«رو کم کنیم»؛ آغاز خوب، پایان خوبتر!
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی به بهانهی اعلام موجودیت کمپین «رو کم کنیم» [لینک] نوشت:
اعتراضاتی که در دیماه96 در صد شهر کشور شاهد بودیم را میتوان نقطهی عطفی در سیاست ایران دانست. اعتراضاتی که به گفتهی مقامهای ارشد دولت سبب سرعت پیدا کردن تصمیم دولت ترامپ برای خروج از برجام و بازگشت فشارهای تحریمی شد و به اعتقاد ناظران سیاسی و جامعهشناسان زنگ هشداری جدی به حاکمیت بود. آنچه از آن حوادث اعتراضی در یادها باقی مانده است گذر معترضان از دو گانهی «اصولگرا – اصلاحطلب» بود. معترضانی که به دلیل عملکرد نهادهای قدرت اعم از انتصابی و انتخابی به این نتیجه رسیده بودند که چهرههای سیاسی منتسب به دو جریان سیاسی عمده کشور توان و یا امکان ایجاد تغییرات مثبت ملموس در زندگی مردم را در حوزههای مختلف ندارند و در نتیجه زمان آن رسیده ماجرای این دوگانه تمامشده اعلام شود.
در دو سالی که از اعتراضات دی96 گذشته است شاهد هستیم که جریانهای سیاسی که عملکرد همانها سبب اعتراض مردم شده بود سعی کردند تا به بهانهی مختلف بر روی آن صدای اعتراضی موجسواری کنند تا بتوانند به اهداف خود در رقابتهای سیاسی دست یابند؛ موضوعی که البته از نگاه مردم معترض هم پنهان نمانده است و به عنوان نمونه بار دیگر در ناآرامیها و اعتراضات آبان98 شاهد تاکید دوباره بر لزوم گذر از دوقطبی مرسوم «اصولگرا و اصلاحطلب» بودیم.
در کنار این فضای اعتراضی که در متن و حاشیهی جامعه به سادگی قابل مشاهده است شاهد اتفاقات دیگری هم هستیم که کمتر به آن توجه نشان داده میشود. نخست تصمیمات بخشهایی از ساختار سیاسی کشور است که سبب ایجاد فضایی مملو از ناامیدی در جامعهی ایرانی شده است. تصمیمهایی که علاوه بر آنکه فشارهای شدیدی را بر اقتصاد ملی و معیشت ملت وارد آورده، تصمیمگیری در حوزههای مختلف را نیز دچار نوعی قفلشدگی کرده است که در نتیجهی آن شاهد افزوده شدن بحرانها بر بحرانها هستیم. اما این ناامیدی تنها حاصل عملکرد حاکمیت در میدان عمل نیست بلکه روی دیگر این سکه که بخشی از جریانات مخالف نظام سیاسی را شکل میدهند هم در مقام سخن در دو سال اخیر بیش از گذشته در حال گستراندن ناامیدی هستند و هر گام کوچک و بزرگ در مسیر بهبود شرایط را با ترفندهای رسانهای تحقیر کرده و بی اهمیت جلوه میدهند.
از اعتراضات دی ماه96 این هر دو، همچون دو لبهی یک قیچی با اهدافی متفاوت مشغول ناامیدسازی جامعه ایرانی هستند. ناامیدی که نتیجهی آن را در نوع نگاه مردم به انتخابات مجلس در این روزها میتوان مشاهده کرد. واقعیت آن است که در این «پاسکاری ناامیدساز» میان این دو جریانی که در ظاهر مقابل یکدیگر تعریف میشوند نمیتوان از خطاهای اصلاحطلبان خارج از قدرت رسمی و از آنها مهمتر مسئولان «معتدل» و «اصلاحطلب» حاضر در دولت و مجلس نیز به سادگی گذشت. شاید اگر اهالی «پاستور» و «بهارستان» به وعدههای خود به مردم پایبند میماندند، صداقت با مردم را جایگزین مصحلتاندیشی کرده بودند و منافع ملی را حتی به قیمت از دست رفتن کرسیهای قدرت به جای منفعت شخصی و جناحی در دستور کار قرار میدادند امروز، روز دیگری بود!
برخی تصور میکردند که حداقل در این فضای به شدت ناامیدکننده که شرح مختصری از علل خلق آن به اختصار گفته آمد شاهد تغییر رویکرد جدی در بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخابات مجلس باشیم و امکان حضور تمامی شایستگانی که ذیل قانون اساسی مشغول فعالیت هستند به وجود بیاید. اما آنچه در عمل رخ داد خلاف این انتظار معقول بود و شورای نگهبان ترجیح داد با همان رویکرد همیشگی که در سی سال اخیر شاهدش بودهایم صلاحیت کاندیداهای انتخابات را مورد بررسی قرار دهد.
واکنش اصلاحطلبان که اغلب حذفشدگان از رقابت انتخاباتی متعلق به این جریان بودهاند را میتوان به دو گروه کلی تقسیمبندی کرد. گروهی همچون شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که اعلام کردهاند که با توجه به شرایط به وجود آمده در بررسی صلاحیتها امکان ارائهی لیست انتخاباتی وجود ندارد و گروهی دیگر که تاکید دارند حتی در این شرایط هم ضروری است که با انتخاب نامزدهایی که در«طیف میانهرو» قرار میگیرند از ضرر بزرگتر جلوگیری به عمل آورد.
اما آیا تنها مسیر مواجههی اصلاحگران جامعه که در پی تغییر شرایط به سود مردم و شنیده شدن صدای ملت در ارکان حاکمیت هستند با موضوع انتخابات همین دوراهی است که اصلاحطلبان از آن میگویند؟ به نظر میآید که میتوان به راه سومی هم اندیشید!
واقعیت آن است که کسر قابل توجهی از متخصصان و شایستگانی که در انتخابات مجلس ثبتنام کردهاند اساسا ذیل دوگانه «اصولگرا – اصلاحطلب» قرار نمیگیرند و همچون اکثریت مردم با عینک این جناح و یا آن جناح به آنچه رخ میدهد نمینگرند. درصدی از این گروه از افراد به دلیل همین ناشناخته بودن و حضور نداشتن در بازیهای جناحی حتی توانستهاند از فیلترهای شورای نگهبان نیز گذر کنند و امروز نام آنها را در فهرست کاندیداهای تایید صلاحیتشده میبینیم.
گرد هم آمدن این افراد ذیل کمپین «رو کم کنیم» که به تازگی اعلام موجودیت کرده است میتواند رنگ تازهای به انتخابات بیرنگ این دوره بدهد. با نگاهی به اهداف اعلامشده از سوی «رو کم کنیم» شاهد هستیم که بسیاری از علل ناامیدساز مورد توجه قرار گرفته است و میتوان مدعی شد که رویکرد مورد توجه این کمپین همان صدای اعتراضی است که سالهاست در جامعه ایرانی شنیده میشود؛ صدایی که گاه همچون دیماه96 و آبان98 بلند شده است و بیشتر وقتها هم به ناامیدی و خشم پنهان ختم میشود.
صدای اعتراضی مردم که پژواک آن در کمپین «رو کم کنیم» شنیده میشود:
1ـ عبور از اصولگرایی بی اصول، اصلاحطلبی منفعتگرا، عدالتخواهی رانتی و…
2ـ توجه به نخبگانی که سالهاست به دلیل غلبهی چارچوبهای ایدئولوژیک به حاشیه رانده شدهاند
3ـ تاکید بر شنیده شدن صدای «دیگری»های فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و…
4ـ اعلام خطر جدی در خصوص تدوام الگوی حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی که در نهایت ایران را به سوی کره شمالی شدن خواهد برد
5ـ اعلام مرزبندی جدی و پررنگ با تندروهایی که افتخار خود را وابستگی به ترامپ و دولت جنگطلب او میدانند و افراطیونی که در دل آرزوی تشکیل خلافت اسلامی را دارند و به دنبال ذبح آرمانهای مردم ایران در انقلاب،57 از آزادی تا جمهوریت هستند
و…
مطلب پایانی آن که این کمپین و هر تلاش دیگری که بتواند فضای ناامیدی موجود را تغییر دهد، حتی اگر به نتیجهی نهایی هم نرسد آغاز خوبیست که در صورت تدوام میتواند به پایان خوبتر برسد و حتی سیاست ایران را به پیش و پس از خود تقسیم کند؛ اکنون زمان برخاستن است!
انتهای پیام
به قول یه ادم خفن که گفت ،ولی خوب گفت: نه مرسی