تحلیل ابوالفضل فاتح از آتشافکنی بر مرقد شهید حکیم
شفقنا نوشت: ابوالفضل فاتح، در یادداشتی پیرامون آتش افکنی بر مرقد شهید حکیم در نجف اشرف نوشت:برای فروپاشی یک جامعه فرآیندهای مختلفی دنبال می شود و یکی از آنها فروریختن رموز و و محافل و مجامع و شخصیت ها و حرمت ها و افکار ذی نفوذ در مرحله نخست است. اگر دیوارهای یک بنا سست شد، فرو نشاندن سقف آن کار دشواری نیست.
بی تردید عده ای در اندیشه ی انحراف حرکت اصلاحی ملت عراق هستند و الا آنچه در اطراف مرقد شهید حکیم می گذرد چه نسبتی با جنبش اصلاحی و تظاهرات مسالمت آمیز دارد؟ کسانی انتقاد یا اعتراضی دارند راه های فراوان و شناخته شده عرفی و عقلایی وجود دارد و هیچ اشکالی بر آن نیست علاوه می توان گروه حقیقت یاب تشکیل داد، اما قطعا حرمت شکنی مرقد شهید در آن نمی گنجد. کدام هدف انسانی و اخلاقی و دینی و کدام ملاک اجتماعی و متمدنانه پشت این آتش افکنی وجود دارد جز فروپاشاندن نظامات اجتماعی و ایجاد یک لکه سیاه بر پیشانی نجف اشرف؟ ای کاش همین امروز و در اسرع وقت نهادهایی که مسئولیشان نظم اجتماعی است به همراه سران عشائر و نخبگان و مردم مومن و آبرومند نجف اشرف به صحنه آمده و ماجرای مرقد شهید حکیم را با حضور همه جانبه انسانی و اخلاقی و به شکل کاملا مسالمت آمیز و با مذاکره و بدون هر گونه خشونتی به پایان برسانند. ضرورت خویشتنداری و عدم خشونت الزامی و واجب است چرا که خشونت و خدایی نکرده هرگونه خونریزی ولو یک قطره در پایان بخشی به این امور خود از بزرگترین حرمت شکنی ها و گریبانگیر است.
اگر ماجرای مرقد شهید حکیم به شکل مسالمت آمیز حل شود، بر بازگشت نظم در مراکز دیگر نیز اثر مهمی خواهد داشت و اگر این حل نشود، چه بسا بر امور دیگر نیز تاثیر منفی مهمی بر جای بگذارد.
متن یادداشت دکتر فاتح به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ماجرای دردناکی که این روزها پیرامون مرقد شهید حکیم می گذرد، یک اقدام خطرناک و واجد یک پیام مهم است و آن این است که از منظر طراحان این تعدی، هیچ کس در عراق مصونیت ندارد و هیچ حرمتی باقی نیست.
افکندن آتش بر مرقد شهید عزیزی که عمر مبارک خود را مصروف مبارزه با رژیم بعث کرده و سپس به دست تروریست های جنایتکار به شهادت رسیده است و خاندانش ده ها شهید تقدیم کرده اند و از تبار مرجع بزرگی چون آیت الله سید محسن حکیم هستند، برخاسته از کینه و یا جهلی بس عمیق از سوی عوامل و در این حال می تواند برگرفته از برنامه و نقشه ای بزرگتر باشد تا کل نظم اجتماعی و موجودیت اخلاقی نجف اشرف را به چالش بکشد.
این که افرادی با هویت نامعلوم به سوی مرقد یک شهید از سادات جلیل القدر آتش پرتاب کنند و بر این اقدام انحرافی استمرار بخشند، یک طرف مصیبت است و این که نجبا و مردم نجف خدایی نکرده سکوت کنند و مداخله فعالی در نهی و توقف این امر منکر نکنند، مصیبتی بزرگتر است.
کسانی که چنین اقدامات ناصواب و زشتی را مرتکب می شوند، می خواهند اعلام کنند در چند صد متری حرم مولا امیرالمومنین (ع)، هیچ کس و هیچ چیز مصونیت ندارد و هیچ قانون و نظمی بر امور حاکم نیست و وقتی مرقد یک شهید را در نجف می توان به آتش کشید چرا جای دیگر را نتوان؟ آنها می خواهند با این شیوه دیگران را هم هتک و وهن کنند و بگویند وقتی نجف نمی تواند از رموز و بزرگان خود صیانت کند، پس چگونه می تواند از جای دیگری صیانت کند؟ بعید نیست طراحان این جریانات اگر فرصت پیدا کنند به مرور دامنه این حرمت شکنی ها را وسعت دهند.
برای فروپاشی یک جامعه فرآیندهای مختلفی دنبال می شود و یکی از آنها فروریختن رموز و و محافل و مجامع و شخصیت ها و حرمت ها و افکار ذی نفوذ در مرحله نخست است. اگر دیوارهای یک بنا سست شد، فرو نشاندن سقف آن کار دشواری نیست.
قطعا مراجع عظام دلشان از این فجایع خون است چنان که از فاجعه خونریزی مردم بیگناه و مفاسد بی حساب و کتاب و بی نظمی ها و بی مسئولیت های دیگر خون است. این وظیفه جامعه است که بر خیزد و نگذارد چارچوب های اخلاق و نظم اجتماعی فرو ریزد.
بی تردید عده ای در اندیشه ی انحراف حرکت اصلاحی ملت عراق هستند و الا آنچه در اطراف مرقد شهید حکیم می گذرد چه نسبتی با جنبش اصلاحی و تظاهرات مسالمت آمیز دارد؟ کسانی انتقاد یا اعتراضی دارند راه های فراوان و شناخته شده عرفی و عقلایی وجود دارد و هیچ اشکالی بر آن نیست علاوه می توان گروه حقیقت یاب تشکیل داد، اما قطعا حرمت شکنی مرقد شهید در آن نمی گنجد. کدام هدف انسانی و اخلاقی و دینی و کدام ملاک اجتماعی و متمدنانه پشت این آتش افکنی وجود دارد جز فروپاشاندن نظامات اجتماعی و ایجاد یک لکه سیاه بر پیشانی نجف اشرف؟ ای کاش همین امروز و در اسرع وقت نهادهایی که مسئولیشان نظم اجتماعی است به همراه سران عشائر و نخبگان و مردم مومن و آبرومند نجف اشرف به صحنه آمده و ماجرای مرقد شهید حکیم را با حضور همه جانبه انسانی و اخلاقی و به شکل کاملا مسالمت آمیز و با مذاکره و بدون هر گونه خشونتی به پایان برسانند. ضرورت خویشتنداری و عدم خشونت الزامی و واجب است چرا که خشونت و خدایی نکرده هرگونه خونریزی ولو یک قطره در پایان بخشی به این امور خود از بزرگترین حرمت شکنی ها و گریبانگیر است.
اگر ماجرای مرقد شهید حکیم به شکل مسالمت آمیز حل شود، بر بازگشت نظم در مراکز دیگر نیز اثر مهمی خواهد داشت و اگر این حل نشود، چه بسا بر امور دیگر نیز تاثیر منفی مهمی بر جای بگذارد.
انتهای پیام