خرید تور تابستان

جهان عصبانی؛ مردم به چه‌چیزهایی اعتراض دارند؟

جمشید پیش‌قدم، تحلیل‌گر اقتصاد در سازندگی نوشت: اقتصاد، بافت جمعیتی و رسانه‏های اجتماعی تنها بخشی از عواملی هستند که به بروز اعتراضات امروزه در بسیاری از کشورهای جهان کمک می‏کنند. به سختی می‏توان با اعتراضاتی که هم‏اکنون در جریان هستند همگام شد. تظاهرات ضددولتی آرام و خشن در هفته‏های اخیر در تمام قاره‏ها، جاده‏ها را مسدود کرد. الجزایر، بولیوی، بریتانیا، کاتالونیا، شیلی، اکوادور، فرانسه، گینه، هائیتی، هندوراس، هنگ‏کنگ، عراق، قزاقستان، لبنان، پاکستان و بسیاری نقاط دیگر شاهد اعتراضات بودند. از زمانی که موجی از جنبش‏های «قدرت خلق» در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ کشورهای آسیایی و اروپای شرقی را درنوردید، این اولین‏بار است که جهان چنین ابراز عصبانیت هم‌زمانی را تجربه می‏کند. تا قبل از آن فقط ناآرامی جهانی دهه ۱۹۶۰ مقیاس و ابعاد مشابهی داشت. آن موج‏های قدیمی اعتراضی به آن‏گونه که گاهی اوقات گفته می‏شود منسجم و مرتبط نبودند. دامنه ناآرامی‏های اواخر دهه ۱۹۶۰، از جدال قدرت احزاب در چین تا جنبش‏های حقوق بشری و اعتراض علیه جنگ ویتنام و سلطه شوروی بر اروپای شرقی را در بر می‏گرفت. انقلاب‏های «قدرت خلق» در ۲۰ سال پس از آن در کشورهایی مانند برمه و چکسلواکی که در دو سوی مخالف یک طیف بودند، علاوه بر شباهت‏های فراوان اختلاف‏های چشمگیری نیز با یکدیگر داشتند.

حتی امروزه نیز جنبش‏ها مستقل از هم و فی‏البداهه به نظر می‏رسند. برخی دلایل از قبیل نارضایتی اقتصادی، فساد و اتهام تقلب در انتخابات مرتب تکرار می‏شوند، اما همزمانی آنها بیشتر اتفاقی است تا ناشی از انسجام و هماهنگی. عوامل اولیه بروز اعتراضات بسیار متنوع هستند: در لبنان مالیات بر ارتباطات تلفنی از طریق واتس‏اپ، در هنگ‏کنگ پیشنهاد وضع قانونی برای استرداد متهمان جنایی به چین، و در بریتانیا چرخش موضع دولت در قبال برگزیت.

تحلیلگران که به شدت علاقه‏مندند الگویی برای این رویدادهای ظاهراً تصادفی پیدا کنند، به سه طبقه از دلایل رسیده‏اند. این طبقات عبارتند از: اقتصادی، جمعیتی و توطئه.

دلایل اقتصادی بیشترین عوامل هستند که در آن یک ضربه بسیار کوچک به استانداردهای زندگی (مثلاً افزایش چهاردرصدی بهای بلیت مترو در شیلی) آخرین توان افرادی را که برای زنده ماندن در یک جامعه به شدت نابرابر تلاش می‏کنند، هدف قرار داد. از دیدگاه چپ‏گرایان این تازه‏ترین فوران احساسات علیه سرمایه‏داری منحوس و به‏درد‏نخور تلقی می‏شود. آن‏گونه که یک نشریه سوسیالیست استرالیایی بیان می‏کند: «بیش از چهار دهه کشورها یکی پس از دیگری آماج حمله سیاست‏های نئولیبرالی قرار می‏گیرند که با این هدف طراحی می‏شوند که کارگران و طبقه محروم هزینه یک بحران فزاینده در نظام را بپردازند.» حتی طرفداران بازار آزاد نیز رشد نابرابری را عامل بروز خشم گسترده می‏دانند. آنها شیلی، یکی از کشورهای ثروتمند اما دارای بیشترین نابرابری در جهان را به عنوان مثال ذکر می‏کنند.

عامل جمعیتی بیان می‏کند که جوانان بیشتر از همه به اعتراض می‏پردازند. این در حالی است که جمعیت جهان هنوز نسبتاً جوان است و در آن سن میانه به ۳۰ می‏رسد و یک‏سوم افراد کمتر از ۲۰ سال دارند. نیال فرگوسن تاریخ‏نگار از مواردی مشابه در دهه ۱۹۶۰ یاد می‏کند که در آنها همانند امروز تعداد فارغ‏التحصیلان جوان از حد گذشت. توسعه تحصیلات دانشگاهی در آن زمان انبوهی از فارغ‏التحصیلان را پدید آورد، بدون آنکه شغل کافی برایشان وجود داشته باشد.

در مورد توطئه باید گفت که کشورها علاقه‏مندند نیروهای شرور خارجی را عامل تحریک مردم بدانند. وزارت امور خارجه چین اعلام کرد اعتراضات هنگ‏کنگ به نوعی کار ایالات متحده است. در آمریکای لاتین نیز گروه زیادی بر این باورند که رژیم‏های سوسیالیست کوبا و ونزوئلا به آشوب در دیگر نقاط دامن می‏زنند تا توجهات را از مشکلات خود دور سازند.

عوامل اقتصادی و جمعیتی و حتی دخالت‏ خارجی جرقه اعتراضات را زده‏اند اما هیچ‏کدام از این نظریه‏ها به طور فراگیر سودمند نیستند. اقتصاد جهان هیچ‏کدام از مشکلات وخیم یک دهه قبل را ندارد؛ با وجود این، افراد بسیار کمتری در آن زمان به خیابان‏ها ریختند. در مورد شیلی نیز تایلور کوهن اقتصاددان دانشگاه جرج ماسون می‏گوید که نابرابری درآمدی در حقیقت در آن کشور رو به کاهش بوده است. علاوه بر این، افزایش جمعیت جوانان نیز توضیح قانع‏کننده‏ای نیست. بسیاری از تظاهرات‏کنندگان به‌ویژه در هنگ‏کنگ و بریتانیا مسن هستند. از نظر دخالت خارجی نیز باید گفت هیچ‏کس واقعاً‏ یک برنامه‏ریز جهانی را مسئول آشوب‏ها نمی‏داند.

سه عامل دیگر هستند که شکاف‏های موجود در این توضیحات را پر می‏کنند. یکی از دلایلی که کمتر از آن یاد می‏شود، آن است که اعتراض در مقایسه با زندگی سخت روزمره هیجان بیشتری دارد و وقتی همه اعتراض‏ کنند حس همدلی برانگیخته می‏شود. عامل دیگر وجود گسترده تلفن‏های هوشمند است که سازمان‏دهی و ماندگاری اعتراضات را آسان‏تر می‏سازد. اپلیکیشن‏های پیام‏های رمزگذاری‏شده، معترضان را قادر می‏سازد که یک خیابان از مقامات دولتی جلوتر باشند. به عنوان مثال، به‏محض اینکه یک سرود ملی رمزنگاری‏شده برای معترضان هنگ‏کنگ آنلاین شد، مراکز خرید تعطیل شدند؛ چراکه خود را با حضور ظاهراً‏ برنامه‏ریزی‏نشده گسترده مردم مواجه دیدند.

عامل سوم دلیل آشکار تظاهرات است: بسته شدن راه‏های متعارف سیاسی. در اواخر دهه ۱۹۸۰ معترضان دولت‏های خودکامه‏ای را هدف گرفتند که در بهترین حالت به برگزاری انتخابات صوری رضایت می‏دادند. بدون رای‏گیری آزاد، خیابان‏ها تنها راه برای اعمال «قدرت خلق» بودند. برخی اعتراضات امسال از جمله راهپیمایی علیه عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر و عمرالبشیر در سودان مشابه بودند. اما ظاهراً‏ حتی دموکراسی‏های دارای عملکرد خوب نیز تحت تاثیر و مورد هدف قرار گرفتند.

این روزها ممکن است مردم به دلایل زیادی احساس درماندگی داشته باشند و باور کنند که رای آنها اهمیتی ندارد. توجه به تغییرات اقلیمی یکی از این موارد است. جنبش «شورش انقراض» که کارزارهای نافرمانی مدنی اخلال‏گرایانه را در بر داشت، در کشورهایی از بریتانیا تا استرالیا اعتراضاتی را برانگیخت. تصاعد کربن نیز به راه‏حل‏های بین‏المللی نیاز دارد که از حوزه اختیار دولت‏ها خارج است چه رسد به تک‏تک آرا.

علاوه بر این، رسانه‏های اجتماعی علاوه بر تسهیل اعتراضات می‏توانند به نومیدی سیاسی دامن بزنند. این رسانه‏ها می‏توانند همانند اتاق‏های انعکاس صوت باشند و این احساس را ایجاد کنند که قدرتمندان «هرگز گوش نمی‏کنند». یک پدیده دیگر مرتبط آن است که در قلب دموکراسی سبک غربی قدرت چانه‏زنی ضعیف می‏شود. بدان معنا که بازندگان – که ممکن است نماینده اکثر آرا باشند – حکومت برندگان را می‏پذیرند و تا زمان انتخابات بعدی صبر می‏کنند. اما میلیون‏ها نفری که به خیابان‏ها می‏ریزند، این‏گونه بده‏بستان را قبول ندارند. به نظر نمی‏رسد هیچ‏کدام از این رویه‏ها به زودی تغییر کند. بنابراین تا زمانی که تظاهرات‏کنندگان از تغییر ناامید نشوند، این موج جدید اعتراضات بیشتر نشانه برقراری یک وضعیت کنونی جدید خواهد بود تا یک انقلاب جهانی.

تحمل و شورش

در یک مدل اقتصاد متعارف، رفتار مردم و دولت با یکدیگر چگونه تعیین می‏شود؟ دولت تا چه حد می‏تواند بر مردم فشار اقتصادی و سیاسی وارد کند؟ و مردم تا کجا حاضر به تحمل فشار هستند؟

آن دسته از اصلاحات اقتصادی که به طور مستقیم و محسوسی بر زندگی روزمره مردم یا کسب‏وکارها تاثیر می‏گذارد (یا حداقل آنها فکر می‏کنند که این‏طور خواهد بود)، معمولاً در همه نقاط جهان با اعتراضاتی روبه‏رو می‏شود. اما اینکه این اعتراضات به چه شکل باشند و شدت آنها چگونه باشد، قطعاً همه جا یکسان نیست. چرایی این تفاوت‏ها علاوه بر نوع و ماهیت تغییر پیش‏رو (اصلاح اقتصادی) که یقیناً یکی از دلایل تنوع اَشکال اعتراض است، به عوامل دیگری نیز وابسته است. یکی از این دلایل، اقداماتی است که پیش از اعمال تغییرات و در راستای آماده‏سازی جامعه برای پذیرش اصلاحات انجام می‏شود.

مارتین لوترکینگ اذعان می‏دارد که «هیچ چیز خطرناک‏تر از ساختن جامعه‏ای نیست که در آن، بخش بزرگی از مردم وجود داشته باشند که احساس کنند هیچ سهمی در آن جامعه ندارند؛ کسانی که احساس کنند چیزی برای از دست دادن ندارند. مردمی که در جامعه‏شان سهمی دارند، از آن محافظت می‏کنند. اما زمانی که سهمی در آن نداشته باشند، به طور ناخودآگاه می‏خواهند که آن جامعه را نابود کنند».

فناوری به روند اعتراضات سرعت داده است. معترضان از طریق شبکه‏های اجتماعی با یکدیگر ارتباط دارند، اطلاعات را پخش می‏کنند، یکدیگر را به تقلید از هم تشویق می‏کنند و دلایل مشابهی برای کارهای خود پیدا می‏کنند. هر کس که تلفن همراه هوشمند داشته باشد، می‏تواند اخبار را نشر دهد هر چند که همه اخبار معتبر نیست. اعتراضات دیگر توسط اصناف یا لابی‏‏ها سازماندهی نمی‏شوند. این اعتراضات توسط گروه‏های کوچکی که هدف خاصی را دنبال می‏کنند آغاز می‏شوند. به عنوان مثال تعدادی از مردم در ابتدا علیه افزایش کرایه اتوبوس‏ها در سائوپائولو قیام کردند، اما اخبار چنان به سرعت پخش می‏شوند که هسته اولیه سازمان‏دهنده پس از مدتی اهمیت خود را از دست می‏دهد. فی‏البداهه بودن اعتراضات باعث می‏شود همواره امکان وقوع آنها وجود داشته باشد. اما فقدان سازماندهی هدف اصلی آنها را کمرنگ می‏کند. چند سال پیش اعتراضات به کرایه اتوبوس در برزیل به محکومیت همه چیز از فساد گرفته تا خدمات عمومی منجر شد. در بلغارستان دولت تسلیم خواسته مردم شد و رئیس نیروهای امنیتی از کار برکنار شد. اما تا آن زمان درخواست‏های مردم بیشتر شده بود و آنها به حرف کسی گوش نمی‏دادند. این نوع فعالیت‏های گسترده ممکن است به همان سرعتی که آغاز شده‏اند از بین بروند.

اگر این سخن مارتین لوترکینگ را که با منطق نیز جور درمی‏آید بپذیریم، می‏توانیم به سوالی که در ابتدای مقاله مطرح شد پاسخ دهیم. بدین صورت که اگر از سیاستمداران بپرسید میان شورش گرسنگان و اعتراض ذی‏نفعان کدام‏یک را ترجیح می‏دهند، اگر منطقی باشند، دومی را انتخاب خواهند کرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا