تحلیل امیر محبیان درباره ی کاندیداتوری سیدحسن
امير محبيان، سردبیر سابق روزنامه ی اصولگرای رسالت و مديرعامل خبرگزاري آريا، در یادداشتی با عنوان «بايدها و نبايدهاي كانديداتوري سيد حسن خميني» در این خبرگزاری نوشت:
پس از كانديداتوري سيد حسن خميني در انتخابات خبرگان و به ويژه پس از عدم احراز صلاحيت ايشان شاهد بحث هاي زيادي بوديم كه انرژي زيادي را از جامعه (موافقان و مخالفان) گرفت. چرا چنين اتفاقي رخ داد و اشتباهات جناب سيد حسن در ورود به اين مسئله چه بود؟
ابتدا سه مقدمه تحليلي:
١. در روانشناسي روشن شده است كه تصميم گيرندگان معمولا احساسي تصميم مي گيرند و عقلاني آن را توجيه مي كنند.
٢.عمدتا افراد از حواشي يك مسئله در تصميم گيري در مورد آن مسئله هم متاثر مي شوند.
٣. در عرف اجتماعي كه بر تصميم گيرندگان هم ساري و جاري است؛برداشت فرد از واقعيت معمولا قدرتي بيش از خود واقعيت دارد.
اينها بعضي از قواعد مديريت برداشت است كه جناب سيد حسن از آنها متاسفانه عليه خود بهره برداري كرد.
بر اين باورم اشتباهاتي كه جناب سيد حسن در اين راستا انجام داد؛ عبارتند از:
١. ورود ژورناليستي :
در مبحثي چون خبرگان ورود ژورناليستي آنهم از مسير رسانه هاي اصلاح طلب و حامي جناب هاشمي عملا در مواضع سياسي ، آقاي سيد حسن را كاملا هم موضع آقاي هاشمي قرار داد.
٢. بازي درون سناريوي آقاي هاشمي:
وقتي آقاي هاشمي سناريوي خود را حول محور سيد حسن طراحي كرد و سيد حسن هم درون اين بازي قرار گرفت؛ طبعا نمي تواند نسبت به ذهنيت پديد آمده معارضان خود اعتراضي داشته باشد؛ زيرا آقاي هاشمي و رسانه هاي هوادار او اينگونه القا كردند كه سيد حسن نه به عنوان كانديدا بلكه به عنوان رهبر بالقوه كشور در آينده وارد صحنه شده است. اطلاق عباراتي مبالغه آميز از سوي جناب هاشمي نظير “آيت الله “يا “علامه ” واكنش منفي را در جامعه حوزوي ايجاد كرد.
٣. قرار گرفتن در سمت اصلاحات جناح بندي ها:
ورود از سوي اصلاحات به صحنه انتخابات طبعا سيد حسن را در برابر موضع سنتي محافظه كار شوراي نگهبان قرار مي دهد. ضمن آنكه جنبه سياسي ورود وي را بر جنبه علمي غلبه داد.
٤. بهره گيري خام از عنوان خميني:
هاشمي در سناريوي خود روي بازگشت خميني ها سرمايه گذاري كرده بود و كوشيده بود القا كند كه:
الف: قدرت بايد به خميني ها بازگردد.
ب: سيد حسن، “خميني جوان” است كه قوه جذب جوان ها را هم دارد.
ج: مسير موجود از مسير امام خميني (ره) فاصله گرفته است.
روشن است كه اين القائات در بخشي مهم از جامعه كه شوراي نگهبان هم با آنها همسويي دارد؛ واكنش ايجاد مي كند.
بنا براين سيد حسن عليرغم ظرفيت ها و توانايي هايش در فضايي كه توسط جناب هاشمي سامان داده شده بود؛ وارد صحنه شد؛ فضايي كه قضاوت شوراي نگهبان در باب آن روشن بود. به عبارت واضح ، سيد حسن از سمت بازنده وارد صحنه سياست شد و در اين ميان من جناب ايشان را بيش از ديگران مقصر مي دانم؛ زيرا يك سياستمدار مسلط، خود، بازي خود و نيز ذهنيت مخاطبان را سامان مي دهد و بازيگر سناريوي ديگران نمي شود؛ از اينرو معتقدم اگر سيد حسن مايل بود كه در انتخابات خبرگان نتيجه بگيرد:
١. مستقل و با برند خود و نه ديگران وارد مي شد.
٢. جناحي وارد صحنه سساست نمي شد.
٣. از طريق “علمايي” با شوراي نگهبان ارتباط مي گرفت و نه آن كه با عناوين اعطا شده از سوي روزنامه هاي اصلاح طلب نظير علامه و آيت الله سطح توقع شوراي نگهبان را بالا ببرد؛ روشن تر اگر بگوييم: از موضع تواضع وارد ارتباط با جامعه و شوراي نگهبان مي شد.
٣. عجله اي براي حضور نمي كرد و منتظر دعوت مي شد نه آن كه احساس شود مشتاق حضور است.
٤.حتما و حتما در برابر مبالغه ها موضع اتخاذ مي كرد؛ اعتبار امام آن بود كه عليرغم قدرت كامل صراحتا اعلام مي كردند كه به من خدمتگزار بگويند بهتر است تا رهبر بگويند.
٥. در پايان ايشان بايد از مسير امام حركت كند. در مسير امام تهذيب بر هر چيز اولويت دارد زيرا قدرت بدون تهذيب فقط آتشي را شعله ور مي كند كه اولين قرباني آن صاحب قدرت است.
انتهای پیام