ایسلند: نسل کشی در سکوت
آزاده عباسزاده مدیر بنیاد دیوار 47 در مورد سقط جنینهای سندرومداونی در ایسلند یاداشتی نوشت و در اخیار انصاف نیوز گذاشت که در ادامه میخوانید:
به این اعداد و رای ها، نگاه کنید : با ۴۸ رای موافق، ۸ رای ممتنع و صفر رای مخالف، به تصویب رسید. پس از شمارش آرا و تصویب این قطعنامه که قطعنامه ۲۱۷ سازمان ملل متحد محسوب میشود، اسمش را گذاشتند اعلامیهی جهانی حقوق بشر.
کشور ایسلند به عنوان موافق، زیر اعلامیهی جهانی حقوق بشر را در سال ۱۹۴۸ امضا کرد، از آن امضا حدود هفتاد سال گذشته و امروزه از ایسلند به عنوان تنها کشور جهان که افراد سندرومداون را به صورت صد در صد ریشهکن کرده است، نام برده می شود. آیا ریشهکن کردن افراد سندروم داون که بخشی از جامعه هستند ، با نسل کشی، منافاتی دارد؟ آیا ایسلند زمانی که اعلامیهی جهانی حقوق بشر را به عنوان موافق امضا کرد، ماده ی یکم را نخوانده بود ؟
ماده ی یکم از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر :
تمام افراد بشر، آزاد، زاده شده و در حرمت و حقوق، با هم برابرند و باید با همدیگر عادلانه رفتار کنند و ….
امروزه، ایسلند جلوی زایش آزادانهی افراد را میگیرد؛ جلوی زاده شدن افراد متفاوت به لحاظ کروموزومی در ایسلند گرفته میشود. ایسلند بر اساس پروتکلهای مصوب و سیاست گذاریهای بهداشتی خود، در مساحت کشور خود و بر اساس قوانین وضع شدهی خود، به ریشه کن کردن و نسل کشی دسته جمعی افراد سندروم داون پرداخته است.
در بخشی از ماده سوم اعلامیهی جهانی حقوق بشر، آمده است و هر فردی شایسته است برای زندگی و زندگی حق اوست، ایسلند، افراد سندروم داون را سزاوار زندگی ندانسته است. آیا میدانید که از سال ۲۰۱۵، هیچ فرد سندرومداونی در ایسلند به دنیا نیامده است؟ « به جز دو مورد که پاسخ تست های غربالگری بارداری مادر، اشتباه بود وبه آنها اعلان شد که جنین شان سندروم داون نیست».
رفتار ایسلند در قبال افراد سندرومداون، سالها قبل در تاریخ و در زمان حکومت هیتلر انجام شده است. هیتلر، فرمانده عملیاتی به اسم پروژه T4 بود که از آن پروژه به عنوان بزرگترین قتل عام افراد معلول و مبتلایان به فلج مغزی و انواع بیماران اعصاب و روان، یاد میشود و بر طبق آمار حدود دویست هزار نفر از مبتلایان فوق الذکر، در عملیات T4, کشته شدند، به این صورت که شش کشتارگاه با گاز وجود داشت که قربانیان، چند ساعت پس از ورود، در اتاقهای گاز و تحت استنشاق گاز مونو اکسید کربن، جان خود را از دست می دادند. بر روی یکی از معروفترین پوسترهای مربوط به این عملیات نوشته شده بود «۶۰ هزار مارک. این خرجی است که یک فرد مبتلا به بیماری ژنتیکی در مدت زمان زندگی خود روی دست جامعه میگذارد؛ شهروند محترم این پول شما هم هست.»
و اما اکنون، ریشه کن کردن صد درصدی افراد سندرومداون در ایسلند، ماهیت فکری نزدیکی با پروژه T4 دارد و در بطن خود به دنبال یک اصلاح نژادی است که این اصلاح نژادی، برداشتی بسیار سطحی از مقولهی وراثت انسان است .
از سقط صد درصدی جنینهای سندرومداون در ایسلند و نسل کشی افراد سندرومداون ۴۷ کروموزومی، که البته به روشی کاملا هوشمندانه و فاقد خشونت در ظاهر، اما در بطن حاوی بربریسم فکری میباشد، میتوان برداشت کرد که تصمیم گیرندگان در ایسلند، افراد سندرومداون را به منزلهی مشکلی لاینحل ، بار اضافیای که مانده است روی دست جامعه و به صورت کلی قشری فاقد فایده قلمداد میکنند؛ بنابراین نبود آنها، ارجح بر بودنشان است و همراه با علتهایی متناظر از این دست، کمر به همت سقط صد در صدی جنینهای سندرومداون بستند.سوال مهمی در اینجا پیش میآید که بر اساس کدام مستندات بیولوژیکی و علمی و تحت چه عنوان،صد در صد زندگی جنینهای سندروم داون در ایسلند به سقط میرسد؟ چرا حتی به یکی از این جنینها، فرصت تجربهی زندگی داده نمیشود؟ تحت چه نوع سیاست گذاریای در بیمارستانهای ایسلند و تحت چگونه مشاورههای ژنتیکیای، صد در صد مادرهای باردار که جنینهای سندرومداون دارند، جنینهاشان را سقط میکنند؟ در این مشاورههای ژنتیک که به لحاظ آماری و بر طبق گفتهی یکی از مشاورین ژنتیک ایسلندی که در خبری که در یک خبرگزاری شناخته شده به چشم میخورد، تعداد مشاورههای ژنتیک، بی رویه دانسته شده و عملا مادر دارای جنین سندروم داون، در یک حلقهی محاصرهای مشاورهی ژنتیک، قرار میگیرد که در نهایت، راحتترین راه را انتخاب کرده و جنین سندرومداون خود را سقط میکند.
بدین ترتیب، در ایسلند به جای مواجهه با مساله، صورت مساله از اساس حذف میشود و به عنوان یک دستاورد ژنتیکی، کشور از وجود افراد سندروم داون عاری میشود.
به لحاظ نظامی، ایسلند کشوری فاقد یک ارتش دائمی است؛ البته به لحاظ اطلاعات نظامی کاملا صحیح است، در عوض ایسلند یک ارتش دائمی در راه اصلاح نژادی و حذف افراد متفاوت به لحاظ تعداد کروموزوم دارد که این ارتش بسیار قوی، به بسیاری، زندگیهای فرصت داده نشده پایان میدهند.
به جز ایسلند، ۴۷ کشور دیگر که زیر این اعلامیهی جهانی حقوق بشر را در مجمع عمومی سازمان ملل، امضا کردهاند باید پرسید که سکوت در این زمینه، چه علتی داشته است؟
به جز ایسلند، ۴۷ کشور دیگر که رای موافق به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر سال ۱۹۴۸ داده اند؛ آیا مفاد این اعلامیه خاطرتان هست؟ اعلامیهای که در آن بارها و بارها به کلمه ی انسان اشاره شده است. در این اعلامیه، گفته شده انسان و گفته نشده که انسان با چند کروموزوم مد نظر بوده است؛ چرا که انسانهای سندروم داون هم انسان هستند با همان یک کروموزوم بیشتری که دارند و تمامی حقهای ذکر شده برای واژهی انسان در متن اصلی اعلامیهی جهانی حقوق بشر از جمله حق زندگی، کرامت، آزادی، برابری، کلیهی حقوق فردی، آزادی اندیشه، حق آزاد بیان نظر، کلیهی حقوق برابر اجتماعی، حقوق اقتصادی، حقوق فرهنگی، حقوق آموزشی، حقوق بهداشتی ، برازنده ی آنان نیز است.
جنینهای سندرومداونای که به صورت صد در صد در ایسلند سقط میشوند، همان افراد سندرومداون آیندهی ایسلند هستند که هرگز از فرصت زندگی بهره مند نمیشوند و با سلب صد در صدی کمترین حقشان، که همان مهلت زندگی است، از پای در میآیند.
۴۷ کشور در کنار ایسلند که همه با هم، امضا کنندگان اعلامیهی جهانی حقوق بشر را تشکیل میدهند؛ همگی دارای دولت و حکومت و روسای جمهور و نخست وزیرانی متشکل از افراد غیر سندروم داون هستند، اما خوبی آن این است که همگی بشر هستند. خوبیاش اینست که همگی بشر هستیم و هیچ بشری نمیتواند فرصت زندگی را از هیچ بشری بگیرد.
میخواهم به روسای کشورهای امضا کننده ی اعلامیهی جهانی حقوق بشر بگویم که چنانچه یک فرد سندرومداون، برای یک پیمانی امضا دهد، قطعا برسر تعهد خود میماند افراد سندرومداون پیمان شکنی نمی کنند و این از ویژگیهای برجستهی آنها است.
ماده ی هفتم اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را در اینجا ذکر می کنم :
همگان سزاوار آنند تا بدون تبعیضی در پناه قانون باشند. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به تبعیض شود محافظت گردند. همهی انسانها محق به حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این اعلامیه است میباشند.
انتهای پیام
سقط جنین شامل کشتن افراد نمیشود. برداشت آنها این است که از تولد فرزند ناسالم قبل از بدنیا آمدن جلوگیری شود.
ماده ی یکم از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر :
تمام افراد بشر، آزاد، زاده شده و در حرمت و حقوق، با هم برابرند و باید با همدیگر عادلانه رفتار کنند و…
این جنین ها شامل این بند نمیشود چون زنده متولد نشدهاند.
از منظر اسلام از 4 ماهگی روح در کالبد جنین دمیده میشود نه از بدو شکل گیری.
معنی نسل کشی را اشتباه گرفته اید.
چرا بند سوم را کامل ننوشته اید انگار شما تفاوت جنین و فرد دارای اختیار را اشتباه متوجه شده اید.
قتل و کشتار معلولان توسط هیتلر با سقط جنین فرد مبتلا به بیماری متفاوت است، خود شما ذکر کرده اید از سال 2015 تا حالا هیچ جنینی با این خصوصیات متولد نشدهاند بنابراین هر چند سالی ممکن است یک جنین سقط شود.
احسنت
واقعا برای خودم متاسفم که وقت ارزشمندم رو گذاشتم و این مطلب واقعا بی محتوا روخوندم، تفکرپشت انتشار این مطلب باید اصلاح شه… وکمی به ارکان توسعه، انسانی تر نگاه کنه، اینکه درد و رنج سندرومیها و خانواده های نگهدارشون چقدر هست بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه مصرانه از نسل کشی حرف به میان اومده، درمورد کشوری که حقوق شهروندانش به خوبی رعایت میشه نقطه مضحک اینمطلب بود.
به نظرم اگر خانواده ای با اطلاع از ابتلای جنینشان به سندروم داون باز هم بخواهند او را به دنیا بیاورند و مشکلاتش را بپذیرند، باید برای این کار آزاد باشند.
اما اگر حتی تصمیم والدین را برای سقط چنین جنینی مصداق نسل کشی بدانیم، به نظرم ایده آلی را در نظر داریم که افراد بسیاری را (خانواده های دارای اعضای سندروم داون را ) به رنجی شدید و بی ثمر وامی دارد. و کم کم باید نگران اسپرم ها و تخمک هایی باشیم که نتوانستند از زندگی برخوردار شوند!!
برای درک این که انسانها چگونه هر نظر و تدبیر نیکی را به بیراهه اهریمنی میبرند – یک مثال – فرض کنیم قحطی شده و مردم در رنج هستند – یک نفر اعلام می کند که ار انبار خود به هرفرد محتاج یک کیسه ارد می دهد – نتیجه – یک نبرد خونین به نفع قدرت مندان شکم سیر و محروم ماندن ادم های ضعیف و نیازمند – نظری درست است که در عمل نتواند به معکوس خود تبدیل شود – واین 50 درشد به ماهیت تصمیم و 50 درصد به اراده افراد مرتبط با ان بستگی دارد –
اونا رو بیخیال. یکی بیاد به داد بچه های سالم خیابونی ما برسه که پر از هوش و استعداد و نبوغ اند و در عوض مجبورند دزد و جانی و معتاد شوند.
لطفا از رو ابرها بیایید پایین.
هیتلر از مشاهده انسان های ناقص و دردمند و معلول و عقب مانده که در رنج و عذاب و عقده بودند در رنج بود بهمین دلیل در صدد بود که نژاد انسانها را اصلاح کند که متاسفانه موفق نشد . و الا طی این 70 سال دنیا کلی اصلاح شده بود و نسلهای جدید خوشبخت تر بودند . و کار دولت ایسلند واقعا عالی و انسانی میباشد . کدام انسان دوست دارد فرزندش کور و کچل و دیوانه و عقب مانده باشد . خود ما از دیدن یک عقب مانده و معلول چقدر رنج می بریم . باید از ریشه عمل کرد . و کار دولت ایسلند شایسته تقدیر و الگو بودن را دارد و بر خلاف حقوق بشر نمیباشد .
و چقدر همین من یک نفر از فهمیدن اینکه فکر شما همین نوشته تان است رنج خواهم کشید و برای چنین افرادی غصه خواهم خورد…
آیا نویسنده با مشکل خانواده هایی که سندروم داون دارند آشنایی دارد و پای درد دل چند نفر از این خانواده ها نشسته است من کارشناس در این حوزه هستم واقعا بزرگ کردن این بچه ها سخت است خواهشا غیر کارشناسانه دهانمان را باز نکنیم نسل کشی …..بله نسل معیوب نباشد بهتر است
تو کشور مزخرفی که حقوق مردم عادی به خوبی رعایت نمیشه واقعا حرف زدن در مورد این مسائل خیلی مسخره هست! چقدر وقتم تلف شد که این مقاله کوته فکرانه رو خوندم!!!! باتوجه به مسائل و مشکلات این کودکان هر خونواده ای حق داره تصمیم بگیره و مطمئنا بدنیا نیاوردن همچین کودکی بهترین گزینه هست و اسمشم نسل کشی نمیذارن!!!!
نوشته انشا گونه نوشته را خواندم و به حالتان افسوس خوردم. در آنجا بقول خود شما مشاوران خانواده وجود دارد. و به خانواده مشورت میدهند، توجه فرمایید که با تولد این کودکان، ار قبل آینده معلومی دارند که در جامعه پر رقابت
امروز جایی ندارد.
سوال اگر براي خودتان این مشکل بوجود آید همین مسیر را انتخاب نمیکنید.یا یکعمر بدبختي فرزندتان را تماشا میکنید. بله برای هر مادری سخت است. لطفاً شعار ندهید.
نویسنده محترم شما خودتان حاضرید بچه ای با مشکل سندروم داون به دنیا بیاری؟احتمالاتاحالا از نزدیک این افراد و درد ورنج خانواده هایشان راندیده اید …..نسل کشی هیتلر چه ربطی به جنینی دارد که حتی دین اسلام قبل از چهار ماهگی سقت آن را جایزکرده