نوبت مردم گذشت، مسوولان پای کار بیایند!
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی با عنوان «نوبت مردم گذشت، مسوولان پای کار بیایند!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
مردم باز هم به میدان آمدند و میدان را از کسانی که میخواستند با اغتشاش، راه دشمن را هموار کنند، پس گرفتند. مردم با هوشیاری مثال زدنی هم کار را به انجام رساندند لذا به جرات و با احترام میتوان گفت که این بار هم نوبت مردم با سربلندی گذشت. اینک نوبت مسوولان است که حق این مردم نجیب را ادا کنند. نگذارند این بار هم مطالبات مردم بر زمین باشد و آنان بازهم زیر بار دین مردم بمانند.
این درست که مردم کریماند و بزرگوار و همواره بخشنده اما این دلیل نمیشود که به غفلت برگزار کنند کسانی که شانههاشان زیر بار دین یک ملت است. این اصلا خوب نیست که با خوابیدن لهیب اعتراضات و پایان اغتشاشات – که همه از آن بیزاریم- دومرتبه به خانهی اول برگردند مسوولان و چنان مشی کنند که انگار هیچ گاه در خیابان، اتفاقی نیفتاده است. نه، نباید چنین حسی به کسی دست بدهد.
ما رسانهنگاران نباید بگذاریم این حس رخوت و انرژیسوز دامن بگستراند به وسعت حوزهی مسوولیتها. منتقدان هم باید مدام به رصد بپردازند و با احصای نیازهای واقعی جامعه و تمیز دادن آن از مطالبات غیر ضروری، به پرسشگری و طلبکاری بپردازند و تریبون داران هم در این عرصه مدام به فریاد باشند.
بالاخره ما باور داریم که اعتراض و حتی فریاد حق مردم است. همهی ماهایی که تمام قد در برابر اغتشاش میایستیم و با همهی ایمانمان هم بر این ایستادگی پای میفشاریم، باور داریم که مردم در شرایطی که برایشان ساخته میشود حق اعتراض دارند و در بیان این اعتراض هم هرگز نباید به لکنت زبان دچار شوند.
اصلا فصل تمیز حکومتها از یک دیگر یکیاش همین جاست. همین که اعتراض کنند مردم، به صریح ترین کلمات و به بیان سدید و متین. مسوولان هم بشنوند و تا جایی که میشود اصلاح برنامه و مسیر کنند و اگر نشدنی است – لااقل- به توضیح ماجرا و تبیین ضرورت تصمیم گرفته شده بپردازند نه این که زحمت بررسی را هم به خود ندهند و حداقلها را هم فرو بگذارند. این نه منطقی است و نه قانونی و نه شرعی. هر سه اینها هم اقتضا میکند که در پایان آن ماجرای تلخ، متولیان امر با همهی ظرفیت و توان خود به میدان آیند تا شهد بنشیند در کام مردم که به تلخی گرایید از ماجراهایی که اتفاق افتاد.
کارها هم البته باید کارشناسی شده و فراگیر و اقناعی باشد والا کارکردی نخواهد داشت مثل همین یارانهی معیشتی که نه توانست آن لهیبها را فرو نشاند و نه نحوهی بیان ماجرا، به عنوان یک ضرورت توانست مردم را قانع کند و نه نحوهی اجرای آن رضایت برانگیز بود تا جایی که برخی آحاد مردم جدیت دولت در اجرایی کردن آن در سطح 60 میلیون ایرانی را به دیده تردید مینگرند به ویژه وقتی میان خود به پرس و جو میپردازند و میبینند که افراد اندکی آن کمک را دریافت کرده و بسیاری از آن محروم ماندهاند که با همین استانداردهای اعلام شده باید آن را دریافت میکردند.
باری، دولت “باید” در اجرای این وعده صادق و عامل باشد و همهی مسوولان حکومتی “باید” نوبت خود را چنان به پایان برند که مردم با سرفرازی به پایان بردند. باید از تهدیدی که اتفاق افتاد به فرصتی برسیم که کشور را چند گام در مسیر موفقیت به پیش ببرد. چنین باد ان شاالله.
انتهای پیام