حالا جاها عوض شد!
غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار، در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی نتیجهی انتخابات مجلس نوشت:
قدرِ این مردم را باید دانست. بدانند مسئولان، همه مسئولان که دستِ این مردم بوسیدنی است و از خاکِ پای این مردم باید سرمه ساخت و به چشم کشید که باز هم به میدان آمدند.
برایشان کم گذاشتیم آمدند.
از سر سفره شان زیاد برداشتیم آمدند.
دلخور بودند، آمدند.
بر مشکلاتِ پر شمار، چشم بستند و آمدند.
دایره انتخاب را – به رغم این که – تنگ دیدند، باز هم آمدند.
کارشان هم گاه بر زمین ماند و آمدند.
در روستا- بنا برتماس هایی که بود- از کار خود زدند و به انتظار صندوق ها ماندند و باز پای کار آمدند.
از تهدید کورونا سخن رفت و آمدند.
آمدند و حق مطلب را ادا کردند.
مسئولان باید با همه وجود منت دار این مردم باشند و برای خدمت به آنان- نه در شعار- که در عمل بکوشند. کار مردم تمام شد اما و از امروز این منتخبان هستند که تا روز 7 خرداد 1399، باید به رصد مطالبات ملت بپردازند و بیش از پیش چشم شوند در مسئله یابی و اندیشه شوند برای طرحهایی که این مسائل را به پاسخ برساند تا از 7 خرداد به بعد تمام قد و آشنا به شرایط و نیازها، آنها پای کار مردم بیایند. یعنی همین وعدههایی که دادند را به عمل برسانند. یعنی از آنچه رقبا و مجلس نشینان دهم را بدان مینواختند پرهیز کنند. یعنی بهترین راهها را برای عبور کشور از مشکلات طراحی و ریل گذاری کنند.
یادشان باشد که از 7 خرداد جاها عوض میشود و آنان که تا قبل از این مطالبهگر بودند و دست بر یقه دیگران مشت میکردند از روز اول، باید چنان کار بکنند که دستی بر یقهشان مشت نشود. گمان نکنند که چون رای آوردهاند – حالا با هر درصدی – میتوانند دور خود و مجلس، لایه تقدس بکشند و خود را فراتر از نقد بدانند و نقد رفتار خویش را عمل ضد انقلابی و نام بگذارند و در سایه بنشینند و برای خود حریم قائل باشند چه دست خودشان هنوز بوی یقه کسانی را میدهد که چنگ در آن داشتند.
به صراحت میتوان گفت که “مجلس شورای اسلامی” یازدهم “قدسی” نخواهد شد بلکه همچنان عرفی خواهد ماند و همان گونه که رفتار نمایندگان و مصوبات مجلس نقد میشد، بعد از این هم به همان قاعده خواهد بود. حالا شاید پیامکهای تهدید که با پیش شماره مشهد بود کمتر شود!
در نظر داشته داشته باشند منتخبان محترم 2 اسفند و خود را برای 7 خرداد به قاعده همه 7 خردادهایی که آغاز مجلس است آماده کنند.
نکتهای که باید بدان توجه داد این است که هر کدام از حضرات با هر درصدی که نماینده شدهاند بعد از این وکیل همه مردم ایراناند چه آنانی که آمدند پای صندوقها و چه آنانی که به هر دلیل نیامدند. قانون میان آمدگان و نیامدگان، فرقی در حقوق شهروندی قائل نیست. اتفاقا یکی از اولویتهای حضرات باید این باشد که ببینند چرا نیامدند خیلیهای دیگر. راه بازگشت را هموار کنند نه این که با زبان طرد و نفی سخن گویند و دایره مسلمانی را به اندازه رای دهندگان کوچک کنند.
و یا آنان را به دخیل بستن به رای دهندگان بخوانند که در فردای قیامت شفاعتشان کنند چنان که فلان تریبوندار نقشه راهی چنین برای مردم ترسیم میکند.
بله، آنانی که به مجلس میروند نماینده همه هستند و باید حرمت همه را بدون در نظر داشت خط و ربطهای سیاسی مثل یک سرباز نگهدارند.
بدانند و بدانیم اگر قاسم سلیمانی در دلها چنین به عظمت قد کشید به این خاطر بود که بدون خط کش، همه مردم را عزیز میداشت و همه مردم هم عزیزش داشتند و دارند. پس نمایندگان منتخب نیز باید مشی و منشی چنین در پیش گیرند که شایسته مردم ایران، انجام کارهای بزرگ است.
دیگر گفتنی نیز این که رقابت، ذاتی دوران تبلیغات و انتخابات بود نه ذاتی آدمها پس باید رقابتها جای خود را به رفاقتها بدهد. قطعا با رفاقت میتوان به موفقیتهای کلان رسید. ان شاالله
انتهای پیام
نه جانم ! دوباره همون قدر وقیحانه با وجود تقصیرات و عملکردهای مجرمانه شون همچنان فرافکنانه، طلبکار خواهند ماند. …
مثل شهرداری ؟؟؟؟؟
“هر کدام از حضرات با هر درصدی که نماینده شدهاند بعد از این وکیل همه مردم ایراناند چه آنانی که آمدند پای صندوقها و چه آنانی که به هر دلیل نیامدند”
عقد وکالت دو طرفه است ، نویسنده مطمئن است که تمام مردم هم حضرات را وکیل خود میدانند ، تازه مردمی که ولی دارند که نیاز به وکیل ندارند !