امضا، واژهای در آستانهی فروپاشی!
سام سکوتی بداغ در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
خوانندگان این یادداشت قطعا در مورد خیانت به واژه و معنا زدایی از کلمات و عبارات در میدان سیاست شنیده و خواندهاند و امروز دیگر با یادآوری نام دولت مستقر و اتفاقات ریز و درشتی که منجر به تخریب اموال عمومی و فراتر از آن تخریب اعتماد عمومی شد نیازی به پرداخت بیش از یک پاراگراف به آن نیست!
خالی کردن واژههای تدبیر و امید از مفهوم به واسطه عملکرد برخی از وزرای کابینه کم بود، که فعالیت مجلس دهم هم در حوزه زبان ناشناسی درد را مضاعف کرده است، آخرین کلمهای که در زیست جهان یک شهروند ایرانی امروز به قربانگاه رفته است امضا است؛ امضاهایی که زده میشوند و بعد از مدتی پس گرفته میشوند!
در گذشته که مهر و امضایی تاسیس نشده بود حرف، سبیل و دست یکدیگر را فشردن به معنای تایید مذاکرات و مفاد قرار بود و عدول از آن در نادرترین شکل ممکن پیش میآمد که امروز هم در برخی از فرهنگها و جوامع کارکردهای مشابهای وجود دارد.
پس از تاسیس امضا به شکل امروزیاش (زیرا تاریخچهی ممهور کردن اسناد به دوران هخامنشیان در ایران و مهر الله، محمد رسول الله ذیل نامهی پیامبر اسلام به سران کشورها برمیگردد) که به منشور معروف آزادی انگلستان “مگنا کارتا” و امضای پادشاه جان برمیگردد و در ایران ما سابقهای زیر ۱۰۰ سال و مقارن با قانون ثبت اسناد و دفاتر اسناد رسمی دارد، دیگر مهر جای خود را به خطوط و دستینههایی داد که نشان از موافقت و تایید محتوای سند امضا شده است.
دلیل تقریر چنان مقدمهی بلندی رسیدن به چنین موخرهی کوتاهی است که نمایندگان محترمی که پای برگهی استیضاح وزیری را امضا میکنند و پس از مدتی مبادرت به پس گرفتن امضای خود میکنند فهم درستی از آنچه که یک روز تایید میکنند و روز دیگر خلاف جهت آن حرکت میکنند دارند؟
نمایندهای را به خاطر دارم در جریان استیضاح وزیر راه و مسکن و شهرسازی گلو پاره میکردند و مصاحبه پشت مصاحبه و پس از پس گرفتن امضا چنان در مذمت استیضاح وزیر داد سخن میدادند که ناخوداگاه ناظران را یاد بادمجان و پادشاه زنده میگردید!
دستینهی ایرانی حال و روز خوشی ندارد و در این روزهای سخت که زبان و ادبیات هم مورد بی مهری قرار گرفتهاند دیگر حتی نمیشود به بی تفاوتی واژه و واژههای بی تفاوت از نگاه قیصر امین پور دل بست و شعر هم دردی از ما دوا نمیکند و حرف آخر همچنان بر زبانم مانده است!
در پایان از نمایندگان محترمی که قدرت وضع قانون دارند و پدیدهی امضا زدن و پس گرفتن آن را باب میکنند خواهش دارم چنین فرصتی را به مغبونان و عوام الناسی که بدون علم و آگاهی سندی را امضا کردهاند بدهند تا بتوانند پس از فهم اشتباه خود عقب گردی چون خودشان داشته باشند.
انتهای پیام
کمتر کسی در عالم سیاست گفته ها و کرده هایش بر هم منطبق است
مشکل از تعریف سیاست در اذهان ماست
گهگاهی گفته رضاشاه برایم معنی میشود…..