«اگر مشاركت بالای 70درصد بود هم اصولگرايان پيشتاز انتخابات بودند»
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: اگر اين حوادث و شرايط سخت كشور نبود، شك نكنيد كه ميزان مشاركت بالاي 70 درصد بود و بازهم اصولگرايان پيشتاز انتخابات بودند
گفتوگوی روزنامهی اعتماد با ناصر ایمانی را میخوانید:
*آقاي ايماني، با وجود رد صلاحيت بيش از 93 درصد كانديداي اصلاحطلب، همانطور كه انتظار ميرفت، اصولگرايان توانستند پيروز اين دوره از انتخابات شوند. به نظر شما علت اين پيروزي چيست؟
اگر اصلاحطلبان اين آمار 93 درصد را گفتهاند كه محل استناد نيست. من بارها در مصاحبههاي قبليام گفتهام كه اصلاحطلبان بايد ادعايشان در زمينه ردصلاحيت كانديداهاي خود را ثابت كنند. آنها براي راستيآزمايي ادعاي خود، بايد آمار نامنويسي كانديداهاي اصلاحطلب را در حوزههاي انتخابيه با جزييات منتشر كنند تا معلوم شود كه 9 درصد ردصلاحيت شدهاند يا 93 درصد. اما متاسفانه اين كار را نميكنند؛ به اين دليل كه ميدانند نتيجهاش چه خواهد بود. مشكل اصلاحطلبان ردصلاحيتشان نبوده است؛ بلكه مشكل اين بوده كه اصلاحطلبان بسيار كم براي انتخابات يازهمين دوره مجلس نامنويسي كردند. به اين دليل كه ميدانستند بهخاطر عملكردشان راي قابلتوجهي را از آن خود نميكنند. از اين تعداد كمي هم كه نامنويسي كردند، طبيعتا تعدادي ردصلاحيت ميشوند؛ همچنان كه در ميان اصولگرايان هم تعدادي رد صلاحيت شدند. اما مشكل اصلاحطلبان اين رد صلاحيتها نيست؛ به اين دليل كه اصلاحطلبان در تهران حداقل 2 ليست منتشر كردند؛ اين بدان معنا است كه دستكم 45 نفر كانديدا در تهران داشتهاند و از اين 45 نفر، دستكم يك نفر ميتوانست جزو 30 نفر اول تهران باشد اما اين امر محق نشد. چرا اصلاحطلبان واقعيتها را باور نميكنند؟ واقعيت اين است كه مردم در اين دوره از اصلاحطلبان استقبال نكردند. همچنان كه در بسياري از ادوار انتخابات مردم از اصولگرايان هم استقبال نكردند. چرا اصلاحطلبان مدام موضوع رد صلاحيتها را تكرار ميكنند؟! آنقدر اين موضوع را تكرار كردهاند كه خودشان هم باورشان شده است.
*در بعضي از استانها ردصلاحيتها، كانديدايي براي اصلاحطلبان نگذاشت. اين موضوع را ميتوان در تاييد ردصلاحيتهاي گسترده عنوان كرد.
اصلا كانديداي اصلاحطلبي نبوده است. من عنوان كردم كه اگر اصلاحطلبان آمار بدهند كه به عنوان مثال در حوزه انتخابيه بردسكن ما 2 كانديدا داشتيم و هر دو هم رد صلاحيت شدهاند، من حرفشان را قبول ميكنم.
*در شيراز، علي اكبري و بهرام پارسايي كه نمايندگان اصلاحطلب مجلس دهم بودند و براي كانديداتوري در انتخابات يازدهمين دوره مجلس هم نامنويسي كرده بودند، رد صلاحيت شدند و گفتند كه در استان فارس كانديداي خاصي ندارند.
بايد توجه كرد كه در آن حوزه چند كانديداي اصلاحطلب داشتهاند. طبيعي است كه بعضي از افراد رد صلاحيت ميشوند. اگر در حوزه انتخابيه شيراز براي مثال 5 نفر نماينده مجلس ميخواهد و در مجموع 3 نفر كانديداي اصلاحطلب نامنويسي كردهاند و هر 3 نفر رد صلاحيت شده باشند، اصلاحطلبان ادعاي رد صلاحيت گسترده ميكنند، در صورتي كه اصلا كانديدايي نامنويسي نكرده است.
من نميخواهم نگاه بدبينانه داشته باشم كه اصلاحطلبان به دليل عملكرد ضعيفي كه داشتهاند و ميدانستند كه مردم در اين دوره از آنها استقبال نميكنند، نامنويسي نكردند. بلكه باور من اين است كه مثلا در تهران چرا از كانديداهاي اصلاحطلب كاملا شناختهشده مانند عليرضا محجوب، مجيد انصاري، سهيلا جلودارزاده و… حتي يك نفر هم نتوانست راي بالاي مردم را بياورد و جزو 30 نفر اول باشد. اين مساله نشاندهنده آن است كه مردم در اين دوره به اصلاحطلبان روي خوشي نشان ندادند؛ چرا كه اگر مردم از آنها استقبال ميكردند، با وجود ردصلاحيتهاي كانديدايشان، همانند انتخابات مجلس دهم، 30 نفر اول تهران بايد اصلاحطلب ميبودند. اصلاحطلبان هنگامي كه راي مردم را ميآورند، در بوق و كرنا ميكنند كه مردم آنها را انتخاب كردند و مردم از اصولگرايان بيزار هستند اما هنگامي كه ميدانند ديگر مردم با رايشان آنها را حمايت نميكنند، ادعا ميكنند كه حذفشان كردهاند. در نتيجه اين رفتار صادقانه با مردم نيست. اصلاحطلبان اين موضوع را بايد قبول كنند كه به دليل عملكرد ضعيفشان در اين دوره ديگر راي مردم را نياوردند. البته ممكن است كه عملكرد 4سال آينده اصولگرايان هم ضعيف باشد و مردم در انتخابات آينده به آنها هم راي ندهند.
*بر اساس آمار، مشاركت مردم در اين دوره انتخابات بسيار پايينتر از تمام ادوار گذشته بوده است كه يكي از علتهاي اين مشاركت پايين، نارضايتي عمومي از مجموعه حاكميت است. نظر شما درباره علت اين مشاركت پايين در انتخابات چيست؟
در كدام دوره تورم 40 درصدي داشتيم در حالي كه شاهد اين ميزان مشكلات بيكاري و اقتصادي و از طرف ديگر بيتدبيريهايي كه وجود داشته مانند گراني بنزين، حوادث تلخ آبانماه، سقوط هواپيماي اوكرايني، شهادت سردار سليماني و جان باختن چند نفر از مردم كرمان در مراسم تشييع سردار سليماني و همچنين شيوع كرونا كه پيش از انتخابات شروع شد، بوديم. با وجود اين حوادث كه به فاصله كمي قبل از انتخابات اتفاق افتاد، شما انتظار داشتيد چند درصد از مردم پاي صندوق راي بيايند؟ آيا در انتخابات گذشته سابقه اين همه حوادث تلخ آن هم در نزديكي انتخابات داشتهايم؟ نارضايتي كلي وجود دارد كه بهطور مشخص از عملكرد دولت است؛ چون مساله اقتصادي كه در راس مشكلات است، به دولت مربوط ميشود. همين 40درصد از مردمي هم كه به پاي صندوقهاي راي آمدند، آنهم با وجود اين مشكلات، بسيار انگيزه داشتهاند.
*تاثير غيبت اصلاحطلبان در اين پيروزي نسبتا غيررقابتي اصولگرايان، چه بود؟
رقابت يعني چه؟! حرف من اين است كه تمام شرايط براي كانديداهاي هر دو جناح يكسان بوده است. بنابراين علت مشاركت پايين مردم، رد صلاحيت اصلاحطلبان نبوده است؛ بلكه علت آن عملكرد جريان اصلاحطلب بوده است. مردم به دليل عملكرد ضعيف اصلاحطلبان، با آنها قهر كردهاند. هرچند اين به معني قهر هميشگي نيست ممكن هم هست كه اصولگرايان به سرنوشت اصلاحطلبان دچار شوند. همچنان كه بارها اين موضوع تكرار شده است. ما در ادوار انتخابات ديدهايم كه مردم جناحي راي نميدهند، مردم بر مبناي ميزان خدمت كانديداها به جامعه راي ميدهند. حال اگر اين حوادث و شرايط سخت كشور نبود، شك نكنيد كه ميزان مشاركت بالاي 70 درصد بود و بازهم اصولگرايان پيشتاز انتخابات بودند. توجه به اصولگرايان به دليل قهري است كه مردم با اصلاحطلبان داشتهاند. همچنان كه اگر مردم قهر نميكردند، در همين تهران 30 نفر اول اصلاحطلب بودند. عملكرد اصلاحطلبان در اداره كشور بهشدت زيرسوال است و بهتر آن است كه خودشان اعتراف و عذرخواهي كنند. اما آنها هروقت كه در جايگاه قدرت هستند، ميگويند ما نميتوانيم كاري را انجام دهيم چون نهاد قدرت و دولت پنهان وجود دارد؛ زماني هم كه از قدرت توسط مردم بركنار ميشوند، بحث رد صلاحيت گسترده را مطرح ميكنند. گويي نميخواهند باور كنند كه مردم در مقاطعي آنها را نپسنديدند؛ همانطور كه در مقاطعي هم دست رد به سينه اصولگرايان زدند. من نقش ردصلاحيت را كمتاثير ميدانم. اين ادعاي من هم شخصي نيست؛ بلكه آمار آن را تاييد ميكند. ولي حتي اگر تمام كانديداهاي اصلاحطلبان هم تاييد صلاحيت ميشدند، نتيجه تهران همين بوده كه الان به دست آمده است. مثلا شما ببينيد در تهران افراد شاخصي كه رد صلاحيت شدند، مطهري، صادقي و مولاوردي بود، فرض كنيد اين 3 نفر هم تاييد صلاحيت ميشدند و راي هم ميآوردند، در اين صورت باز هم 27نفر ديگر اصولگرا بودند. حال اما اصلاحطلبان پس از پايان انتخابات، از مردم تشكر كردند؟! مانند كاري كه اصولگرايان در انتخابات دهم مجلس انجام دادند و از راي مردم در بيانيهاي تشكر كردند. اصلاحطلبان هم كه خيلي ادعاي توسعه سياسي دارند، در بيانيهاي از مردم تشكر كنند.
*آيا ميتوان گفت در انتخابات مجلس دهم، مردم از عملكرد اصولگرايان ناراضي بودهاند كه ليست اميد پيروز قاطع انتخابات مجلس شد؟
من اينرا قبول ندارم. در انتخابات مجلس دهم، مردم تمايل داشتند به علت مسائلي مانند برجام، به اصلاحطلبان راي بدهند به اين دليل كه در آن دوره، مساله اصلي كشور برجام بود و مردم تمايل داشتند به اصلاحطلبان كه جناح موافق دولت بود، راي دهند. اما به هر دليلي مردم خواستند كه به اصلاحطلبان راي دهند و رغبتي به اصولگرايان نشان ندهند. در اين دوره از انتخابات هم مردم به اصولگرايان اعتماد كردند. علتش هم رد صلاحيت نبود، بلكه عملكردي بود كه مردم از اصلاحطلبان ديدند.
*به نظر شما تكصدايي شدن مجلس، چه تبعاتي را براي جامعه و آينده كشور دارد؟
تكصدايي در مجلس يازدهم وجود ندارد. مگر اين نبوده است كه مردم به اصلاحطلبان راي ندادهاند؟ مردم تكصدايي دوست دارند، شما حرفي داريد؟!
*به هر حال اصولگراياني كه وارد مجلس ميشوند، تنها صداي طيفهاي نزديك به خود هستند كه به آنها راي دادهاند.
مشكل اصلاحطلبان اين است كه هميشه ميخواهند در قدرت باشند و اگر دور از قدرت باشند، تمام بازي را به هم ميزنند. بايد قبول كنند كه مردم يك دوره به آنها راي ميدهند و يك دوره راي مردم را نميآورند. همانطور كه در انتخابات رياستجمهوري 96 به روحاني راي دادند و به رييسي راي ندادند؛ در آن دوره كسي مگر چيزي گفت؟!
*با وجود اختلاف ميان طيفهاي مختلف اصولگرايي كه به مجلس راه پيدا كردند، تكليف رياست مجلس چگونه ميشود؟
2 طيف رسمي از اصولگرايان در مجلس يازدهم حاضر هستند كه عملا به وحدت رسيدهاند؛ يكي از آنها جريان ائتلاف است كه متشكل از چندين حزب اصولگرا است و ديگري هم طيف پايداريها هستند. به تعبيري ديگر حداكثر 2 طيف در مجلس داريم. اينكه در زمان انتخابات افرادي ليستهايي بينام و نشان ارايه دادند، اين ليستها محلاعتنا نيست. حال در پاسخ به اينكه رييس مجلس چه كسي خواهد بود، بايد بگويم كه افرادي هستند كه احتمال رياست در آنها وجود دارد. اما من تصورم اين است كه احتمال رياست قاليباف بسيار زياد است. بر اين مبنا كه با اختلاف بسيار فاحش، نفر اول تهران شده است؛ همچنين با تواناييها و قابليتهايي كه دارا است، فكر ميكنم در مجموع اين مجلس روي رياست قاليباف بچرخد. اگرچه بر سر اين موضوع هم اختلافاتي به وجود ميآيد، ولي احتمال رياست قاليباف بيشتر است.
*وضع اصلاحطلبان كه احتمالا اقليتي ضعيف در مجلس يازدهم خواهند بود، چگونه ميشود؟
ما از اين نوع اقليتها در ادوار مجلس داشتهايم. براي مثال اقليتي كه اصولگرايان در مجلس ششم داشتند. اين اقليتها ميتوانند تاثيرگذار باشند و اينكه از چه جناحي باشند، اهميتي ندارد. اتفاقا يكي از مشكلات مجلس دهم اين بود كه دو فراكسيون اميد و ولايي، تقريبا وزن يكساني داشتند و همين مساله كار را براي تصميمگيري در مجلس دشوارتر ميكرد. مجلس اگر يك فراكسيون اكثريت و اقليت داشته باشد، روانتر و بهتر در كشور ظاهر ميشود. بنابراين اقليت هم ميتواند موثر باشد، مشروط بر اينكه يك كار تشكيلاتي منسجم و درخور توجه انجام دهند. از نظر من مسعود پزشكيان به عنوان نماينده اصلاحطلب مجلس يازدهم، ميتواند رييس فراكسيون اقليت اصلاحطلبان باشد. به اين دليل كه سابقه نايبرييسي مجلس دهم را دارند و هم از پختگي كاملي برخوردارند، نقش موثري را ميتوانند در تشكيل فراكسيون منسجم ايفا كنند.
*در دو ليست اصلي اصولگرايان، بسياري از كانديداها ناشناخته بودند. فكر ميكنيد اين افراد كمتجربه قادر به حل مشكلات كشور هستند؟
به هر حال وقتي قرار باشد كه از چهرههاي جوان استفاده شود، ممكن است كه براي افكار عمومي ناشناخته و جديد باشند، هرچند كه فكر نميكنم نسبت به ليست اميد تعداد اين چهرههاي جديد بيشتر باشد. در ليست اميد 25 چهره ناشناخته وجود داشت.
*اين چهرههاي جديد سابقه فعاليت سياسي نداشتند، حال چگونه بدون سابقه چشمگير فعاليت سياسي در ليست اصولگرايان جاي گرفتند و عدهاي از آنها هم وارد مجلس شدند؟
اين افراد در كارنامه خود سابقه فعاليت سياسي، اقتصادي يا مديريتي و مطبوعاتي داشتند و با احمد مازني كه در «ليست اميد» هم بودند و راي هم آوردند بسيار تفاوت دارند. چون در زمان انتخابات دهمين دوره مجلس، هيچ سابقه سياسي، هنري، ورزشي، و… از ايشان نبود.
*ما هرچه قدر براي پيدا كردن رزومه بعضي از اين چهرههاي جوان، جستوجو كرديم و حتي از برخي چهرههاي اصولگرا درباره اين افراد پرسوجو كرديم، چيزي عايدمان نشد.
شما درباره هركدام از اين افراد كه ميخواستيد بدانيد، از من بپرسيد؛ من به شما سابقهاش را ميگويم.
*انتخابات مجلس يازدهم با پيروزي جناح راست به پايان رسيد. آينده كشور را با روي كار آمدن اصولگرايان چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما در اين يك سال و اندي باقيمانده از دولت آقاي روحاني، كمك خواهيم كرد كه دولت فعالتر باشد و كشور را بهتر اداره كند. به اين دليل كه مجلس دهم، مجلس قوي نبود.
انتهای پیام
ایشون دقیقا داره در مورد این انتخابات درست میگه : اگه همه مردم هم می اومدن، گزینه ای بجز اصولگرا وجود نداشت که بخواد غیر اصولگرا پیشتاز بشه . (چند نفر محدودو ضعیف برای ویترین رقابت، به کنار)
حاج اقا ایمانی ، در هر مشارکت واقعی 25 درصد به بالا بدون آرای باطله، بازنده اید .