگران و… نیازمند دسترسی به سایتهای دانشگاهها، پژوهشکدهها، نشریات و… جهانی و یا ارتباط با همکارانشان در دیگر نقاط جهان هستند. قطعی چند روزه دسترسی به اینترنت گاهی برای اینان به معنای فاجعه است. نگارنده نمونهاش را همین چند روزه به خوبی دیده؛ خیلی از دوستان ایرانی که در بازگشتشان پس از پایان تحصیلات یا اتمام پروژههای علمی به ایران شک به دل راه نمیدادند، اکنون شروع کرده اند به جستجوی موقعیت شغلی و اقامت در دانشگاههای دیگر کشورها.
3- قطعی اینترنت در ایران، مایهی نزدیکی شمار بیشتری از ایرانیان (حتی آنان که انتقاد و اعتراضی هم به وضع موجود ندارند) به مخالفان نظام و دشمنان کشور شده و بر شمار کسانی افزوده که خواهان انحصار زدایی دولت در زمینهی دسترسی به اینترنت هستند. همین چند روز پیش که چند حزب و نهاد مخالف جمهوری اسلامی مشترکا در نامهای به ترامپ و دیگر مسوولین امریکایی خواهان تسریع در ارائه اینترنت ماهوارهای به ایران بودند، خیلی از ایرانیان هم در سوی دیگر، به دنبال اخبار و در واقع روزنه امیدی میگشتند که نشان از راهاندازی اینترنت ماهوارهای برای ایرانیان باشد.
4- نشان دادن چهره منزوی و محصور از ایران نزد جهانیان، آن هم در سده 21 که سخن از دهکده جهانی به میان میآید، چیزی جز بر باد دادن باقیمانده آبروی ملیمان نیست. تا همینجا هم خیلی اوقات در برخورد با شهروندان دیگر کشورها، با پرسشهایی از سوی آنان درباره ایران روبرو میشویم که حقیقتا یادآوریشان هم خردکننده است است (پرسش از سن ختنه کردن خواهرانم گرفته تا روابط مادرم با هَووهایش). اتفاقا همان شبکههای اجتماعی که مسوولین نگران آنها هستند، یکی از بهترین ابزارها برای زدودن این تصورات باطل درباره ایران است. کاش به جای اینترنت ملی، کمی هم به فکر «آبروی ملی» بودیم.
دست آخر آنکه نمیتوان چندان به کالاها و خدمات «ملی» در ایران خوشبین بود و دلیلش هم رقابتناپذیری آنها در اقتصادی است که تا خرخره دولتی است و ماکت خصوصیسازی هم در این چند ساله چیزی فراتر از کاریکاتور نبوده. تزریق بودجه دولتی (که عموما فساد و آشنا سالاری به جای شایسته سالاری را در پی دارد) بر سر هر کالا یا خدمات ملی، همان بلایی را میآورد که بر سر خودروهای ملی آورد. اگر اینترنت ملی در کشورهایی همچون چین تا حدودی (تاکید میشود: تا حدودی) موفق شده، به دلیل باز گذاشتن راه خصوصیسازی در آن کشور، برخوردهای سخت و جدی با مفسدان اقتصادی (در بسیاری موارد اعدام مهرههای اصلی) و حمایت از بخش خصوصی واقعی (نه خصولتی) است. در حوزه اینترنت ملی ایران تا همینجا هم شواهد کافی داریم که نمیتوان به آن امید بست. نگارنده دستکم دو دهه است وبلاگنویسی میکند. وبلاگنویسی برای نسل نخست وبلاگنویسان ایرانی، با فعالترین سرویسدهنده وبلاگ در جهان، یعنی «ورد پرس» آغاز شد که چندی بعد در ایران فیلتر گشته و به جایش نسخههای وطنی آمد. اما دقیقا سه سال پیش که ایراد فنی بلاگفا باعث پاک شدن همه اطلاعات کاربران آن شد و پس از مدتها تنها نیمی از اطلاعاتشان بازگشت، مدیر بلاگفا هیچ دلیلی برای پوزشخواهی نمیدید؛ همچنانکه همان نسل نخست وبلاگنویسان ایرانی، برای بارگذاری عکس در وبلاگها نیز از پر کاربردترین سرویس آپلود عکس در جهان (شیر منشن) استفاده میکردند که با فیلتر شدن آن هم نسخههای «ملی» همچون «فوتو بلاگ» جایگزینش شد. اما یک روز صبح که وبلاگنویسان بیدار شدند، همه عکسها پریده و گرداننده سایت هم آدرس آنرا برای فروش گذاشته بود. همین تجربیان نشان میداد که با فیلتر سرویسهای خدمات اینترنت جهانی و جایگزینی گونههای بومی، تنها فرصتسوزی میکنیم. اینترنت ملی هم چنین سرنوشتی دارد؛ به قول مادرم: «این خط، این هم نشان!».
انتهای پیام
مشکل اساسی نگاه قیم مآبانه حکومت است که ریشه آن را باید البته در فرهنگ ملت جست؛ ملت ایران قبول کرده که قیم می خواهد، منتهی آقا بالاسری که خشن نباشد و نفقه را به موقع و کافی پرداخت کند.