پدافند رسانهای
صادق صدقگو (دکترای مدیریت رسانه) در یادداشتی در روزنامهی شرق نوشت: رسانه (Media) واسطهای عینی و عملی است که برقراری جریان ارتباط و پیامرسانی به مخاطب را بر عهده دارد و وسیلهای برای نقل و انتقال اطلاعات، تبادل ایدهها و افکار در جامعه را محسوب میشود.
به تعبیری دیگر، ماموریت رسانه – همانگونه که از معنای واژهی رسانه (در لغت به معنی رساندن) نیز مشخص است – رساندن حرف، پیام و دیدگاههای هر فرد و یا مجموعهای به افراد دیگر در جامعه است.
گسترش روزافزون فناوریهای جدید و پیدایش رسانههای نوین، شیوههای اطلاعرسانی را دگرگون و مرز میان وقوع رویداد و مردم را روزبهروز باریکتر کرده است. این ماجرا، آگاهی روزآمد کاربران را با افزایش میزان مشارکت اجتماعی آنها در عرصه اطلاعرسانی ارتقاء بخشیده و هر کاربر در فضای مجازی به مثابه یک رسانه تلقی میشود.
در عصر ارتباطات، اطلاعرسانی سنتی دستخوش تحولی بنیادین شده و مفهوم تولیدکننده و مصرفکننده نیز دچار تغییرات جدی شده است. کاربران رسانههای اجتماعی (با ضریب اثربخشی متفاوت) با کاهش فاصله وقوع رویداد تا مخابره (اطلاعرسانی) ، نه تنها ضریب نفوذ رسانههای دیداری (تلویزیون)، شنیداری (رادیو)، نوشتاری (کتاب و روزنامه)، شفاهی (خطابه و سخنرانی) و حتی محیطی (بیلبورد و بنر) را کاهش دادهاند بلکه با تقویت ارتباط با مخاطب و تبدیل مونولوگ به دیالوگ، مهندسی افکار عمومی را نیز بر عهده گرفته و فضای عمومی را مدیریت و راهبری میکنند.
حضور اثرگذار و نقش پرداز «رسانه» در میانۀ ماجراها و رویدادهای جهانی، به گونهای تعیین کننده و سرنوشتساز است که در روزگار صلح میتوان زیرساختهای فرایند توسعۀ پایدار، متوازن و همهجانبه را بر مبنای آن سامان بخشید و در زمانۀ جنگ نیز به عنوان مهمترین ابزار برای هجمه یا دفاع، توفیق و پیروزی بدون تنش، درگیری و خونریزی را رقم زد.
همان گونه که تشکیل قرارگاههای تاکتیکی در حوزۀ نظامی، موضوعی بدیهی و کلیدی محسوب میشود، در جنگ رسانهای نیز تشکیل قرارگاهی مرکزی برای پدافند رسانهای، امری مهم و گریزناپذیر است. اقدامی که ضمن هماهنگی و همافزایی در برنامهریزی و تصمیمگیری در حوزه مدیریت اطلاعرسانی، موجب یکپارچهسازی اقدامات و حذف تشتت در عرصه اجرا میشود.
مقابله و رویارویی با دشمنان متخاصمی که با بهره گیری از ابزار رسانه در میدان جنگ نرم ، فضای عمومی جامعه و تعاملات اجتماعی را هدف قرار گرفتهاند، بدون برنامهریزی هدفمند و جامع و اقدام هوشمندانه و مشترک رسانهای امکان پذیر نیست.
عدم شفافیت و تأخیر در اعلام عامل سقوط هواپیمای اوکراینی، باعث اعتباربخشی به رسانههای خارجی شد و منزلت و مرجعیت رسانهای کشور را به چالش کشید. ماجرایی که با تضعیف اعتماد عمومی جامعه و تخریب سرمایه عظیم اجتماعیِ پس از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، بار دیگر بخشی از باورها و اعتقادات مردم را خدشه دار کرد.
رسانههای داخلی به جای اثرگذاری بر جامعه و مدیریت افکار عمومی، اثرپذیر شدند و ظرفیت و پتانسیلشان برای جریان سازی در داخل و خارج از کشور، دستخوش هیجانزدگی، فقدان تخصص و بیتجربگی برخی از مدیرانِ غیر رسانهای شد.
هر کنش پیروز و اقدام موفقی نیاز به پیوستی رسانهای دارد تا ضمن پشتیبانی میدانی در حوزه اجرا، واکنشهای احتمالی پس از آن را نیز پیشبینی کرده و راهکارهای متعدد و تاکتیکهای عملیاتی مناسبی را برای مقابله و مواجهه بیاندیشد.
تشکیل «قرارگاه مرکزی پدافند رسانهای» میتواند به عنوان پیشنهاد قابل تأملی برای برون رفت از این آسیب پذیری مستمر حاصل از بیبرنامگی تلقی شود.
قرارگاهی که صرفاً با حضور پیشکسوتان رسانه و متخصصین علوم ارتباطات تشکیل شده و با تدوین استراتژیهای تولید و نشر محتوا – خصوصاً در مقاطع حساس و مواقع بحرانی – راه را بر رفتارهای هیجانی و کنترل نشدۀ غیرکارشناسان در این حوزه ببندد و رسانههای دیداری، شنیداری، نوشتاری و… را بر محور استراتژی واحدی ساماندهی و سازماندهی کند.
در دنیای امروز، اطلاعرسانی از انحصار تشکیلاتی، سازمانی و فردی خارج شده و رسانه نیز نقش واسطهگری خود را از دست داده و تبدیل به موجودی زنده و پویا شده است. پس با تکیه بر سیاستگذاریهای این قرارگاه و با حرکت بر اساس برنامهریزی راهبردی و خطمشی گذاری صحیح رسانهای، میتوانیم در جنگ نرم و تحمیلی رسانهای، پیشتاز و پیشرو باشیم.
انتهای پیام