ارسلان کامکار: هیچکس جز علی رهبری نمیتواند ارکستر سمفونیک را نجات دهد
ارسلان کامکار میگوید: من در طول دو سه سال گذشته، چندان در جریان ریزِ فعالیتها و اجراهای ارکستر سمفونیک نبودهام و دورادور بر اساس اخبار در جریان اجراها قرار گرفتهام. در این مدت، به این جمعبندی رسیدهام که هیچکس بهجز علی رهبری نمیتواند این ارکستر را نجات بدهد.
روزنامهی سازندگی نوشت: تجربه حضور در ارکستر سمفونیک تهران آنهم برای مدتی بیش از سه دهه، ارسلان کامکار را به نوازندهای پیشکسوت و البته آشنا با مشکلات ساختاری این ارکستر تبدیل کرده است. او که سالها کنسرتمایستری این ارکستر را در کارنامه دارد، وقتی علی رهبری چوب رهبری ارکستر سمفونیک تهران را بهدست داشت، از این ارکستر کناره گرفت. بعد از رهبری، دیگران هم به شکل ثابت و میهمان چوب در مقام رهبر رودرروی نوازندگان ارکستر سمفونیک، حاضر شدند که از نگاه کامکار و البته بسیاری نتوانستند کار را به خوبی علی رهبری پیش ببرند. کامکار باوجود همه اختلافنظرهایی که با علی رهبری داشته، امروز او را ناجی ارکستر سمفونیک تهران میداند و معتقد است هیچکس بهجز او توان رهبری فعالانه و البته مفید این ارکستر را ندارد. با او بعد از حاشیههایی که چند روز قبل برای ارکستر سمفونیک پیشآمده گفتوگو کردهایم تا برایمان درباره نگاه خودش به اوضاعواحوال امروز و البته راه برونرفت ارکستر سمفونیک از حالوروزی که امروز به آن دچار شده، بگوید.
*به نظر شما در اوضاعواحوال کنونی ارکستر سمفونیک تهران، چه کسی باید بهعنوان رهبر در آن فعالیت کند؟
من در طول دو سه سال گذشته، چندان در جریان ریزِ فعالیتها و اجراهای ارکستر سمفونیک نبودهام و دورادور بر اساس اخبار در جریان اجراها قرار گرفتهام. در این مدت، به این جمعبندی رسیدهام که هیچکس بهجز علی رهبری نمیتواند این ارکستر را نجات بدهد. علی رهبری، هم شخصیت اثرگذاری در مواجهه با نوازندگان دارد و هم از تجربه دانش کافی برای رهبری این ارکستر برخوردار است. از سوی دیگر او علاقهمندی زیادی هم برای هدایت این ارکستر دارد.
*اما شخص شما در دوره رهبری او بحثهایی با این رهبر ارکستر داشتید و بر سر حقوق نوازندگان بگومگوهایی هم بین شما و علی رهبری در گرفته بود…
بله. در آن ایام، من اعتراضم به این بود که آقای رهبری برای پرداخت حقوق نوازندگان به مسئولان فشار نمیآورد و از طرف دیگر انتظار داشت که نوازندگان روزهای زیادی را در هفته به تمرین در ارکستر بپردازند. آن زمان به آقای رهبری گفتم من باید همه کلاسهایم را تعطیل کنم تا بتوانم در همه تمرینات ارکستر شرکت کنم اما حقوقی که از ارکستر میگیرم، نمیتواند زندگیام را تأمین کند. امروز اما میدانم که علی رهبری اوضاعواحوال نوازندگان را در قیاس با گذشته بیشتر درک میکند و میداند که نباید بیشازحد به آنها فشار آورد.
*با این توضیح مهمترین مشکل ارکستر سمفونیک تهران را باید در زمینه مالی جستوجو کرد. موافقید؟
بله. یکی از مشکلاتی که ارکستر سمفونیک تهران در طول اینهمه سال که مشغول فعالیت بوده با آن روبهرو است، عدم وجود بودجهای مشخص برای آن است. البته، با وضعیت موجود این ارکستر کجدار و مریز به کار خودش ادامه خواهد داد اما مسئلهای که وجود دارد این است که آیا مسئولان همانطور که شعار میدهند، مایلند این ارکستر در سطح جهان حرفی برای گفتن داشته باشد یا خیر؟ امروز، هیچ کاری را بدون سرمایهگذاری و صرف هزینه نمیشود انجام داد و این نیاز تنها مختص به ارکستر سمفونیک تهران نمیشود. در طول سالهایی که من و تعدادی دیگر از همکارانم تجربه همکاری چند دههای در این ارکستر داشتیم، همیشه تلاشمان را کردیم که بودجه مشخصی برای این ارکستر تعیین شود اما متأسفانه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچگاه ارکستر سمفونیک تهران را به رسمیت نشناختند که بخواهند این گام را برای پیشرفتش بردارند.
*به نظر شما، حضور رهبران میهمان خارجی نمیتواند به بالاتر رفتن سطح ارکستر کمک کند؟
در طول سالهای گذشته، هرازگاهی رهبران توانمند به این ارکستر میآمدند و ارکستر سمفونیک تهران اجراهای قابلتأملی را پشت سر میگذاشت اما این روند بنا به مشکل نبود بودجه هیچگاه ادامه پیدا نکرد. امروز هم ارکستر سمفونیک همچنان با این مشکل دارد دستوپنجه نرم میکند. نوازندگان این ارکستر هنوز حقوق کافی دریافت نمیکنند و نبود اطمینان مالی یکی از مهمترین مشکلاتی است که اعضای ارکستر با آن روبهرو هستند.
*درباره توانایی نوازندگان ارکستر هم همواره نظرات مختلفی از سوی افراد گوناگون مطرح شده است. دراینباره چه دیدگاهی دارید؟
پیشازاین هم، بارها و بارها گفته شده که این ارکستر نوازندگان توانمندی ندارد. من با این گزاره از دو جهت مخالفم. از یکسو به قول علی رهبری حضور یک رهبر توانمند میتواند صدادهی نسبتاً خوبی را از همین ارکستر ایجاد کند و از سوی دیگر اصلاً بنا نیست ما خودمان را با ارکسترهای درجهیک اروپایی مقایسه کنیم. ارکستر سمفونیک ما به نسبت خودش توانایی دارد و بر اساس همین توانمندی، رپرتوارها را به خوبی اجرا میکند. البته نمیشود این ارکستر و تواناییاش را با ارکستر برلین یا پراگ مقایسه کرد اما از توانمندیهای این ارکستر بر اساس پتانسیلش نمیشود غافل شد.
*عدهای معتقدند اصرار بر ایرانی بودن نوازندگان ارکستر سمفونیک و ملی بودن آن عملاً فرصت را برای پیش رفت آن گرفته و باعث شده سطحش در قیاس با ارکسترهای درجهیک دنیا بسیار پایین باشد. این گروه از ارکسترهای سمفونیک و در شرق آسیا که از نوازندگان تراز اول جهانی بهره بردند و توانستند امروز ارکسترهایی در حد کشورهای اروپایی داشته باشند هم نام بردهاند…
نگاه عمومی به ترکیب ارکسترهای فعال در کشورهایی نظیر ما از نظر ملیت با ارکسترهای کشورهایی که به آن اشاره شد، متفاوت است. برای مثال در میان تیمهای باشگاهی طراز اول جهان همچون رئال مادرید و بارسلونا ملیت بازیکنان اهمیت چندانی ندارد و اگر مثلاً نود درصد ترکیب تیم خارجی باشند، باز هم برای طرفداران، آن باشگاهها مهم است و جامهایی که کسب میکنند افتخارآمیز. اما اگر تیمهای باشگاهی در کشور ما کل ترکیبشان را از میان بازیکنانی با ملیتهای دیگر انتخاب کنند، مردم گرایشی که امروز به این باشگاهها، دارند، نخواهند داشت. با این توضیح، اگر ترکیب ارکسترهای فعال در کشور ما ازجمله ارکستر سمفونیک تهران بهکلی متشکل از نوازندگان خارجی باشد، مردم به دیدن اجراهای این ارکسترها هم خواهند رفت اما آن حس غرور و افتخاری که باید در مواجهه با یک ارکستر با حضور نوازندگانی ایرانی داشته باشند، نخواهند داشت. ما فرهنگ ما کشورهایی نظیر با اسپانیا، آلمان و اتریش و حتی کشورهای شرق آسیا متفاوت است. البته درباره چرایی این وضع نمیتوان به این راحتی اظهارنظر کرد و بررسی دلایلش را باید در تاریخ جستوجو کرد. البته حضور رهبر خارجی از نگاه من در ارکستر سمفونیک، میتواند اتفاق خوبی را رقم بزند چون این رهبرها با حضورشان البته بهصورت میهمان، هم دیسیپلین حضور در ارکستر را به اعضای ارکسترهای ما خواهند آموخت و هم تجربههایی که در اجراهای گوناگون داشتهاند، با نوازندگان به اشتراک خواهند گذاشت.
*تصور کنیم که از فردا مسئولان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کنند مشکلات مالی ارکستر بهکلی مرتفع شده و از این به بعد دیگر نوازندگان نباید نگرانی مادی داشته باشند. با این توضیح آیا میشود انتظار داشت که بعد از این اقدام ارکستر بهسرعت پیشرفت کند؟
نه. از دو جهت. از یکسو مدیریت ارکسترها در کشور هم یکی از بخشهای مهمی است که روی کیفیت اجراهای ارکستر تأثیرگذاری زیادی دارد. در این شرایط ارکستر به مدیری نیاز دارد که از موسیقی سررشته داشته باشد و درد نوازندگان و اعضای مختلف ارکستر را بفهمد. البته نباید از این نکته هم غافل شد که عنصر مدیریت در هر حال اهمیت ویژهای دارد. با این توضیح، اگر یک نفر موزیسین باشد اما در زمینه مدیریتی توانمند نباشد، نمیتواند کار را در ارکستر پیش ببرد. اختیارات، یکی از ویژگیهای مهمی است که باید مدیر ارکستر از آن برخوردار باشد. وقتی یک مدیر با نگاهی هنری از اختیارات کافی برای مدیریت ارکستر برخوردار باشد، میشود انتظار داشت که با روی چرخ افتادن فعالیت ارکستر، بعد از مدتی سطح ارکستر در حد قابل قبولی بالا برود. از سوی دیگر دستوپنجه نرم کردن با مشکلات مالی در طول سالهای طولانی فرهنگی به نام تنبلی را در وجود نوازندگان این ارکستر به وجود آورده است. بنابراین ممکن است به زمان مشخصی نیاز باشد تا تأثیرات مخرب این فرهنگ از وجود نوازندگان زدوده شود. با این توضیح در دورهای کوتاه ممکن است حقوق کافی هم به نوازندگان داده شود و آنها برای تأمین معیشت مجبور نباشند در آموزشگاههای متعدد ساعتهای زیادی را به آموزش بپردازند اما زمان لازم است تا این فرهنگ تنبلی از خون اعضای ارکستر محو شود.
انتهای پیام