«همه لازم نیست بروند مجلس»
به گزارش انصاف نیوز، یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس در فیسبوک نوشت:
برای مجلس چهارم نام نویسی کرده بودم. تا ساعتی پیش از آغاز رسمی تبلیغات ستادهای انتخاباتی در شهر و روستا به فعالیت خود ادامه میدادند گمان میکنم ساعت یازده شب یعنی یک ساعت مانده به تبلیغات خبر رد صلاحیت را از طریق تلفن و استانداری به من دادند و من هم خبر را به دوستانی که در ستاد مرکزی انتخاباتی فعالیت میکردند رساندم. نگرانی اوج میزد. میگفتند چگونه این خبر را به مردم و فعالین انتخاباتی بدهیم. آن روزها هنوز رد صلاحیتها در روند انتخاباتی به خوبی جا باز نکرده بود. از دوستان خواستم که اعضای ستاد را برای روز بعد ساعت شش یا هفت صبح دعوت کنند تا خبر را خودم به آنها بدهم. و برای استراحت جلسه دوستان را ترک کردم.
خوابی ارام داشتم که اسباب شگفتی همه شده بود. میگفتند ما این همه اضطراب و نگرانی داریم و آن وقت شما میروید آرام و راحت میخوابید. سخنان روز بعد من در جمع اداره کنندگان ستادها و فعالیتهای انتخاباتی محکم و بدون هیچ نشانهای از شکست و نا امیدی بود. در بسیاری از روستاها و در مراکز شهرها با مردم سخن گفتم و رسما اعلام کردم که آقای جنتی مدرکی برای رد صلاحیت ندارد هم به رهبری نامه نوشتم در نامه به رهبری هم تا آن جا که به یادم مانده است چنین نوشتم من اظهارات آقای جنتی را در مورد رد صلاحیتها از تلویزیون شنیدم با این نامه تقاضای هیچ گونه کمکی ندارم چون به داوری روز جزا باور دارم.
و هم با آقای هاشمی رفسنجانی تلفنی گفتگو کردم. آقای محمدعلی مرعشی که مسوؤلیت ستاد مرکزی انتخاباتی من را داشت شمارهی خانهی آقای هاشمی رفسنجانی را گرفت. یکی از اعیاد مذهبی بود و من هم عید را تبریک گفتم و هم اعتراض به رد صلاحیتها را بیان کردم. گفت شما خیلی ناراحتید گفتم برای خودم نه ولی برای شما که این گونه کشور را اداره می کنید چرا. گفت نگران نباشید من جبران میکنم. من هم در پاسخ گفتم حتما در نماز جمعه. دوستانی که این گفتگو را میشنیدند گفتند چرا چنین میگویی گفتم شک نکنید آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه از اقدام شورای نگهبان دفاع خواهد کرد. آقای هاشمی در نخستین جمعه خطبهای در دفاع از شورای نگهبان خواند و گفت همه لازم نیست بروند مجلس، برخی دکترند بروند به کار پزشکی.
من این را پاسخ همان گفتگوی تلفنی یافتم که قول جبرانش را داده بودند. نامه ای به آقای هاشمی نوشتم در آنجا هم نوشتم من روزی را میبینم که شتر رد صلاحیت در مقابل خانهی شما هم زانو خواهد زد و در آن روز دیگری صدای شما به جایی نخواهد رسید؛ ای که دستت میرسد کاری بکنم … پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار؛ این نامهی تاریخی را برادران در گشتن کتابخانهی شخصی من در سال ۱۳۸۹ پیدا کردند و چه یادآوری شگفتی بود پس از سالها.
انتهای پیام
سلام در این اوضاع و احوال یادآوری گذشته ها را می توان خصوصی ارسال کرد. بیان مکرر آن در جامعه ممکن است به آینده آسیب برساند.