ما بهشتِ خیالی شما را برآشفیم
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز به مناسبت سالگرد انقلاب بهمن ماه سال ۱۳۵۷ نوشت:
“آدم خوب را که بیرون نمیکنند”. این را به جوانی گفتم که پرسید مگر شاه بد بود که بیرونش کردید؟ به او گفتم و به دیگرانی هم که چنین پرسشی دارند باید گفت که “آدم خوب را کسی بیرون نمیکند” اگر اهل خانه علیه یک نفر بسیج شدند و او را بیرون کردند نه باید در صوابدید شان تردید کرد بلکه باید دید آنکه را از خویش میرانند چه کرده است که ظرفیت بردباری شکیباترین ملت، چنین به سر آمده تا دست از جان شسته به میدان بیایند و شر او را از سر خود و میهن خویش و تاریخ این دیار کوتاه کنند.
باید توجه داشت که “انقلاب، نمیکنند” بلکه “انقلاب، میشود”. یعنی بیش از آنکه افراد در به وجود آوردن انقلاب موثر باشند، شرایطی که روی میدهد تا مردم را به ناگزیری از به میدان آمدن کند مهم است و شاه خود این شرایط را به وجود آورد با سیاستهای غلط و رفتار متکبرانه و دژخیمی ساواک و قد کشیدن کاخها و فراوان شدن حلبیآبادها. زندانها را از مبارزان و دل مردم را از درد و غم انباشت و دستها را شکست و پاها را لگد کرد و پهلوها را آزرد تا به هنگامهای چنان گرفتار آمد.
بله، انقلاب، شد. باید هم میشد. هم سنت خدا بود و هم حکم عقل و منطق در استدلالیترین شکل آن لذا به جرات و مستند به گواهی نسل پیش و خون شهدایش میتوان گفت؛ انقلاب، مردمیترین جنبشی بود که تاریخ این مُلک به یاد دارد. این مردم بودند که تمام قد برخاستند تا حکومتی را که در هیات طاغوت فرو رفته بود، براندازند. اگر مردم پای کار نمیآمدند از گروههایی که دست به سلاح برده بودند هم کاری ساخته نبود که اگر بود، کار به بهمن 57 نمیرسید. مردم بودند که با هدایتهای امام، کار را تمام کردند آن هم نه با تفنگ و گلوله و ترور که با کلمه و کلام و پیغامهای روشنی که راه را نشان میداد.
این را ما که روزهای انقلاب را به یاد داریم به خوبی میفهمیم اما نسلِ نو که بسیار هم پرسشگر و گاهی منتقد هستند باید بدانند که مردمِ این دیار، در «بهشت» شورش نکردهاند. این «جهنم» بیداد و ستم بود که یک ملت را به میدان کشاند. فهم عمومی یک ملت هم- معمولا- در داوری اشتباه نمیکند بلکه درست تصمیم میگیرد و همین تصمیم درست بود که طاغوت را برانداخت تا در این دیار پادشاهی زده، طرحی نو درانداخته شود در قامت جمهوری اسلامی.
این که چقدر به آرمانهای انقلاب ستم سوز اسلامی، رسیدهایم و چقدر فاصله داریم، سخن بعدی است. این را باید در سنجش کارنامه نظام با آن ترازها بررسی و حتی از مسوولان، بازخواست کرد اما در حقانیت اصلِ انقلاب، در شکوه حضور ملت، در بطلانِ شیوه حکمت داری پادشاهی، جز به یقین نمیتوان نگریست و جز در تایید قیامِ مردم نمیتوان نوشت.
مردم، حق داشتند و با درهم شکستن اساسِ ستم، حرفِ حقِ خود را به کرسی نشاندند. باز هم تاکید میکنم که امروز کجائیم و شرایط چگونه است و…. امری است که باید جدا از انقلاب و چرایی آن مورد بررسی و نقد قرار داد. اتفاقا انقلابیترین رفتار و متعهدترین کردار به انقلاب 57 همین پرسشگری از متولیان امور است که چه کردید تا در حقانیت انقلاب، برخی به دیده تردید بنگرند؟ چه کردید که امروز با پرسشهایی چنین مواجه میشویم و توضیحاتمان هم – چندان که باید- قانعشان نمیکند؟
خیلی چیز ها را باید پرسید و باور دارم که مسوولان به همان اندازهای که در ایجاد این پرسشها نقش دارند در پاسخگویی هم باید مسوولیت بپذیرند. ما هدف داشتیم، آرمان داشتیم. میخواستیم از جهنم ستم و بیدار به بهشت عدالت برسیم. میخواستیم غبار غم از چهرههای ناشاد بزداییم و در جهانی که به گفته ملک الشعرای بهار، گریاندن آسان است، اشکی پاک کنیم.
اینها هدف حرکت و عدالت غایت آمال و آرزو هامان بود. برای رسیدن به آن هم تلاش کردیم. حتی میتوان گفت که قدمهای بلندی هم برداشتیم ولی قدمهای نرفتهام زیاد است.
من توقع داشتم و دارم که نسل امروز به جای پرسش از چرایی انقلاب، از چرایی و چگونگی در جا زدنها باشد. از این که دیر برای انقلاب برخاستیم و با کندی راه پیمودیم و در تحقق آرمانهای انقلاب کم گذاشتیم نه این که چرا انقلاب کردیم و “مگر شاه بد بود که بیرونش کردید؟” بگذریم، جواب چرایی انقلاب با ما، اما، مسوولان باید پاسخ دهند که چرا برای تحقق آرمانهای انقلابی که برای پیروزی اش هزاران نفر شهید شدند، کوتاهی میشود؟ …
انتهای پیام
نویسنده محترم ، ضمن سپاس، جواب چرایی انقلاب با پرسش دوم که به مسئولان می سپارید به هم پیوسته و مرتبط است ؛ خراب را کنار می گذارند ، صحیح است چون بجای آن بهتر می گذارند
آقاي ينب اسدي عزيز مقاله خود را با يك گزاره نه هميشه درست آغاز نموده اند :“آدم خوب را که بیرون نمیکنند”.در حالي كه در تاريخ بعضي وقتها مردم آدم خوب را هم بعضي وقتها از خود طرد ميكنند و حتي از شهر خود بيرون ميكنند و آنها را وادار به مهاجرت و يا حتي بدتر از آن وادار به فرار ميكنند.خيلي از پيامبران توسط مردم قوم خود طرد يا تبعيد و يا فراري داده شده اند.
من قصدم تطهير مرحوم محمدرضا شاه پهلوي نيست ولي وقتي گزاره اول خود را درست انتخاب نكني تالي آن حتما” نادرست خواهد بود.
جناب بنی اسدی ، بنده هم اگر بند نافِ ارتزاقم چون شما به حکومت وصل بود مطمئناً وقیحانه از انقلاب و حکومت دفاع می کردم ، برای اجتناب از اطاله کلام بگویم ، انقلاب کردیم تا مناسبات ظالمانه ای همچون استبداد رای ، فساد حاکمان ، تسلط هزار فامیل ، حیف و میل ثروت عمومی ، بازداشت و شکنجه غیر قانونی مخالفان ، اختناق و عدم آزادی بیان ووووو از بین برود وحکومتی آزاد ، با تدبیر و فرهنگ بر کشور مسلط شود به راستی بعد از پیروزی پنجاه و هفت اصلاً در این مسیر قدم برداشتیم یا … در همان مسیر قبل پیش رفتیم؟ … ، انصاف هم خوب چیزی است جناب بنی اسدی .
شخص شاه رفت….ولی رویش مناسباتش(باعلی مراتب) چطور؟؟؟
انقلاب ۳ هدف داشت : استقلال ، آزادی ، وحکومت مردمی اولیش تا اندازهای داریم , آزادی همراه با خودسانسوری ، و چه بگویم از حکومت مردم …