شوروی آورد؛ شوروی برد
غلامعلی دهقان، مدرس تاریخ دانشگاه، در یادداشتی با عنوان «شوروی آورد؛ شوروی برد» برای “راهبرد” نوشت:
۲۱آذر ۱۳۲۵شمسی سرانجام آذربایجان پس از فرار نیروهای وفادار به فرقه پیشهوری بار دیگر به آغوش وطن برگشت تا یکپارچگی ایران خدشهدارنشود.
پرسش اساسی طی ۷۳سال گذشته این بوده که در بازگشت دوباره آذربایجان به ایران کدامین عوامل نقشآفرینی کردهاند؟
پیشهوری در ۲۱آذر ۱۳۲۴ دولت خودخوانده آذربایجان را به مجلس محلی تشکیلشده تحت عنوان مجلس آذربایجان معرفی کرد. مهمترین محورهای برنامه دولت خود را “شناساندن خودمختاری آذربایجان”، “تقسیم بودجه ملی”، “تشکیل قشون”، “تعلیمات مجانی به زبان ترکی”، “تقسیم اراضی خالصه و املاک مالکینی که از آذربایجان خارج شدهاند” و… معرفی کرد.
وی قول داد تا مادامی که تهران مزاحم او نشود؛ تهران را هم به رسمیت میشناسد. روز بعد، ارتش خلع سلاح و تسلیم شد.
در بهمن همین سال طی رایگیری در مجلس شورای ملی وقت، قوام با ۵۱رای دوباره پس از چندسال به نخستوزیری انتخاب و پس از تایید پهلوی جوان که البته با اکراه و پس از تماس معاون وزیرخارجه آمریکا بود؛ در ۱۹بهمن عازم مسکو شد.
قوام توانست همزمان با اتخاذ سیاست چماق و هویج، ازیکسو، با وعده دادن نفت شمال به آنها (البته به شرط تصویب در مجلس شورای ملی آتی) و از سوی دیگر، با طرح شکایت از سوی ایران در سازمان ملل علیه شوروی مبنی بر عدمخروج نیروهای این کشور پس از پایان جنگ دوم جهانی که مغایر با توافق تهران بود، فشار مضاعفی را علیه شوروی در سطح جهان کلید زد.
جالب اینکه در سال۱۳۲۶، قوام با تشکیل حزب دموکرات توانست اکثریت مجلس پانزدهم را در اختیار بگیرد. او قبل از بررسی توافق قوام-سادچیکف، به نمایندگان حزب دموکرات پیغام داده بود به این پیشنهاد رای منفی بدهند!به تعبیری، همانطور که شوروی بساط فرقه را پهن کرد؛ با وعدهای هم آن راجمع کرد!
نویسنده کتاب “دیپلماسی نفت”، دکتر نصرالله سیف پورفاطمی (برادر شادروان سیدحسین فاطمی، وزیرخارجه مصدق) علت اصلی خروج شوروی از ایران و بهتبع آن متلاشی شدن فرقه پیشهوری را سیاست ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا، میداند.
وی مینویسد: “شوروی پس از آنکه مدلول قرارداد سهجانبه تهران را زیر پا گذاشت، با اولتیماتوم آمریکا روبهرو شد. آمریکا صراحتا به استالین خاطرنشان کرد که اگرشوروی قشون خود را از آذربایجان خارج نکند، ارتش آمریکا آنها را از ایران بیرون خواهد کرد”.
اما پرسش اساسی این است که اگر صرفا تهدید آمریکا تاثیرگذار بوده؛ چطور تهدید آمریکا مبنی بر خروج نیروهای شوروی از شرق اروپا کارگر نیافتاد؟
روایت سوم، نقش اصلی در متلاشی شدن فرقه پیشهوری را مربوط به دلاوری و شجاعت اکثریت مردم خطه آذربایجان میداند. مردمی که پیش از این در شکلگیری ایران واحد در دوره صفویه نقش مهمی ایفا کروند و بعد از آن هم، بخش مهمی از مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد بودند که مهمترین آن، نقشآفرینی دو سردار بزرگ این خطه، ستارخان و باقرخان، در عصر مشروطه بود.
بهنظر میرسد مجموع عواملی دست به هم داد تا یکپارچگی ایران دوباره حاصل شود.
انتهای پیام
سلام شیخ شهید آذربایجان شهید مظلوم خیابانی سخن حیرت آنگیزی دارند که فرمود آذربایجان لقمه خاردار است می توانند قورتش بدهند آما در گلویشان گیر می کند و پائین نمی رود و مجبورند در نهایت برای اینکه خفه نشوند بالا بیاورند شاید استالین و(در دوره قاجار محافل تهران نشین نامیرده را نیز تجزیه طللب معرفی می کردند)