در وصف مجد آیت الله امجد
عبد الله مهاجر در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشته است: آنچه باعث جذب مردم به روحانیون شده است بیش از آنکه به علم و دانش ایشان وابسته باشد؛ به نیک رفتاری و خلق نیکو و آلوده نشدن ایشان به هواهای نفسانی است. همواره در کودکی وقتی مطالبی در بارهی مبارزه با هوای نفس و عبور از تمایلات نفسانی میشنیدم تصور میکردم که کار سختی نیست و هر کس میتواند چنین کند و چنان باشد. وقتی تاکیدهای مکرر حضرات معصومین (ع) را در روایات مبنی بر مهم بودن وسخت بودن مبارزه با هوای نفس را دیدم؛ در این سهل پنداری خود تردید کردم و هر چه گذشت فهمیدم که گذر از این گردنه بی مدد خود حضرت حق میسر نیست و دقیقا همان است که در روایات از آن به جهاد اکبر تعبیر شده است.
آیت الله محمود امجد یکی از همین افرادی است که به مدد عبودیتش در برابر حضرت حق به این توفیق دست یافته است و این راه سخت را طی کرده است. و نمونهی بارز ممکن بودن گذشت از خویشتن؛ ساده زیستی و عبودیت است.
این مرد 76 ساله را بسیاری میشناسند و میدانند که چند ویژگی در این مرد بارز است:
اول آنکه: دنیاگریزی و دنیا ستیزی این مرد در دنیایی که همه برای به دست آوردنش بر هم و با هم مسابقه گذاشتهاند؛ کم نظیر است. هیچ دلی به دنیا نداده است که بازپس گرفتنش سخت باشد. و خود همواره این شعر را سر میدهد که:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که زآدمی چه ماند پس مرگ
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
هیچ اندوخته دنیوی ندارد و آنها که او را میشناسند میدانند که حتی اندیشه نان و آب ندارد. هرچه باشد در سفرهاش برای همه است و هرجا که باشد سر بر بالین میگذارد. حتی لحظهای از کار تبلیغ معارف اهل بیت (ع) فرو گذار نمیکند. مستمع فراوان باشد یا کم در حال او هیچ تاثیری ندارد. هنوز دانشجویان کوی دانشگاه تهران به یاد دارند که او گاه با ماشین زباله و گاه سوار بر ترک موتور سیکلت یکی از علاقهمندانش برای رسیدن به مسجد کوی دانشگاه به میان آنان میآمد. نه در بند ردا و نه در بند مقام است. همان سالها مقام معظم رهبری در جمع مسوولان نهاد نمدیندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در باره ایشان فرمودند که روحانی باید مانند آقای امجد باشد.
دوم اینکه هیچ تعین و تعلقی ندارد. او نه به درس و نه به بحث و نه حتی منبر و محراب تعلق ندارد. از آن دسته نیست که عبودیت را برای عبادت ترک گفته باشد؛ از آن دسته نیست که خودش محور حق و باطل باشد. اصلاً خودی ندارد که به تعین و تعلقش بیاندیشد. وارستهی به تمام معنی است. هرکس حتی یک مرتبه لذت معاشرت با او را چشیده باشد این ویژگی او را تصدیق میکند.
سوم اینکه به نظام اسلامی عمیقاً دلبسته و معتقد است و حفظ نظام را اوجب واجبات میداند. به رهبری بی بدیل مقام معظم رهبری عمیقاً معتقد است و تردیدی ندارم که محبت و عشق و علاقهاش به مقام معظم رهبری قلبی است و از دعاگویان واقعی رهبری معظم انقلاب است و اگر گاهی از برخی مسائل انتقاد میکند نه مبارزه است و نه مقابله بلکه از سر دلسوزی انتقاد را لازمهی رشد و اصلاح میداند. جنس انتقاد این مرد با جنس انتقاد سیاسیون تفاوت دارد. او از انتقاد نمیخواهد تخریب را نتیجه بگیرد او با انتقاد اصلاح را دنبال میکند. او فقط امر به معروف ونهی از منکر میکند.
چهارم آنکه بیش از آنکه کلام این مرد در نسل جوان اثر گذار باشد؛ نفسش تأثیر گذار است. منبرش نه نظم دارد و نه از رسم و رسومات سایر منبرها تبعیت میکند؛ نه از پیش سخنران و مداحش معلوم است و نه میدانی که بلندگوی مجلس در دست که خواهد بود؛ نه فکر شام هستند و نه در اندیشهی نام و یاد مجلس گردان و بانی و واعظ. اما مجلس اثر دارد. وقتی از مجلس خارج میشوی احساس میکنی که تاثیرش در وجودت بازدارنده از گناه است. این حس فقط چشیدنی است.
همیشه از بزرگانمان شنیدهایم که علمای گذشته چگونه از خود میگذشتهاند و چگونه بیتکلف و تعلق بودهاند و اینها را برای فرزندانمان بازگو کردهایم و اگر بسیاری از دلها به سمت آشتی با خدا رفته به مدد این نمونههای عینی بوده است. اکنون نمونهای در کنارمان هست و ما او را نمیبینیم.
وقتی پا به عرصهی ثبت نام برای انتخابات خبرگان گذاشت؛ آنها که میشناختنش فهمیدند که پا روی هوای نفس گذاشته است و خود را برای احساس وظیفه عرضه کرده است و وقتی خبر عدم احراز صلاحیت او منتشر شد؛ من که میشناختمش دانستم که از عمق وجود از اینکه تکلیفی از دوشش برداشته شده شادمان و خرسند است.
عدم احراز صلاحیتش قطعاً به دلیل عدم اجتهاد نیست چه آنکه پیشتر شورای محترم نگهبان و در یکی از ادوار گذشته اجتهاد ایشان را احراز کرده بود. او به قطع و یقین مجتهد است. علاوه بر اجتهاد؛ “مخالفا لهواه” است و برتر از آن شجاعتش نیز در پی “اشجع الناس من غلب هواه” تثبیت شده است. پس تنها شاید برای چند انتقاد از سر دلسوزی نام او در میان احراز صلاحیت شدگان نیست.
البته برای مجلس خبرگان که مهمترین وظیفهاش انتخاب رهبر است؛ وجود شرط خداترسی مهمترین شرط است حتی اگر خداترسی مانند امجد در آن مجلس نباشد. او چه کاندید باشد و چه نباشد؛ چه در خبرگان باشد یا نباشد؛ چیزی از او کم نخواهد شد. حجاب معاصرت سبب شده تا برخی نور آفتاب را وانهاده و نور شمع را جستجو کنند.
انتهای پیام
با سلام. گرچه بعيد مي دانم اين پست در معرض مطالعه ديگران قرار گيرد اما به هر حال بيان چند نكته را ضروري مي دانم. بسيار از ويژگي هايي كه در اين مقاله از آيت الله امجد ذكر شد دقيقا صحيح است اما به عنوان يكي از شاگردان سالهاي متمادي ايشان و با احترام به ايشان عرض مي كنم تمام اين اوصاف زماني شكل واقعي به خود مي گيرد كه انسانها در آزمو نهاي الهي موفق و سرافراز خارج شوند. اي كاش سخنان آيت الله امجد را در خصوص نظام و ايران اسلامي و … وهمراهي و هم صدايي با ضدانقلاب خارج نشين معاند را در سالهاي اخير بخصوص در مدت اقامت ايشان در مالزي را شنيده بوديد و بعد قضاوت مي كرديد. بنده نيز هميشه فكر مي كردم پس درسهايي كه ايشان طي سالها به ما مي دادند ، هنگام عمل ، كجا رفت؟ آري اين اوصاف متعلق به آقاي امجد جديد نيست بلكه مربوط به آيت الله امجد يك دهه قبل است.
من هم با نظر شما به عنوان یکی از شاگردان ایشان موافقم
حتماً شما چیزی میدانید که یک عارف کامل و آیتی رسیده به مقام توحید ذات نمیداند.
الله اعلم.
از کجا میگی اجتهاد ایشون قبلا احراز شده؟
به خاطر نقد دلسوزانه کسی رو رد صلاحیت نمیکنن.
جلسات ایشون از نقد نظام گذشته و به تخریب نظام مبدل شده.
متاسفم واسه شما که حاج آقا امجد رو زیرسوال می برید۰ تمام حرفهای آقای مهاجر در وصف ایشون فقط وصف قطره ای از دریاست۰ کور ار نبیند این گنه آفتاب نیست۰ من به لطف خدا هر هفته پای منبر ایشون هستم و هرگز ندیدم جز برای اصلاح لب به انتقاد دلسوزانه باز کنند۰ شما اول حق رو بشناسید بعد قطعا اهل حق رو خواهید شناخت۰ آدمها ملاک حقیقت نیستند این رو سعی کنید بفهمید
احسنت
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی ^ تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی
..
ﻣﻼﻣﺘﮕﻮ ﭼﻪ ﺩﺭﯾﺎﺑﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻕ ^ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﭼﺸﻢ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺧﺼﻮﺹ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ