صدای فرودستان شنیده شود
علیمحمد رشیدی، دانشیار دانشگاه رازی، دربارهی اتفاقات اخیر در استان کرمانشاه، ضمن آسیب شناسی آن تاکید کرد: امید آنکه اعتراضهای اخیر به رغم همه خسارتهای تاسف برانگیز و مذمت بار بودن خشونتهای اعمالی معدودی که موجب به بیراهه رفتن جنبش اعتراضی قابل احترام مردم شد، سبب شنیده شدن صدای فرودستان توسط دولتمردان و تجدید نظر آنان در رفتار و گفتار و کردار شود.
به گزارش انصاف نیوز، او در پاسخ به این پرسش که «کرمانشاه در اتفاقات اخیر جزو معدود استانهایی بود که “خبرسازترین” نام گرفت. خسارات مالی، جانی و…. در حوادث هفته گذشته در این استان میتواند معنادار و نمودهایی از مشکلاتی ریشهدار باشد. تحلیلتان را در بارهی ریشههای استانی مشکلات چیست؟»، گفت:
به نام ایزد یکتا. شاید بهتر باشد با این پرسش بحث را آغاز نمود که بر سر دیاری که در هشت سال جنگ با دشمن، خسارتهای فراوانی دید و مردمانش سختیهای بسیاری کشیدند و به رغم رنجهای جانکاه ناشی از آوارگیها و بمباران ها، سر به اعتراض خشونتبار برنداشتند، چه بلایی آمده که مردمان آن در رخدادهای اخیر به اعتراضهای با شدت و حدت و تبعات خسارت بار بیشتر از برخی مراکز استانی دیگر روی آوردهاند؟ به قول فردوسی “به چشم هژبر اندرون نم چراست”. در پاسخ به این پرسش اغلب صاحبنظران انگشت اشاره را به سمت “از حد تحمل گذشتن نابسامانی اداره امور و فشار بیکاری و فقر” میگیرند. به قول شیخ اجل:
“وقت ضرورت چو نماند گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز”
عدم تلاش بایستهی دولتمردان برای جبران عقب افتادگیهای صنعتی و عمرانی و دیگر کاستیهای ناشی از جنگ خانمان سوز از یک سو و رویه شدن تبعیضها و محروم سازیهای برخی افراد این دیار به بهانههای عقیدتی و سیاسی سبب شده بخشهایی از مردم، بخصوص خیل جوانان بیکاری که به جای نانآور خانواده بودن، سربار خانواده شدهاند، دیگر مثل نسل دوران جنگ خیلی دلبسته دولتمردان نباشند. به قول شاعر:
“چرا روز هیجا نهد دل به مرگ؟ سپاهی که کارش نباشد به برگ”
“که دستش تهی باشد و کار، زار؟ چه مردی کند در صف کارزار؟”
وقتی که پاسخ رشادتها و مرزداریهای این مردمان، پاسخ درخور و بایستهای نبوده و حداقلهای معیشت آنان نیز تامین نشده، و علاوه بر آن با گماردن افراد غیربومی بر مناصب دولتی بدون دارا بودن ویژگی خاص و برتری نسبت به فرزندان شایسته این بر و بوم، به نوعی به مردمان این خطه دهنکجی میشود، چه انتظاری از این مردم صبور و نجیب باید داشت؟
ریشه اصلی رسیدن به چنین وضعیتی که سبب رخوت و دلزدگی گردیده و در مواردی به نفرت و خشم و در نهایت طغیان منجر شده، را باید در چند مقوله جستجو کرد که بنیادیترین آن بیتوجهی به دانش و تخصص در انتصاب افراد به پستهای حاکمیتی و در اغلب موارد مبنا بودن حمایتهای باندی و جناحی و فامیلی و سفارشبازیها و تنگ کردن دایره انتخابها با بهانههای مختلف است. متاسفانه در سالیان اخیر هشدارهای ادیبان بلند آوازه، که حاصل مطالعه تجارب مملکتداری در ادوار گذشته بوده، نادیده انگاشته شده و برخی سران این مملکت چنان به عیش نصب کس و کار خویش مشغولند که از یاد بردهاند:
“رعیت نوازی و سرلشکری نه کاری است بازیچه و سرسری”
“نخواهیکه ضایع شود روزگار به ناکار دیده مفرمای کار”
لاجرم در پیش گرفتن این رویه، در کنار بیتوجهی به دانش روز مدیریت، تحولات اجتماعی و تعاملات جهانی نتیجهای جز هدررفت منابع مادی و معنوی و افزایش فقر و بیکاری و نابسامانی امور و در نهایت افزایش سطح نارضایتی و طغیان مردم نداشته و نخواهد داشت. به قولی “اگر بی بنان را نشانی ببن بفرجام کار آیدت رنج و درد”. عدم اصلاح این روند و اصرار بر تداوم چنین رویهای، موجب گسترش تزویر و ریا و ظاهرسازیهای گول زننده و انتشار آمار و ارقام دروغینی خواهد شد که سبب به خطا رفتن دولتمردان و دچار وهم و خیال شدن آنان در خصوص میزان محبوبیت و پشتیبانی از آرمانهای مورد نظر میگردد، غافل از آنکه بعد از مدتی، حکمرانی دن کیشوتی هم ملکت را در رنج اندازد و هم اعتبار و دوام ملک را مخدوش سازد و چنان خواهد شد که به قول شاعر: ” همه دوستان بر تو، بر دشمنند بگفتار با تو، به دل با منند”. واقعیت آن است که “دست بوسان قدیس ساز امروز جمع کنندگان هیزم آتش فردایند.”. لذا باید به دولتمردان هشدار داد که ای عزیزی که “به اقبال تو در عالم نیست”، گیرم که ایل و تبار تو را غمی نیست. ولی غم مردمان این دیار غم کمی نیست. همین بد که کردید به این غم فزود و این بار را تحمل بیش از این نبود و منشاء اعتراضها شد. صدای خرد شدن استخوانهای مردم را بشنوید. واقعیت را بهپذیرید و آن را به خارج نهچسبانید. “جهان را جهاندار دارد خراب بهانه است کاووس و افراسیاب”.
امید آنکه اعتراضهای اخیر به رغم همه خسارتهای تاسف برانگیز و مذمت بار بودن خشونتهای اعمالی معدودی که موجب به بیراهه رفتن جنبش اعتراضی قابل احترام مردم شد، سبب شنیده شدن صدای فرودستان توسط دولتمردان و تجدید نظر آنان در رفتار و گفتار و کردار شود، بگونهای که بیش از این با گفتار و کردار خود دل مردمان این دیار را ریش نکرده، به بهانه اغتشاشات اخیر درون مردم معترض را به ملامت نخراشیده، با برخی سختگیریهای نابجا بر زخم زندگی آنان نمک نپاشند. چون اگر شهریاری در سر اندیشه تداوم پادشاهی دارد باید از پریشان سازی خلق حذر کند. امید آنکه دولتمردان این ملک و بوم تدابیری بیندیشند که شانههای زخمی از زندگی را مرهمی باشد و قامتهای خمیده را تکیه گاهی. جایگزین نگرانیها و دغدغههای فعلی، رفاه باشد و آرامش، و بجای دلمشغولی ها، دلخوشیها نشیند. آرزو میکنم شهریاران کشورم، هم امنیت و اقتدار این مرز و بوم را تامین کنند و هم آزادیهای مشروع اجتماعی و سیاسی آحاد ملت را پاسبان و پاسدار باشند. باشد که اتخاذ چنین رویهای موجب بقا توامان ملک و ملک شود. انشاءالله.
انتهای پیام