داوری و جدی گرفتن توضیح فردیدی
بخشی از کتاب «ملت، دولت و حکومت قانون» نوشتهی جواد طباطبایی، فیلسوف ایرانی را به نقل از كانال اختصاصی نشر آثار و آراء جواد طباطبایی میخوانید:
رضا داوری با خلط مباحث بسیار، و با تکیه بر تلقی نادرست از تاریخ اندیشه در غرب، بویژه با جدی گرفتن توضيح فردیدی از تفسیر هایدگری از تاریخ غربی، که مقدمه ای بر تجلیل او از ناسیونال سوسیالیسم در آلمان است، کوشش کرده است طرحی از ناسیونالیسم در ایران عرضه کند که در نهایت به اندازه دیدگاه فردیدی۔ «هایدگری» نادرست است. داوری، بی آنکه بتواند توضیحی از این گزاره اصلی نوشته خود بدهد، تکرار می کند که «در گذشته، در هیچ جا ناسیونالیسم وجود نداشته است … زیرا اصلا تا دورة جدید ناسیونالیسم وجود نداشته و از این مقدمه تکراری این نتیجه تکراری تر را می گیرد که «چیزی به نام ملت یونان و ملت ایران و ملت اعرب عنوان نشده است؛ ملت ها در دوره جدید به وجود می آیند». این تاریخ گویا دویست ساله است، «یعنی ملت به معنای جدید پیش از دویست سال سابقه ندارد». چنانکه ملاحظه می شود او از تاریخ دویست ساله ناسیونالیسم نتیجه می گیرد که ملت هم تاریخی دویست ساله دارد. اگر نیازی به برهان قاطع برای خلط مباحث اسفناک می داشتیم همین یک فقره از فرط بدیهی بودن اشتباهی که در آن راه یافته باید کافی باشد. از آنجا که خود نویسنده هم نتوانسته است التفاتی به اشتباه بزرگ خود نداشته باشد ناچار شده است ادعای عجیب خود را اندکی تعدیل کند.
البته، انعقاد نطفه اش را می توان در چهار صد سال پیش و یا حتی در ادوار پیشتر و در فلسفه یونانی و مخصوصا در کتاب سیاست ارسطو پیدا کرد.» میان آن دویست سال اول و رسالة سياسات ارسطو دو هزار و دویست سالی فاصله است.
🔸 ملت، دولت و حکومت قانون،. انتشارت مینوی خرد. صفحه ۱۰۹»
انتهای پیام