کیوان ساکت از نقش صداوسیما در افول موسیقی ایرانی میگوید
علی خسروجردی، انصاف نیوز: کیوان ساکت آهنگساز و نوازندهی ایرانی سیاستهای صداوسیما را عاملی برای افول سلیقهی هنری مردم میداند و معتقد است نشان ندادن سازهای ایرانی باعث دور شدن مردم از موسیقی ایرانی میشود. این هنرمند همچنین انتقادهایی به «تکهپاره» شدن آثار خوب موسیقی ایرانی توسط این سازمان وارد میکند.
محمدرضا لطفی آهنگساز و بنیانگذار گروه فرهنگی هنری چاووش در برنامه رادیویی «تاریخ معاصر موسیقی دستگاهی ایران»دربارهی موسیقی دستگاهی پس از انقلاب گفت: «با توجه به جریانات اجتماعی و شور انقلابی، مردم توانایی شنیدن موسیقی دستگاهی یعنی ساز و آواز را نداشتند. مردم و جوانان در خیابان بودند. شور و حرارت بالا بود و انتظار داشتند که ما تصنیفهای اجتماعی و انقلابی ارائه کنیم.»
مخاطب همیشه نقشی مهم و اساسی در آثار هنری دارد. هنر علاوه حفظ جایگاه خودش باید بتواند در جذب مخاطب هم موفق باشد. با توجه به ورود خوانندگان نسل جدید در عرصهی موسیقی کشور، به نظر میرسد مخاطبان جوان موسیقی کشور بیشتر مجذوب این خوانندههای جدید میشوند و چندان به موسیقی ایرانی توجه نمیکنند.
شاید بتوان گفت پس از انقلاب موسیقی ایرانی در سه دههی 80 و 70، 60 با حضور آهنگسازانی مثل محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده حال و روز بهتری داشته، اما در این روزها آهنگسازان و نوازندههای ایرانی نتوانستهاند موسیقی ایرانی را گسترش دهند.
محمد میرزمانی از روسای اسبق هیات مدیره خانه موسیقی درباره جایگاه موسیقی ایرانی در گفتوگویی با خبرگزاری فارس گفته بود: «واضح است که موسیقی اصیل و ملی ما جایگاه ویژه و اصلیاش را در زندگی خانواده ها از دست داده و تاسف بار اینکه نمی توانیم از زیبایی و گوش نوازی آن روزانه بهره مند شویم. چرا که فرهنگِ هویت ملی ما تحت الشعاع موسیقی های متعدد قرار گرفته است. به طور حتم باید برای حفظ موسیقی اصیل ایرانی در مقابل هجوم امواج مخرب غیرفرهنگی ایستادگی کنیم که البته متاسفانه تاکنون هیچ گونه مقاومتی صورت نگرفته است. فرهنگ سنتی موسیقی ایرانی که یک شاهکار است، با خاطرات مردم عجین شده است.»
علی جنتی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره موسیقی ایرانی میگوید: « تردیدی وجود ندارد که موسیقیِ ایرانی هم در حوزه آوازی و آهنگسازی، هم در حوزه آلات و ابزار موسیقیایی و هم در پژوهش و کثرت دانشمندانش، اگر نگوییم بی نظیر، قطعاً در دنیا کم نظیر است. بسیاری از حکیمان و شاعرانِ ایرانی در موسیقی تبحّر داشته اند و درباره آن پژوهیده اند؛ ما هرگز نمی توانیم این گنجینة گرانبها را تضعیف یا فراموش کنیم. این دانشِ ارزشمند آسان به دست نیامده که آسان از دست برود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود را متعهد به حمایت از موسیقیِ فاخر ملی می داند و آن را برای تلطیفِ روح جامعه واجب و لازم می داند.»
با تمامی این تفاسیر، به نظر میرسد موسیقی ایرانی جایگاه گذشته خود را در بین مردم از دست داده است. کیوان ساکت دربارهی موسیقی ایرانی و دلایل ضعف این موسیقی با انصاف نیوز به گفتوگو پرداخته است. همچنین این هنرمند از خاطره خود با محمدرضا شجریان درباره قطعه «ای شادی آزادی» میگوید.
ساکت: وظیفهی هنر بیان دردها، رنجها و آرزوهای مردم است
ساکت درباره موسیقی اعتراضی به انصاف نیوز گفت: «وظیفهی هنر، بیان دردها، رنجها، آرزوها و همه چیز مردم است. موسیقی ما بیان زبان مردم در شادیها، غمها و ناراحتیهای بزرگ و کوچک است. اگر هنرمند به وظیفهی خودش آگاه باشد، موسیقی میتواند گامی موثر در این راه بردارد. مردم با موسیقی زندگی میکنند، موضوعی مشکل مردم است و ذهن آنها را مشغول میکند، وقتی هنرمندی به این موضوع میپردازد به طور قطع از این اثر استقبال میشود.
برتولت برشت میگوید اگر حقیقت را ندانی، ناآگاه هستی ولی اگر بدانی و آن را در آثار هنری خودت منتقل نکنی خائن هستی. وقتی هنرمند احساس کند که رسالتی بر دوش دارد و نگاه تاریخ به دستهای او دوخته شده، نمیتواند از این موضوع صرف نظر کند.»
این هنرمند دربارهی آهنگ «ای شادی آزادی» توضیح داد: «آهنگی بر شعر «ای شادی آزادی» ابتهاج نوشتم و خواستم استاد شجریان آن را بخواند.
استاد شجریان آهنگ را شنید، خیلی خوشش آمد و گفت خیلی خوب است. استاد به من گفت این کار را همراه با کارهای من در آلبومی ویژه منتشر کنیم. شجریان میخواست در آن زمان به آلمان برود و من هم در دبی بودم. او به من زنگ زد و گفت میخواهم این قطعه را بخوانم، در پاسخ گفتم برای اجرا به دوبی آمدم، او گفت آدرس استودیو را به من بده تا کار را بخوانم و میکس کنم.
البته ایشان ترانه را خوانده بود و نیاز به یک میکس کوچک داشت. استاد کارها را انجام داد و به من گفت من این اثر را برای ابتهاج میبرم تا او این کار را بشنود. شجریان به من گفت میخواهم این اثر را در آلبومی ویژه با کارهای شما منتشر کنم و نمیخواهم در حال حاضر منتشر کنم چون این اثر میسوزد ولی متاسفانه بیماری استاد پیش آمد.
ابتهاج برای کارهایش با شبکه بیبیسی مصاحبه کرد. مجری بیبیسی گفت آهنگهای زیادی روی اشعار ابتهاج نوشته شده و ابتهاج برای آهنگها نیز شعر گفته است. ابتهاج در آن برنامه فقط به «ای شادی آزادی» اشاره کرد.»
ساکت: رانتهای موسیقی پاپ سلیقهی مردم را پایین آورده است
کیوان ساکت دربارهی جایگاه موسیقی ایرانی در بین مردم میگوید: «در این روزها، دیگر مثل ترانهسراهای قدیمی نداریم. سلیقهی مردم، از یک سو توسط عملکرد نادرست صداوسیما و از سوی دیگر به دلیل رانتهای موسیقی پاپ پایین آمده است. چند تهییهکننده، که اغلب آنها را میشناسند موسیقی پاپ سبک و سخیف را که فاقد ارزش هنری است، به خورد مردم میدهند و این موسیقی با هزینه کردن این تهیه کنندهها به ویژه در فضای مجازی خوراک مردم شده است. این موضوع موجب نازل شدن سلیقهی مردم شده است.
صداوسیما نقش بسیار کلیدی در اشاعهی فرهنگ راستین ایرانی در زمینهی موسیقی و دیگر عرصههای فرهنگی دارد. امتناع صداوسیما از نشان دادن سازهای اصیل ایرانی، یکی از دلایل مهم دورشدن مردم از موسیقی ایرانی است. اگر موسیقی خوب ایرانی از طریق صداوسیما به وجهی درست به گوش مردم برسد، مشخصا مردم از این سبک موسیقی استقبال میکنند.»
این آهنگساز دربارهی اجرای آخر خود در تالار وحدت گفت: «در آخرین اجرایم در تالار وحدت، تعداد زیادی کودک و نوجوان حضور داشتند. اینکه موسیقی ایرانی نمیتواند برای کودک یا نوجوان مناسب باشد بحث دیگری است، اما موضوع این است که ارکسترهای ایرانی آهنگهایی که مینوازد ضمن داشتن کیفیت هنری، باید برای مخاطب جذاب و شیرین باشد. نوازندهها هرچقدر هم توانایی داشته باشند از توانایی آنها استفاده نمیشود. اجراهای سست، ضعیف، کم حال و کم رونق باعث جدایی مردم از موسیقی ایرانی میشود.»
این هنرمند ادامه داد: «پیش از انقلاب تعداد محدودی نوازندهی تار، سهتار، سنتور، کمانچه و نی داشیم که تمامی این افراد در کار خود استاد بودند. استاد کسایی، استاد شهناز، استاد عبادی، استاد شریف، استاد لطفالله مجد، استاد حسن ناهید، استاد محمد موسوی، استاد تجویدی، استاد یاحقی، استاد شریف، استاد خرم و… همگی قبل از انقلاب بودند. پس از انقلاب تعداد زیادی آهنگساز و نوازنده داریم ولی هیچکدام از این افراد به پای استادان خودشان نرسیدند.
مسایل اقتصادی، فشار اقتصادی، عدم وجود انگیزههای هنری و… از دلایل این موضوع است. خود صداوسیما بهندرت موسیقی ایرانی باکیفیت پخش میکند و هنگامی که چنین موسیقی را پخش میکند آن را تکهپاره میکند. موسیقی پاپ از صداوسیما پخش میشود، حتی برخی از این خوانندگان آلبوم هم ندارند. این ترانهها کامل در صداوسیما پخش میشود و هنگام پخش ترانه در بین اثر صحبت نمیکنند.»
متاسفانه سرعت آثار تولیدی در ایران زیاد است
فضای هنری در دههی 60 با محدودیتهای بیشتری روبرو بوده است، اما بسیاری معتقدند اگرچه محدودیتها در این روزها کمتر شده ولی موسیقی دههی 60 ارزش هنری بیشتری نسبت به آثار دههی 90 دارد. ساکت دربارهی این موضوع توضیح داد: «ما موضوعی به نام «کپی رایت» داریم که همه در نظر اول تصور میکنند تنها احقاق حقوق معنوی و مادی صاحبان، مولفان و مصنفان آثار هنری است. اما موضوع مهمتر از حقوق مادی و معنوی این است که داشتن کپیرایت موجب ارتقای کیفیت هنری میشود. آثار برخی از هنرمندان دانلود و کپی شده و حقوق این افراد پایمال میشود. هنرمندان در این شرایط مجبور میشوند تا تعداد آثار تولیدی خودشان را در طول یک سال بالا ببرند. آنها مجبور میشوند در هر ماه اثری تولید کنند و تولید اثری فاخر با این سرعت هرگز ممکن نیست.
وقتی قانون کپیرایت وجود داشته باشد، یک هنرمند اثر تولیدی خود را ارائه میدهد. چنین اثری در بازار با استقبال خوب مردم روبرو میشود و هنرمند فرصت مناسبی دارد تا روح خودش را از اندیشهها، انگیزهها و مفاهیم جدید پر کند که از جامعه و زندگی مردم گرفته است و این اثر میتواند تا مدتها برای مردم مورد استفاده قرار گیرد. متاسفانه سرعت تولید آثار هنری برخی از هنرمندان در ایران زیاد است و این با هیچکدام از ملاکهای هنری همخوانی ندارد. شاید ده هنرمند در طول یک سال فقط ده اثر تولید کنند اما در مقابل یک هنرمند ممکن است ده اثر و یا بیشتر تولید کند.
تعداد زیاد کنسرتها فقط با هدف و انگیزهی مادی است و از دل برنیامده است، به دلیل اینکه این آثار از دل برنیامده بر دل نمینشیند. احساس کافی در این آثار وجود ندارد و خلاقیت به مرحلهی بلوغ برای زایش آثار هنری نرسیده است.»
اطلاق واژهی سنتی به موسیقی ملی ایران محلی از اعراب ندارد
برخی از مردم به اشتباه موسیقی ایرانی را موسیقی سنتی مینامند، این هنرمند دربارهی این موضوع توضیح داد: «اطلاق واژهی سنتی به موسیقی ملی ایران محلی از اعراب ندارد و نادرست است. سازهای ما سنتی نیست برای مثال «سهتار» چهار سیم دارد و ساختار آن سنتی نیست، همچنین تار 6 سیم دارد ولی در گذشته 5 سیم داشته است. این موضوع دربارهی ملودیها، ردیفها نیز همینطور است. هرگاه نیاز به گسترش، خلاقیت و تکامل در موسیقی و ساز بوده، هنرمندان خلاقی دست به چنین کاری زدهاند.
جانمایهی موسیقی ایرانی برگرفته از آواها، آهنگها، نغمههایی است که اقوام مختلف ایرانی میخوانند و مینوازند و سالها در سینهی خودشان دارند. سنت به پدیده و رفتاری گفته میشود که در لفظ خود فاقد هرگونه پویایی و گسترش است. ما باید بگوییم موسیقی ملی ایران و این موسیقی نشان داده قابلیت گسترش و بهروزشدن را دارد. با وجود فشارهایی که روی موسیقی ملی ایران بوده، توانسته برای سالها روی پای خودش بایستد.»
انتهای پیام