درسهای دوم اسفند | حمیدرضا جلایی پور
«حمیدرضا جلایی پور»، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی تلگرامی نوشت:
در انتخابات دیروز شاهد پایینترین مشارکتِ همهٔ انتخاباتهای بعد از انقلاب در کل کشور (۴۱ درصد) و تهران (۲۲ درصد) بودیم و راهیافتگان به مجلس مورد حمایت اقلیت کوچکی از شهروندانند. برای مثال، اکثر راهیافتگان به مجلس یازدهم از تهران فقط رای کمتر از ۷ درصد تهرانیهای واجد حق رای را دارند. اینجا صرفا به چند درس اولیهٔ دوم اسفند ۹۸ اشاره میکنم:
درسهایی برای هستهٔ سخت قدرت:
بر اساس نظرسنجیها مهمترین علل رای ندادن در این انتخابات به ترتیب «عدم تاثیرگذاری انتخابات در بهبود وضعیت کشور»، «عدم اعتماد به برگزارکنندگان انتخابات» و «نبودن کاندیدای مورد علاقه» است. حتی با وجود تهدیدهای ترامپ و تشییع جنازه باشکوه سردار سلیمانی و علیرغم دعوت به رای برای «ایران و امنیتاش»، اگر مردم احساس کنند مجلس و نهادهای انتخابی تاثیر کافی ندارند و نمایندگان مورد علاقهشان در رقابت حضور ندارند، دیگر مشارکت در انتخابات بالا نخواهد بود. امنیت و مصالح ملی برای ایرانیان مهم است، اما این به معنای شرکت در انتخاباتی که برای آن تاثیر کافی قائل نیستند و نمایندگان شایستهٔ جریانهای متکثر سیاسی در آن حضور ندارند نیست. چو پردهدار به شمشیر میزند همه را، کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند. نمیشود ظرف چند ماه در چند موضوع بااهمیت (اعتراضات آبانماه، هواپیمای ۷۵۲، تشییع جنازهٔ سردار سلیمانی در کرمان و کرونا)، هم سوء حکمرانی داشت و هم پنهانکاری کرد و دروغ گفت و انتظار اعتماد به نهادهای حکمرانی و مشارکت بالا داشت. دروغهای پیاپی و عدم شفافیت کمر اعتماد عمومی را میشکند. نمیشود نامزدهای قویتر مورد حمایت نیروهای سیاسی متکثر را رد صلاحیت کرد و انتظار بسیجگریشان برای برگزاری انتخابات پرشور داشت. نمیشود بدون پرداخت حق بیمه (تاثیرگذاری نهادهای انتخابی و حضور نامزدهای مورد حمایت اکثر شهروندان در رقابت) انتظار بیمهشدن نظام توسط انتخابات را داشت. بر اساس نظرسنجیها آنچه میتواند به افزایش مشارکت کسانی که رای ندادند بیانجامد هم به ترتیب «افزایش تاثیر نهادهای انتخابی در بهبود وضعیت»، «بهبود شرایط اقتصادی» و «حضور نامزدهای مورد اعتماد و حمایت» در انتخابات است. هر سه مستلزم تن دادن هستهٔ قدرت به اقتضائات افزایش کارایی و تاثیر نهادهای نمایندگی و آزادتر و عادلانهتر شدن انتخابات و پذیرش لوازمِ نهادی و سیاستیِ کاهش فقر و فساد و تبعیض، رفع تحریمها و بهبود حکمرانی است.
درسهایی برای کارگزاران:
علیرغم رد صلاحیتهای گسترده و فقدان رقابتِ میانجبههای در اکثر کرسیهای مجلس، حزب کارگزاران و چند حزب اصلاحطلب از جمله ندا و شخص محمدرضا عارف (بر خلافِ احزاب پیشروی اصلاحطلب و دو سوم تشکلهای اصلاحطلب، شخص محمد خاتمی و شورای عالی سیاستگذاری در تهران) لیست نامزدهای مورد حمایتشان را با نام «یاران هاشمی» و «ائتلاف برای ایران» منتشر کردند. نتیجهٔ انتخابات نشان داد عملا مهمترین تاثیر انتشار این دو لیست، به وحدت رسیدن اصولگرایان و افزایش رای لیستی اصولگرایان بود. امیدوارم اعضای این چند حزب از این انتخابات این درس را گرفته باشند که بدونِ همراهی و قدرت بسیجگری اصلاحطلبان پیشرو و حمایت شخص محمد خاتمی، وزن کافی برای تاثیرگذاری بر نتیجهٔ انتخابات را ندارند و با هر لیست کمکیفیتی و در هر شرایط سیاسی (حتی با استفاده از نام هاشمی و برای ایران) نمیتوان در انتخابات نتیجه گرفت و در انتخاب شیوهٔ حضور در انتخابات باید به موضع هستهٔ بسیجگران رای اصلاحطلب (که اغلب دموکراسیخواهتر و عدالتجوتر از این چند حزب اند) هم توجه کنند و از نظر شهروندان «خط قرمز» و پایبندی به «پرنسیبهای اصلاحطلبانه» داشته باشند.
درسهایی برای اصلاحطلبان پیشرو:
توفیق نسبی در انتخابات ۹۴ و رای تاکتیکی جامعه به نامزدهای نهچندان قوی با منطق بد و بدتری قابل تداوم نیست. تشکیل فراکسیون ۱۰۲ نفرهٔ امید در مجلس یازدهم کافی نبود و بعد از انتخابات ۹۴ باید با رصد و تغذیه و پشتیبانیِ عملکرد نمایندگان و رهبری بهتر این فراکسیون توسط احزاب پیشروی اصلاحطلب ادامه پیدا میکرد و نکرد. بخش بزرگی از شهروندانِ اصلاحجو اگر برای مجلس و دولت تاثیر کافی قائل نباشند و نمایندههای باکیفیتشان را در میان نامزدها نبینند مشارکت نمیکنند. پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و امید به اصلاح ریزش داشته
است. اگر اصلاحطلبان میخواهند انتخابات ۹۸ تکرار نشود، باید به «بازسازی» و اصلاحِ خودشان، شفاف و دموکراتیک و کاراتر کردن نهادهایشان، عدالتجو و فسادستیز و دموکراسیخواهتر شدن گفتمانشان، و شناسایی و تربیت نیروهای سیاسی توانا و سالم بپردازند و زور بازوی اصلاحطلبی برای افقگشایی در میدان واقعی سیاست در ایران را افزایش بدهند.
انتهای پیام
مهمترین درس برای[شان] آن است که 80 درصد ملت مخالف جدی سیاست ها و عملکرد آن هستند!
آقای جلایی پور، 40 درصد مشارکت در کل کشور را باور دارند ؟ بوِیژه با 20 درصد شرکت کننده در تهران ، با وجود مناطق جنوبی و اطراف شهر ؟؟
شخصا از جمله دلائل مشارکت پائین، توهین های حرافان اصلاحات نظیر همین جلائی پور و مرعشی به معترضان را به شدت موثر میدانم.