فکر “نان برای هموطنان” با نام و نام برای خود؟
حمزه فیضی پور در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی تیتر «خربزه آبه» در روزنامهی اصولگرای «وطن امروز» نوشت:
آیا به فکر “نان برای هموطنان” هستید؟! یا در پی تحقیر از برای نام و نان برای خود.
شخصیت شناسی: تکلموا تعرفوا
این کلام نورانی آخرین رسول خداست که همه ما داعیهی “گواه به رسول الله بودنش” را ورد زبان خود کردهایم و باور قلبی خویش، الهی! این گواه صرفِ ورد زبان فقط نماند و از ما به سیرت آن رسولِ «رحمة للعالمین» عمل یا اَعمالی به اِعمالی. شاعر بزرگ “سعدی” به تاسی از این دو کلمهی پر محتوا به زیبایی چنین سروده است: زبان در دهان ای خردمند چیست / کلید دَرِ گنج صاحب هنر… چو در بسته باشد چه داند کسی / که جوهر فروش است یا پیلهور و یا به ذکر و بیان شیوا و رسایی دیگر از مولانای دل: آدمی مخفی است در زیر زبان / این زبان پرده است بر درگاه جان … چونکه بادی پرده را درهم کشید / سر صحن خانه شد بر ما پدید … کاندر آن خانه گهر یا گندم است / گنج زر یا جمله مار و کژدم است.
مُراد از پناه بردن به آن دو کلمهی پر نغز و معنا و هدف از توسل به این دو ذکرِ شیوا و رسا که ترجمان آن دو کلمهی ناب است تلاش برای درک یک تیتر “دو کلمهای!” درج شده در صفحهی اول یک روزنامهیِ منسوب به یک جریانی است که مدعای “ارزشها” است و دغدغهی به عُزلت رفتن و یا فراموش گشتن اصولِ ناب را دارد!
آیا این تیترِ دو کلمهای را میتوان با آن دو کلمه که سرشار از حکمت است شرح و تفسیر کرد؟! آیا لحن دو کلمه معِرف درونیات برخی نیست که توهین و تهمت را علی رغم اینکه به ما توصیه میکنند گناه است و گناه! اما خود به راحتی از آن علیه مخالف چون آبِ خربزه خوردن به راحتی بکار میبرند؟ آیا این گونه تیتر دو کلمهای زدن حرمت نهادن به “دیپلماسی” است؟ یا معرفی شخصیت سیاسی خویش؟!
این زبانِ نوشتاری که با پناه بردن به یک ضرب المثل ایرانی: «فکر نان باش که خربزه آب است» به صورت یک تیتر زیر عکس دیدار رسمی سران دو کشورِ اهل تمدن و فرهنگ درج کردن علاوه بر مُعرِف بودن شخصیت متفکرین اتاق فکر این روزنامه آیا توهین به فرهنگ دو ملت نیست؟!
این منطقِ، منطقِ نقد است از آنکه از او خوشمان نمیآید؟! یا منطق هجمه علیه فرهنگ دو ملت؟! چه کسانی از این ادبیات سود میبرند؟! اگر بن سلمان این روزنامه را نگاه کند یا نتانیاهو و یا ترامپ این تیتر را با ترجمهای بفهمند خوشحال میشوند یا ناراحت؟! آیا اگر کسانی باشند و آن کسان عناصر ضد ایران و ایرانی و مایل به عُزلت هرچه بیشتر ایران اسلامی، این دو کلمهی توهین آمیز را برای نخست وزیر و برگزیده یک ملت پرتلاش یعنی ژاپن ترجمه کنند و آن ضرب المثل را تعریف نمایند انتظار چه واکنشی را باید داشته باشیم؟
آیا به این منطقِ بینهایت بیمنطقی سر تکان نخواهند داد به علامت تاسف و تعجب؟! آیا نویسندگانِ بی نهایت متفکر این دو کلمه! متوجه پیامدهای لحن و فحوای تمسخرآمیز هستند یا نه؟ آیا تمسخر دیگران ولو آنکه حق از آن مسخره کننده باشد (فرض محال! که اینجا هوای نفسِ قدرت طلبی افسار گسیخته است) چه میانهای با ارزشهایی دارد که این جریان خود را مدافع آنها میداند؟
آیا مورد تمسخر قرار دادن دیدار سران دو فرهنگ، سران دو ملت که در جهان هر کدام به طریق اولی نام و نشانِ خاص خود را دارند، تاریخ دارند، هویت ملی، مذهبی و جغرافیایی دارند با توصیهی قرآن به مورد استهزاء و تمسخر قرار ندادن قومی قوم دیگر را نسبتی باورمندانه دارد؟!
یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیرا منهم و لانساء من نساء عسی أن یکن خیرا منهنَّ و لا تلمزوا أنفسکم و لاتنابزوا بالألقاب بِئس الاسم الفسوق بعد الایمان و مَن لم یتُب فاولئک هم الظالمون (سوره مبارکه حجرات، آیه ١١)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت دادن پس از ایمان آوردن و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند (آیه 4سوره حجرات).
انصاف کجا رفته است؟ چقدر بی طاقتی برای پاستور؟! چقدر شوریده حالی برای بهارستان؟! ما روستانشینان از شما صاحبان اتاق فکر بهتر و بیشتر دردمند دردِ فقر و نداری هستیم، گرانی بنزین و تورم بیشتر کمر قشر مستضعف را کمانی کرده است ای قدرت دوستان!
کمانِ زه دار در این کلام نوشتاری عزت آفرین نیست جز نشر یک منطقِ بی منطقی و آن اینکه حاضریم برای عجوزه قدرت هر سازی را کوک کنیم ولو ساز نفرت افکنی! بی خیال از اینکه با این ساز به نظر خود زیبا، چند دستی بهانهها را تقدیم کهن دشمنان این مرز و بوم کردهایم. تحمل کنید و کمی صبر! 1398 و 1400 همه از آن شما و جریانتان! اما با فرهنگ و هویت پاک ایران اسلامی بازی نکنید! شما که دلارهای نفتی را داشتید وضع درآمدی نفت فروشی هم که خوب بود و پاکدستترین دولتها در بعد از انقلاب هم امتحانش را پس داد اما همچنان سفرمان خربزه بود و آب!
بی انصاف گر نداند انصاف چیست / انصاف میداند که بی انصاف کیست …. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
انتهای پیام
چقد شلوغش کرده