حکمرانی فقهی یا حکمرانی ذوقی؟
علیرضا توسلی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «حکمرانی فقهی یا حکمرانی ذوقی؟» نوشت:
روزگاری نزاع بر سر حکمرانی عرفی و حکمرانی دینی بود؛ به این معنا که آیا بایدها ونبایدهای دینی(فقه) ملاک و معیار اداره جامعه است و یا فهم عرفی جامعه، میزان می باشد؟
هر پاسخی که به این پرسش بدهیم، توجه به این نکته لازم است که گویا امروز از این دعوا هم عبور کرده ایم. انگار بخش وسیعی از مدافعان دیروز حکمرانی فقهی، امروز با زبانی ذوقی و شبه عرفانی قصد اداره جامعه را دارند.انگار، دیگر گزاره های فقهی نیز هوس هایمان را اشباع نمی کند و به امری فراتر از آن می اندیشیم. آرزوهایمان بال و پر گشوده اند و دیگر نیاز چندانی به پای فقه نداریم.
دعوایی که در روزهای اخیر بر سر وضعیت جلسات و اماکن مذهبی در نسبت با بیماری کرونا مطرح شده است، گویا چنین آبشخوری را نمایان می سازد.
اینجا به نظر نمی رسد، موضع فقه جای تامل چندانی داشته باشد. امّا گویا تشبیهات و استعاره های خودمان را باور کرده ایم و آنها را جایگزین عقل فقهی نموده ایم…
البته مطلب، تازگی ندارد و در سال های اخیر، سیاست های کلان ما نیز در سایه عرفان و توکل و قاعده لطف و… تبیین و تفسیر شده و از تحلیلگران درخواست شده تا در مسایل سیاسی، صرفاً دودوتاچارتا نکنند.
پیشتر، دیده بودم که خیلی از انقلابی ها، دیگر با خواندن و دیدن مطهری و بهشتی لذت نمی برند. بیشتر، با ادبیات عرفانی انقلابی لذت می برند. دوست دارند کسی به آنها بگوید: کار دیگر تمام شده و آخر راهیم.دوست دارند از تاریخی بشنوند که همه چیز مطلق شده است…احساس می کنم اینها به هم بی ارتباط نیستند.
اگر در دعوای بین حکمرانی عرفی و حکمرانی فقهی، مساله بغرنج بر سر تعیین حاکم، متناسب با این دو مبنا بود؛ اینجا دعوا به مراتب بغرنج تر است.در حاکمیت فقهی، فقیهی که درجات فقهی را پشت سر گذاشته است، حاکم شناخته می شود. این یک قاعده و قانونی دارد، اما در اینجا ذوق، حکمفرماست و احیاناً به سمت حکمرانی مداحان حرکت خواهیم نمود…
لااقل در مقام اداره نهاد دین که چنین آینده ای دور از انتظار نیست، بلکه اکنون نیز محقق شده است.
گویا همچنان اصرار داریم در ابرها حرکت کنیم.اینها صرفاً گلایه نیست، این حرفها می خواهد مسیری را که طی نموده ایم نشانمان دهد. این علاقه به ذوق، که گویی از پایان یافتن کارآمدی عقل مان حکایت می کند، راه تاریکی را پیش پای ما می گذارد.
انتهای پیام
براستی انتظارتان چیست؟؟چه انتظاری دارید؟همه را یکسان نپندارید..وقتی که جزئ بجزئ خواسته های انقلاب 22 بهمن درحال استحاله شدن است ..توان هرکسی را درحدخودش ارزیابی کنید نه در وادی امال وارزوهای دست نیافتنی….پس هرگز هرگز براین مردم خرده نگیرید…