خرید تور تابستان

پاسخ «حامل انقلاب از آریزونا» به انصاف نیوز

داریوش سجادی، ایرانی مقیم ایالت «آریزونا» در آمریکا، یادداشتی «جهت انتشار و در مقام پاسخ» با تیتر «حاملان انقلاب «مشنگ» نیستند!» ارسال کرده که به همراه پاسخی مجدد در پی می آید:

سایت انصاف نیوز علی رغم آنکه مسوولش از نزدیک با بنده آشناست ذیل مطلبی تحت عنوان «گرین کارت را باور کنیم یا آتش زدن پرچم آمریکا؟» با اشاره به خبر آتش زدن پرچم به اهتزاز در آمده آمریکا بر سر در فرهنگستان هنر توسط دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و خواجه نصیر در تهران ضمن اعتراض به این اقدام با نام بردن از بنده و به اعتبار اقامتم در ایالات متحده در کنار افراد دیگری که سابقه ی اقامت در آمریکا داشته و دارند پرسیده:

چرا افرادی مانند آقاتهرانی و مصباح یزدی و محمود احمدی نژاد و سعید جلیلی که سابقه حضور در آمریکا و ملاقات با آمریکائیان را داشته اند طی حضور خود در آن کشور پرچم آمریکا را آتش نزده اند!؟
چطور است که از داریوش سجادی، تازه احمدی نژادی شده تا …. از آمریکا دل نمی کنند؟ …

به سنت تلخیص و بنا بر عدم تمایل به مباحثی که لازم به دفاع از خود باشد نکاتی را تلگرافی جهت استحضار مسوولین محترم «انصاف نیوز» معروض می دارد:

اولاً من نه آن دانشجویان آتش زننده پرچم را می شناسم و نه رفتار ایشان را نفیاً یا اثباتاً داوری می کنم اما این نهایت تخفیف و بی انصافی و به ابتذال کشاندن بحث استکبار ستیزی و نفی سلطه و هژمونی آمریکایی است که یکی از مواریث ارزشمند بجای مانده از خمینی و انقلاب خمینی است.
در خوش بینانه ترین فرض باید این نگاه سخیف را به حساب بی التفاتی و ناآشنایی نویسنده ی این شکوائیه با مبانی معرفتی اسلام نابی گذاشت که «خمینی» طلایه دار و مُوزّع آن بود.

خیر دوستان ـ اشتباه به عرض تان رسانده اند که حاملان انقلاب اسلامی مشنگانی هستند که صبح تا شب در کمین پرچم و میله پرچم آمریکا خیابان نوردی و کشور گردی می کنند تا روان نژندانه با یابش و آتش زدن آن بیرق منحوسه موجبات تشفی خاطر خود را از طریق «غیظ درمانی» فراهم آورند! لااقل اسلام نابی که بنده و امثال بنده از خمینی به یاد داریم عاری از چنین مشنگیزمی بود.

آیا با چنین منطقی نویسنده این شکوائیه تصور و توقع داشتند مرحوم امام نیز به اعتبار سال های اقامت در نجف، ذیل کراهت خود از حکومت بعث صبح و شب در کمین «پرچم بعث» آتش زدن آن را چشم انتظاری می نمودند!؟

خیر دوستان ـ آمریکا ستیزی ترجمان شیطان ستیزی و فریضه ای دینی و خوانشی شرعی و قرآنی از قاعده «نفی سبیل» است. توضیحات بیشتر را بدلیل وقوفم از کراهت وبی رغبتی تان به این بحث نالازم می دانم.

ثانیاً نمی دانم «داریوش سجادی تازه احمدی نژادی شده» را از کجا و از چه بابت اختراع یا کشف فرموده اید؟

دوستان محترم بنده درست یا نادرست از معدود کسانی هستم که خود را با وضوح و شفافیت و قبل از آنکه دیگران تعریفم کنند، تعریف کرده ام. مطابق این تعریف ارزنی تردید نکنید «داریوش سجادی» از شما نیست! هم چنان که ارزنی هم تردید نکنید که با احمدی نژاد هم نبوده و نیست. هم چنان که ارزنی هم تردید نکنید «داریوش سجادی» علی رغم آنکه از شما نیست و ایضاً از «احمدی نژاد» هم نیست اما هم زمان در عین تحفظ همه انتقادات درست یا غلط اش از شما برای شما و اعتقادات تان ارزش و احترام قائل بوده و هست هم چنان که به همان میزان و مقیاس در عین تحفظ همه انتقادات درست یا نادرست اش از احمدی نژاد، برای احمدی نژاد و حامیان احمدی نژاد و اعتقادات شان ارزش و احترام قائل بوده و هست.

اساساً یکی از دعاوی و کدورت های بنده ابتلای سنگین و ژرف جامعه ایرانی به مصیبت «شیطان زدگی» است. مصیبتی که شمولیت اش از منتهی الیه «سنتی تا مدرن» و «اصلاح طلب تا اصولگرا» و «شهری تا روستایی» و «تحصیلکرده تا بی سواد» و «زن و مرد» و «پیر و جوان» هم زمان و توامان در ایران و نزد ایرانیان مانایی و دیرپایی داشته و دارد.
مصیبتی که طی آن مبتلایان با باینری دیدن دنیای زیست محیطی شان دچار کوررنگی شده و با منطق «سیاه و سفید» هر که را «با خود» نیست «بر خود» فهم و ادراک می کنند!
خیر دوستان. بنده نه احمدی نژاد و احمدی نژادیان را فله ای سیاه می بینم و نه شمایان را کیلویی سفید فرض می کنم!
یاد بگیرید و یاد بگیریم انسان ها پکیچی از عقائد و خصائص و سلائق و سلوک مختلف الشکل و کثیر المعنایند. پکیجی که خوشآیندی یا ناخوشآیندی ما از کل و جزء آن ملاکی برای داوری آنتولوژیک و ارزشگذارانه از حاملان آن پکیج نیست.

در مورد چرایی دل کندن یا دل نکندن «داریوش سجادی» از ایالات متحده نیز یاد بگیرید و یاد بگیریم برخی از پرسش ها تعلق به حریم خصوصی افراد دارد که مطابق سنت ژورنالیسم حرفه ای و بالاتر از آن مطابق با مبانی اخلاقی اساسا مجاز به طرح آن نیستید تا پرسش شونده هم موظف به پاسخ دادن به آن باشد. هر چند می پذیرم حریم خصوصی و آشنایی و لزوم احترام به آن از نحیف ترین و ناشناخته ترین مباحث نزد ایرانیان و در ایران است! زیاده عرضی نیست.

 

پاسخ: نقش مار نکشید

عضو هیات تحریریه ی انصاف نیوز که پرسش های قبل را پرسیده بود، در پاسخ به یادداشت آقای سجادی نوشت:

1 – محافظه کاری ناشی از حضور در آمریکا باعث شده نتوانید درباره ی به آتش کشیدن پرچم آمریکا نظر خود را بیان کنید؟ پیشنهاد می کنیم که به حساب ما یک پرچم آمریکا بخرید و به آتش بکشید و تصویر آن را برای انتشار به روزنامه ی کیهان بسپارید، ببینیم که چه برخوردی با شما خواهند کرد؟

2 – آقای سجادی! مگر پایین کشیدن پرچمی که دولت جمهوری اسلامی در جشنواره ی فرهنگی به خاطر شرکت نماینده ی آن کشور نصب کرده و آتش زدن آن، به قول شما جزو «مبانی معرفتی اسلام نابی» است که امام ««خمینی» طلایه دار و مُوزّع آن بود»؟

3 – اگر اطلاع ندارید، به اطلاع شما می رساند که کمتر از یک ماه پیش کسانی همسو با همین تفکر به کنسولگری و سفارت عربستان حمله کرده و آن را به آتش کشیدند. هنوز روزانه نیست اما رشد زمانی فعالیت افراطیون و به قول شما «مشنگان» بالاست. اگر کسی باور داشت که این جریان نسبتی با امام و انقلاب دارد، چند ده نفر از حمله کنندگان به سفارت عربستان بازداشت و راهی زندان نمی شدند.

4 – پرسش های بی جواب دقیقا به این خاطر بود که آیا بی قانونی و کشیدن پرچم به پایین و آتش زدن آن، مانند همان حمله به سفارت عربستان، این راه مبارزه است؟ اگر هست که شما هم مشغول شوید.

5 – من باب مزاح، کسی که با ویژگی های ترسیمی شما در بالا که نه این جریان است و آن جریان است و نه آن دیگری، باید عضو حزب آقا محسن رضایی شود که در نهایت هم مخاطبش متوجه نشد خودش چیست؟ اما کلیت مواضع داریوش سجادی در سالهای اخیر، شما را در تحلیل در جریان «پایداری» و «احمدی نژادی»ها قرار می دهد؛ هر چند نقدهایی به او داشته باشید، همچنان که خود احمدی نژاد هم بعید است زیر بار حمایت 100 درصد از خود برود!

6 – زندگی در آمریکا ایرادی ندارد، و ایرادی هم به ماندن شما گرفته نشده است. اما چطور جریانی در ایران پرچم آمریکا را در بالای یک جشنواره تحمل نمی کند، اما گرین کارت و سیتیزنی زیر پرچم آمریکا را تحمل می کند و از زیر پرچم آن کشور زندگی می کند؟ این دست افراد با این تناقضات چه می کنند؟ یا نکند معتقد هستید که با حضور شما در آمریکا، حامل انقلاب به آن کشور هستید و تاثیری در آن گذاشته اید؟!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. ممنون از انتشار جوابیه بنده و ممنون از تقبل زحمت توصیحات مجددی که مرقوم فرمودید اما خداوکیلی حتی یک کلمه از آن را نتوانستم بفهمم.
    ان شاء الله مشکل از گیرنده بوده و فرستنده حسن نیت داشته
    زیاده جسارت است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا