خرید تور تابستان

خمینی، رهبر همه بود

فتح الله آملی در یادداشتی در روزنامه ی اطلاعات با تیتر «خمینی، رهبر همه بود» نوشت: آتشی که در دل زمستان، تمامی یخ‌های رابطه را ذوب کرد لهیبی از جنس عشق داشت. شوری که چنین شرری آفرید، نه یک شهر که جان ملّتی را گرم کرده بود. مردم یکپارچه آتش شده بودند. آتشی که خرمن ستمی دیرپا را می‌رفت تا خاکستر کند. آن روز که او آمد، در میانه فصل سرد، درخت‌ها شکوفه داده بودند و خیابان از گل فرش شده بود، انگار بهار سر برآورده بود در دل زمستان.

او بر فرشی از گل و لبخند قدم گذارد. مردم دل داده بودند به آمدنش… و او گویی بر دلهای مردمان پا گذارده بود. مردی از جنس اولیای خدا آمد. یک عبد صالح و می‌خواست نظمی نو بیاورد برای جماعتی که از حکومت غیرخدا بریده بود و عزّتش را در پی دورانی ذلول پیدا کرده بود. وقتی آمد نه یک شهر و نه حتی یک کشور، بلکه همه آنها که از بیداد دادشان به آسمان رفته بود، به پهنای صورتشان اشک ریختند. اشکی که از سر شوق بود. در جشن شکوفه دادن بهارنارنج، در فصل پایکوبی قمری و هزار، در هنگامه تولد بهار در زمستان، او آمد و ملّتی با سبد سبد یاس و سوسن و نسترن به پایش گل ریخت و در مقدمش ترانه دلدادگی خواند. او که از نسل اولیای خدا بود، هماره خود را عبد می‌خواند و هر آن‌که در اوج قدرت خود را عبد بداند، عبد صالح است و او عبد صالح خدا بود که مردم برای شکستن غرور گردنکشان متکبر به رهبری او محتاج بودند.

او امام مردم بود. شوقی در همه زنده شد که تماشا داشت؛ همچنان‌که استقبال از او را پرشکوه‌ترین استقبال قرن نامیدند.

آن روز اطلاعات در ابتکاری بی‌سابقه با درشت‌ترین تیتری که تا آ‌ن هنگام و هنگامه در تاریخ روزنامه‌نگاری کشور و حتی شاید در منطقه سابقه نداشت، در صفحه اول خود نوشت: «امام آمد».

این روزنامه و این نسخه از آن که تا پاسی از شب در جشن و شادمانی تاریخی و بی‌سابقه این مردم در دست‌های آدمیان چون پرچم فتح و ظفر بلند شده بود و دست به دست می‌گشت، برای همیشه بخشی از تاریخ انقلاب نام گرفت.

آری، امام آمده بود تا به حکومت فردی، خودکامگی، بی‌توجهی به مردم و خواسته‌‌های به‌حق آنان، ظلم، تمامیّت‌خواهی، فاصله‌های زشت و ناپسند طبقاتی، وابستگی به قدرت‌های زورگو و زیاده‌خواه جهان و تاراج سرمایه‌های ملی و بی‌توجهی به طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی پایان ببخشد و شعاری را که مردم بارها و بارها در تظاهرات میلیونی خود بر اساس آموزه‌هایش، بر پیشانی اجتماعات و بر پارچه‌ها و پلاکاردها اعلام کرده بودند، به عینیت برساند. استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی… و مردمی که ماهها به‌خاطر تحقق چنین خواسته‌ای دهها و صدها شهید داده بودند، او را چون نگینی در انگشتری زرین خود در بر گرفتند تا در برپایی حکومتی رهبرشان باشد که نظام جمهوری اسلامی نام گرفت. نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.

آنچه که امام را نزد مردم محبوب کرده بود، اخلاص بود. اخلاصی که در او دیده بودند و باورش کرده بودند. او پیمانی با خدای خویش داشت و نیز پیمانی با مردم بسته بود که تا آن هنگام که زنده بود، بر سر همان عهد و پیمان ماند و این انقلاب به گفته جانشین خلف او بی‌نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.

حال قریب به چهار دهه از آن روز باشکوه گذشته است و این نهضت هنوز هم با آرمان و مکتب امام نفس می‌کشد، اما آرمان امام، انقلاب برای همه بود و برای مردم. مردم در نگاه او ولی نعمت مسئولین بودند، او هرگونه سهم‌خواهی از قیام خونین مردم را غدغن کرده بود و بارها می‌گفت که مسئولین و کارگزاران اگر شأنی دارند، شأن خدمت است و بس٫

در دوران حیات خویش که متاسفانه بیش از یک دهه پس از آمدنش دوام نداشت، لحظه‌ای از دغدغه مردم و به‌ویژه محرومان و طعم فقر چشیدگان فارغ نماند. تمامیت‌خواهی، محدود کردن آزادی مردم به هر بهانه و هر بها، از جمله به بهای ایجاد شکاف در آنان، افراط‌گری و انحصار طلبی و ویژه‌خواری در مکتب او جایی نداشت. بیش از هر چیز به وحدت کلمه معتقد بود و آن‌را به درستی رمز پیروزی انقلاب و ماندگاری و حفظ انقلاب می‌نامید.

رفته رفته اخلاصی که در او بود، چراغ هدایتی شد برای تحول میلیون‌ها جوانی که گرچه سال‌های سال با او فاصله سنی داشتند اما گویی رمز جوانی و نشاط و شادابی را با او پیدا کرده بودند و از همه مهمتر با چشمه حیات «اخلاص» دست‌ورو شسته بودند. از همین روست که هنوز هم اخلاص بچه‌ها و حتی مسئولان و مدیران دهه اول انقلاب مثل است و نمونه مثال… همان اخلاص و ایمان بود که آن همه حماسه در انقلاب و در جنگ تحمیلی آفرید.‌ما و نسل‌ ما حتی حال، در این دوره و زمانه شتک زده از مناسبات صرفاً اقتصادی و تجاری و مادی و منفعت طلبی که گاه تا سر حد مرگ حال اهل حال را به هم می‌زند و هر چه که اخلاق است را به مسلخ می‌برد، بیش از هر چیز به آن حال و هوا محتاجیم، اگر می‌خواهیم که حالمان خوش شود. مردم برای امام تنها لغلغه زبان و یا صرفاً ابزاری برای به پیش بردن و راندن امیال و اهداف شخصی و گروهی و حزبی نبود. مردم برای امام دغدغه اصلی بود، همچنان‌که اسلام برای امام به طریق اولی معیار و ملاک عمل. آن هم اسلامی که تعریف منقلب و منحصر و محدود نداشت. با همه ظرفیت بسیط و همه جانبه‌ای که این مکتب دارد. نظام جمهوری اسلامی برای او البته در کشورمان طبق تعریف او که در قانون اساسی هم آمده حتی برای غیرمسلمانان این کشورها نیز حقوق کافی قائل بود و هست.

سی و هفت سال از روز تاریخی ۱۲ بهمن می‌گذرد. روز بزرگ و بی‌بدیلی که امام خمینی بر فرشی گسترده از گل و لبخند مردم این سرزمین، قدم به این میهمانی بزرگ گذاشت و همه مردم، بی‌تعارف باید گفت همه مردم، از سوید‌ای دل جشن گرفتند و گل لبخند بر چهره نشاندند. این روز از آن تاریخ شد طلیعه جشن‌های دهه فجر… شایسته است که در کنار جشن‌ها و مراسمی که در این دهه برگزار می‌کنیم، امام خمینی را باور کنیم و بی‌رتوش او را ببینیم و بی‌گزینش هدفدار و بدون حب و بغض، به همه آموزه‌ها و حرف‌ها و گفته‌ها و نوشته‌هایش نظر بیفکنیم و به آن عمل کنیم.

خمینی، تنها برای یک گروه و یک دسته نبود، او متعلق به همه مردم مؤمن و آزادیخواه این سرزمین بود. مصادره او و هدف و مکتب او به مطلوب خویش، نه مطلوب او و نه مطلوب هیچکس، بلکه جفا در حق او و انقلاب اوست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا