زوال قوه عاقله و ضرورت همبستگی اجتماعی | آرمان ذاکری
«آرمان ذاکری»، جامعهشناس در یادداشتی تلگرامی نوشت:
۱- توطئه استعمار بدانیمش یا میهمان ناخواندهای از چین، عذاب یا امتحان الهی، واکنش طبیعت به دستاندازیهای بشر در طبیعت یا محصول پیچیده فعل و انفعالات طبیعی و بیوشیمیایی، فرقی نمیکند. کرونا همه جامعه ما را درگیر خود ساخته است. فقیر یا غنی، اپوزیسیون و پوزیسیون، چپ و راست، تهرانی و شهرستانی، به درجات مختلفی – و طبیعتا به میزان محرومیت از امکانات به شدت بیشتری- در معرض تهدید کرونا قرار گرفتهاند. کرونا بی هیچ گونه تردید اکنون مسئلهای ملی است.
2- نگاهی به تصمیمات گرفته شده از جانب حاکمیت در یک هفتهای که از اعلام این بحران میگذرد نشان میدهد که «منطق عقلانیِ منسجم و موثر» بر تصمیمگیران پیرامون این مسئله حاکم نیست. تا امروز آنچه رسانهها در اختیار مخاطبان غیر متخصصی چون من قرار دادهاند، کرونا را به عنوان ویروسی نه چندان خطرناک اما به سرعت شیوع یابنده معرفی کردهاند. در صورت ممانعت از شیوع کرونا ظاهرا مقابله با آن چندان دشوار نیست. حتی اخبار حکایت از بهبود برخی از مبتلایان به کرونا در همین چند روز میکند. کرونا فینفسه و به صورت فردی کاملا قابل مهار است و کمخطرتر از بسیاری از بیماریهای مشابه. تا اینجا به نظر میرسد مهمترین تصمیمات به جلوگیری از شیوع این بیماری باز میگردد. این روزها مخاطب ایرانی با استفاده از اطلاعاتی که از رسانهها میگیرد با واژه «قرنطینه» آشنا شده است. اخبار قرنطینه در ووهان چین، قرنطینه در تعدادی از شهرهای ایتالیا، کره شمالی و کره جنوبی در رسانهها دست به دست میشود و حتی سخن از انتقادات وزیر بهداشت ترکیه از ایران به واسطه قرنطینه نکردن قم به میان میآید. اما معاون وزیر بهداشت صراحتا با قرنطینه قم مخالفت میکند. آن را روشی «برای جنگ جهانی اول» میخواند و حتی ادعا میکند «چینیها هم از قرنطینهای که انجام دادند راضی نیستند». البته چندان استدلالی برای این حرفها به میان نیامده است و شهروندان نمیتوانند قضاوت کنند که چرا معاون وزیر چنین ادعاهایی را مطرح کرده است؟ فقدان استدلال و فرآیند اقناع درباره تصمیمات در شرایط بیاعتمادی فزاینده ماههای اخیر جامعه را پریشان و آشفته میکند.
3- به هر حال جلوگیری از شیوع بیماری یکی از اهداف اصلی حاکمیت قرار گرفته است. با همین هدف، زودتر از همه وزارت ارشاد سینماها و برنامههای فرهنگی را به مدت یک هفته تعطیل کرد. پس از آن آموزش و پرورش و آموزش عالی اقدام به تعطیلی مدارس و دانشگاهها کردند. پیام این اقدامات این بود: حضور در اماکن عمومی یکی از عوامل اصلی شیوع بیماری است. از مردم خواسته شد کمتر در شهر تردد کنند و به فضاهای عمومی غیر ضرور نروند. اما بسیاری از دیگر فضاهای عمومی، با تاخیر اعلام تعطیلی کردند. کتابخانه ملی ایران یکشنبه چهار اسفندماه تالارهای عمومی خود را تعطیل اعلام کرد و شهرداری تهران تازه دوشنبه پنج اسفندماه و در پی نامهنگاری با وزارت بهداشت اعلام کرد که اماکن ورزشی و فرهنگی زیرمجموعه خود را تعطیل کرده است. برخی موسسات خصوصی نیز کلاسها و فعالیتهای خود را تعطیل کردهاند. حال سوال اینجاست: اگر اماکن عمومی به شیوع بیماری دامن میزنند و باید از حضور در آنها پرهیز شود تا بیماری کنترل شود تکلیف موارد زیر چه میشود:
الف) مراکز خرید نظیر مالها و بازار تهران و فروشگاهها و … (به نظر میرسد هنوز کسی به فکر تعطیل کردن آنها نیست)
ب) کافیشاپها (به نظر میرسد هنوز کسی به فکر تعطیل کردن آنها نیست)
ج) مساجد و اماکن زیارتی (به نظر میرسد بخشی از متولیان آنها در برابر تعطیلی مقاومت میکنند و حاکمیت حریف آنها نمیشود)
د) مابقی ادارهجات (به نظر میرسد ذهنیتی دال بر «عدم اختلال در امور کشور» از اعلام تعطیلی آنها ممانعت میکند)
ه) نانواییها (به نظر میرسد ایدهای برای تامین نان جامعه بدون عوارض شیوع دهنده بیماری وجود ندارد)
و) مترو و اتوبوسها و ترمینالهای اتوبوسرانی (به نظر میرسد ایدهای برای جایگزینی حمل و نقل با آنها وجود ندارد و از القای «اختلال» در امور کشور پرهیز میشود)
ز) پادگانها (به نظر میرسد مسائل امنیتی و نظامی مانع از تصمیمگیری در این حوزه است)
ح- ….
با این وصف تا امروز سه شنبه، هنوز بسیاری از فضاهای عمومی جمعی نه فقط در شهر تهران که در نقاط مختلف کشور، مطابق رویه معمول خود به کار ادامه ادامه دادهاند. حال این سوال پیش میآید که تفاوت سالن سینما و کلاس درس مدرسه و دانشگاه و محل اقامت در خوابگاه با مسجد و مکان زیارتی و پادگان و اداره و کافیشاپ و مرکز خرید و … از جهت نقش آنها در شیوع بیماری چیست؟ آیا میتوان با کنترل یکی و رها کردن دیگری بر شیوع بیماری غلبه کرد؟ اگر ضدعفونی و رعایت بهداشت به وسیله مردم جوابگو است، چرا تعدادی از این اماکن تعطیل شدهاند؟ چرا با فاصله زمانی از یکدیگر تعطیل میشوند و تصیمی با «منطقی واحد» بر همه آنها جاری نمی شود؟ تکلیف اماکن عمومی در شهرهای مختلف چیست؟
4- تعطیلی اماکن به کنار. در یک هفته گذشته موضوعاتی، انتشار ویروس در نقاط کشور را تسریع کرده و میکند. مهمترین آنها عدم توجه به تبعات تعطیل کردن اماکن عمومی بدون قرنطینهسازی در شهرهایی است که ویروس بیشتر رواج یافته است. سفر از قم و تهران، پس از اطلاعرسانی پیرامون شیوع ویروس در این شهرها شدت یافته و تعطیلی خوابگاهها نیز خود عاملی برای انتشار ویروس در سطح کشور است. بدیهی است یا میبایست امکاناتی برای تستگیری از مسافرین موجود باشد و یا مسافرت همچنان عاملی برای شیوع بیماری خواهد بود؛ نه فقط شهرهای ایران که کشورهای منطقه نیز مبتلا شده و عملا ایران را قرنطینه میکنند. از ابتدا مشخص بود که صرف سیاست تعطیلسازی اماکن کافی نیست و به جلوگیری از شیوع بیماری منجر نمیشود. این به این معنا نیست که سیاست تعطیلسازی نباید اجرا میشد بلکه «منطقا» باید با سیاستهای دیگری همراه میشد که از سفر افراد به خارج از شهرهای بحرانزده ممانعت کند. سیاستی که تا امروز به نظر میرسد به دلایلی نامعلوم هنوز اجرا نشده است. شاید نیروهای امنیتی توان قرنطینه کردن شهرها را ندارند یا از رویارویی با مردم در این حوزه استنکاف میکنند یا سیستم توان رسیدن به اجماع ندارد یا هر چیز دیگر. آنچه مسلم است آنکه عدم شفافیت در این حوزه باب انواعی از گمانهزنی را گشوده است.
5- مردم نه چندان به حاکمیت اعتماد دارند و نه به همدیگر. چشمان خشمگینی که با شنیدن صدای چند سرفه، متهم را در مترو و خیابان و مراکز خرید و اتوبوس و تاکسی میجویند، محتکرانی که این روزها بازار سیاه ماسک و ماده ضد عفونیکننده و … راه انداختهاند، افرادی که در این روزها هوس سفر به شمال و سیاحت کردهاند و آنها که دست از قلیان کشیدن در قهوهخانههای تهران نمیکشند، جمعیت قابل توجهی که نسبت به ضرورت عدم تردد در شهر بیتوجهاند و زندگی معمولیشان را ادامه میدهند، همگی نشانههای جامعهای را با خود یدک میکشند که «همبستگی اجتماعی» در آن زوال یافته است. از سویی تضاد در گفتههای مختلف حاکمیت آنقدر زیاد است که مردم نمیتوانند به حاکمیت اعتماد کنند. بیاعتمادیای که در چند ماه گذشته شدیدتر هم شده است. آخرین فقره، مطابق معمول بیاعتمادی در مسئله «آمار» است. مسئلهای که از کشتههای آبانماه گرفته تا نتایج انتخابات اسفند پاشنه آشیل شده و حالا به آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا رسیده است. در حالی که امیرآبادی نماینده فعلی مجلس در قم خبر از 50 نفر تلفات فقط در قم میدهد و رحمتالله حافظی عضو خوشنام سابق شورای شهر تهران ساعاتی بعد عدد 53 نفر را اعلام میکند، وزارت بهداشت و استانداری قم پیاپی این دادهها را تکذیب میکنند. حرفهای کشدار و بیمعنی و بیدلالت مسئولین مانند اینکه «دستگاهها با هم هماهنگاند»، «بخشهای مختلف دستگاهها آماده خدمت به مردماند» و «مردم بهداشت را رعایت کنند» در این شرایط فقط مردم را عصبانی و آشفتهتر میکند. اختلاف نظرها و ضعف مسئولین را تصمیمگیری اضطراب مردم را افزایش میدهد. جایی رئیس شورای شهر میگوید «در صورت زیاد شدن مبتلایان تهران قرنطینه میشود». در حالی که قاعدتا کارکرد قرنطینه آن است که تعداد مبتلایان زیاد نشود و در کشور شیوع نیابد! جای دیگری مصطفی میرسلیم میگوید «شهرهای مشکوک به کرونا باید قرنطینه شوند». و جایی وزیر کشور میگوید «هیچ امری نباید موجب اختلال در کشور شود». حرفهایی گاه خود متناقض و همه در خلاف جهت یکدیگر. البته در همین شرایط بازداشت دو دانشجوی دانشگاههای کشور به خوبی نشان میدهد که برخی بخشها هرگز دچار اختلال نمیشوند.
6- به نظر میرسد «قوه عاقله» واحد تصمیمگیر در حاکمیت زوال یافته است. مراکز تصمیمگیری متعدد و عمدتا غیر دموکراتیک هر یک ساز خود را میزنند. نه نیرویی در حاکمیت توان زدن حرف آخر را دارد و نه اساسا نیرویی حاضر است مسئولیت زدن حرف آخر را بپذیرد. دولت و شهرداری ترسخورده و لرزان و منفعلاند. پیری به کنار؛ ستادهای مختلفی که برای تصمیمگیری تشکیل شدهاند تاکنون چنانکه آمد نتوانستهاند در مهمترین مسائل یعنی «کاهش حضور در اماکن عمومی» و «جلوگیری از شیوع بیماری در سطح کشور» تصمیمی «موثر» و «قاطع» با منطقی معین و صادق درباره «همه» اماکن عمومی اتخاذ کنند. بازار و مالها در آستانه عید به سادگی تن به تعطیلی نمیدهند و نظامیان نیز دشوار بتوانند با تغییر وضعیت پادگانها موافقت کنند. «بوروکراتها» هم به ادارههایشان بستهاند. «بازاریان» و «نظامیان» و «بوروکراتها» به کنار؛ بخشهایی از «مذهبیون» هم ساز خود را میزنند و در برابر مکانیزمهای ممانعت از شیوع بیماری مقاومت میکنند، آنها هر چه بیشتر در ذهن بخشهایی از جامعه به عنوان عاملان شیوع بیماری شناخته میشوند، به شکاف میان «مذهب» و «خیر عمومی» دامن میزنند و امکان تصمیمگیریهای قاطع و منسجم را در سطح ملی از بین میبرند. بدیهی است تصمیمات نصف و نیمه، تاثیر چندانی بر جلوگیری از شیوع بیماری نخواهد داشت. جامعه مدنی ضعیف و نهادهای نمایندگی ناکارآمداند. این نتیجه بلافصل عدم حاکمیت تام و تمام مردم بر سرنوشت خویش است.
7- مردم در این شرایط از هم گسیختهاند؛ روشنفکران و عمده گروههای سیاسی سکوت کردهاند، برخی گروههای سیاسی مشغول دعوای انتخاباتاند و برخی مشغول بیانیه دادن و تشکر از مردم و اعلام آغاز فعالیت در مجلس آینده. فقط معدودی از پزشکان و جمعهایی از دانشجویان صادقانه به میان آمدهاند و برخی مطالبات از دولت را بیان کردهاند. اما حتی همین مطالبات(نظیر نامه گروه پزشکان 66 دانشگاه تهران) مورد حمایت «جامعه مدنی» قرار نگرفته است. حتی سازمانهای مردمنهاد و فعالان اجتماعی و صنفی عمدتا در شوک به سر میبرند. «جامعه مدنی» ایران در مواجهه با کرونا در کمایی بیسابقه به سر میبرد.
8 – در شرایط زوال قوه عاقله [مراکز تصمیمگیر] و فقدان همبستگی اجتماعی، تصمیمات کند و کم اثر خواهند بود و بحران توسعه خواهد یافت. متخصصان مستقل و خوشنام و معتبر حوزه پزشکی در این میان نقشی به غایت مهم بر عهده دارند. پژوهشهای اجتماعی نشان میدهند که اعتماد به صنف پزشکان علیرغم همه نقدهای وارد بر آنها در سالهای اخیر همچنان به طور نسبی و مقایسهای بالاست.آنها میبایست رئوس مطالبات و فعالیتهای ضروری از «مردم» و «دولت» را شفاف و جمعی به جامعه اعلام کنند. هم جامعه و هم حاکمیت میبایست به خرد جمعی متخصصان پزشکی کشور اعتماد کند. بخشهای مختلف «جامعه مدنی» باید به میدان بیاید و از رئوس مطالبات «صنف پزشکان» از حاکمیت و جامعه حمایت کند. روشنفکران و بخشهای مختلف جامعه مدنی هم باید با حاکمیت سخن بگوید و هم با بخشهای مختلف جامعه. همه باید حول مطالباتی مشترک، قراردادهایی جمعی، مجتمع شوند و تصمیم بگیرند و از خود به نفع خیر عمومی بگذرند تا کرونا مهار شود. با تداوم انفعال همگانی و غلبه ترس، کرونا بیش از پیش توسعه خواهد یافت.
انتهای پیام