خرید تور نوروزی

من و ویکی پدیای فارسی

«مهرداد فرهمند»، گزارشگر خاورمیانه‌ی بی‌بی‌سی فارسی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «من و ویکی پدیای فارسی» نوشت:

يكى از دوستان از من خواست چند مدخل ویکی پدیای عربی را برایش ترجمه کنم که به ایران مربوط می شد. در این مدخلها به اطلاعات نادرستی برخوردم. دوستم حساب کاربری اش را در اختیارم گذاشت تا آن اطلاعات نادرست را با ارجاع به منبع اصلاح کنم. کمی بعد پیغامهای تشکر به زبان عربی آمد و این درخواست که به ویرایشهایم ادامه بدهم. با وجود اصرار دوستم که تصحیح خطاهای مربوط به ایران را در ویکی پدیای عربی وظیفه ملی و میهنی من می دانست، به این کار ادامه ندادم، با این توجیه فلسفی که: حالش را ندارم.

اما چند روز پیش که برخی متون تاریخی را می خواندم و حیفم می آمد که چرا اطلاعات مندرج در این متون به صورت آنلاین در دسترس نیست یا اگر هست با جستجو در گوگل و براحتی پیدا نمی شود، با خودم گفتم من که دارم اینها را می خوانم، چرا همزمان این اطلاعات را در ویکی پدیای فارسی نگذارم و خیری به خلق الله نرسانم؟

چند روز پیش با همان حساب کاربری دوستم و به صورت جدی شروع به ویرایش برخی از مدخلهای ویکی پدیا کردم، غلطها را حذف و به جایشان اطلاعات درست افزودم، برای هر داده ای، ارجاعات آن را بدقت درج می کردم. صفحات تازه ای هم ایجاد کردم.

شب خوابیدم و صبح برخاستم دیدم برایم پیغام آمده که ویرایشهایم همگی خنثی و غلطها به سر جای اول بازگشته اند، صفحه هایی هم که ایجاد کرده بودم یا حذف شده بودند یا حذفشان در حال بررسی بود. بدتر اینکه حساب کاربری دوستم هم محدود و امکان انتشار ویرایش و ایجاد صفحه از آن گرفته شده بود، مگر با تأیید کاربرانی که گویا از مابهتران بودند. به پیغامها جواب دادم اما منتظر پاسخ به تظلم خواهی برای فعال کردن دوباره آن حساب کاربری نگون بخت نشدم. خودم حساب کاربری تازه ای ساختم و ویرایش و ایجاد صفحه را ادامه دادم. جایی دیدم که نوشته بود در بیست و چهار ساعت گذشته بیست و چهار صفحه تازه در ویکی پدیای فارسی ایجاد شده. دست کم نیمی از این صفحه ها را من ساخته بودم که یا درباره شخصیتهای تاریخی بودند که پیشتر صفحه ای درباره شان نبود یا درباره موضوعهایی همچون تاریخ مایه کوبی در ایران، چگونگی شکل گیری روزنامه رسمی، تأسیس وزارت دربار و تغییر تقویم از هجری قمری به خورشیدی.

این بار دیگر کار به شب خوابیدن و صبح برخاستن نکشید. ساعاتی بعد نه تنها صفحه ها و اطلاعات تازه حذف و غلطها به جای خود برگردانده شد، بلکه پیغامهای خشم آلودی گرفتم که در آنها متهم شده بودم به اینکه سایتهای خاصی را تبلیغ می کنم و اینکه «تحقیق دست اول» ممنوع است و اگر به «تخلف» ادامه دهم، حساب کاربری ام بسته خواهد شد.

در پاسخ خیلی سعی کردم خشم خودم را مهار کنم. نوشتم: اولا تبلیغ سایت کدام است. اگر سایتی باشد که ارجاعات من به آن زیاد تکرار شده باشد، سایت مشروح مذاکرات مجلس است که سند دست اول تاریخ به شمار می رود و تبلیغ آن معنی ندارد. اگر به فرض در مدخل مربوط به فلان دانشگاه، به تاریخچه آن در سایت دانشگاه ارجاع داده شود، تبلیغ آن دانشگاه است؟ در ثانی، «تحقیق دست اول» دیگر چه صیغه ای است؟ تمام ویرایشهای من و صفحاتی که ایجاد کرده ام، بر اساس اصول دانشنامه نویسی و بسیار هم با وسواس انجام گرفته، هر اطلاعاتی که افزوده ام، حتما به منبع ارجاع داده ام. نمونه های مشخصی هم ذکر کردم که مثلا سابقه فرمانفرما، مستوفی الممالک، قوام السلطنه و چند تن دیگر در ویکی پدیای فارسی کاملا غلط نوشته شده بود، بدون اینکه ارجاع به هیچ منبعی داشته باشد، من این اطلاعات غلط را حذف کردم و به جای آن، سابقه درست را با ذکر منبع مشخص کاملا مستند نوشتم، آن وقت شما در کمال بلاهت، اطلاعات مستند مرا حذف و آن اطلاعات غلط بی پایه را به جای خود بازگردانده اید.

پاسخی که دریافت کردم جز تکرار طوطی وار همان اتهامات قبلی و ارسال قوانین ویکی پدیا درباره ممنوعیت تبلیغ سایت نبود، مضاف بر اینکه از نثر و شیوه نگارش پیغامها دریافتم که دارم با کسانی درباره تاریخ و ارجاع به مستندات تاریخی حرف می زنم که … بگذریم …. افسوس بر وقتی گرانبها خوردم که به پای سایتی بی بها و بی اعتبار ریخته شد و بر سادگی خودم لعنت فرستادم که باز هم کاری کردم که نه نام داشت و نه نان، یک چیزی هم به مشتی کودن بدهکار شدم.

انتهای پیان

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا