بررسی تراژدی میانکاله: از شبهات فعالان محیط زیست تا نظرات دامپزشکی
/ در میانکاله چه خبر است /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: سهیل اولادزاد از فعالان محیط زیست که این روزها در منطقهی میانکاله مشغول است دربارهی اتفاقات رخ داده در این تالاب و از بین رفتن تعداد قابل توجهی از دو گونهی پرندهی فلامینگو و چنگر توضیحاتی داده است؛ او به همراه تعدادی دیگر از کارشناسان محیط زیست برای بررسی موضوع بطور مستقل نمونههایی را برای آزمایش دادهاند که هنوز پاسخ آن مشخص نیست. با اینحال اولادزاد که تاکید میکند برای جلوگیری از شایعات و تکرار این اتفاقات در سالهای آینده وارد این موضوع شدهاند، میگوید که شایعاتی مثل سم ریختن شکارچیان در تالاب و نامهی منتسب به آنها نمیتواند واقعیت داشته باشد؛ این موضوعی است که از سوی دامپزشکی نیز –در این مورد خاص دامپزشکی بجای محیط زیست سردمدار ماجرا شده- این موضوع را رد کرده است و دلیل این تلفات را بوتولیسم اعلام کرده که این موضوع با شبهاتی از سوی فعالان محیط زیست مستقل –از جمله اولاد زاد- روبرو شده است.
این فعال محیط زیست همچنین با برشمردن آلودگیهای زیست محیطی منطقه، یکی از دلایل استقبال اولیه از نامهی منتسب به شکارچیان را نوعی انحراف اذهان از دلایل اصلی میداند.
از طرف دیگر دکتر حسین رضوانی مدیرکل دامپزشکی استان مازندران میگوید تشخیص سازمان دامپزشکی مرکزی در تهران بوتولیسم بوده و تا زمانی که آنها تشخیصشان تغییری نکرده است او هم خبر جدیدی ندارد. او همچنین خبر داده است که تلفاتی که حتی به 4000 عدود در یکی از روزها رسیده بوده است، این روزها به 50 عدد رسیده و این نشان از کنترل موضوع دارد.
اما موضوع دیگری که مورد انتقاد فعالان محیط زیستی است مدیریت این ماجرا بوسیلهی سازمان دامپزشکی است –و نه محیط زیست- مسئلهای که رئیس سازمان دامپزشکی مازندران در مورد آن میگوید: «شاید بگویید که اصلا حیطهی محیط زیست است و صفر تا صد با محیط زیست است و هرچه بود باید خودش پاسخ میداد و مسئولیت با آنها بود و خیال ما هم راحت بود. اما تصمیم سازمانی بود و برای ما لازمالاجرا بود».
متن گفتوگو با سهیل اولادزاد و حسین رضوانی که بترتیب اوایل و اواخر اسفندماه انجام شده است، درمورد شبهات در دلایل تلفات تالاب میانکاله را در ادامه بخوانید:
اولادزاد: هرچه هست به منتهاعلیه شرقی میانکاله رسیده
سهیل اولادزاد، فعال محیط زیست، دربارهی کشته شدن دو گونه پرده در میانکاله، میگوید: داستان میانکاله از چیزی حدود دوماه پیش شروع شد، اوایل تعداد اندکی از پرندگان کشته شدند و یکدفعه بصورت عمده این اتفاق افتاد. تعداد بسیار زیادی از پرندهها مردند، بخصوص دوگونهی چنگر و فلامینگو، چیزی حدود 90 درصدشان چنگر بودند و 6 درصدشان فلامینگو؛ یکسری پرندههای میزبان و سایر پرندگان هم جزو تلفات بودند.
اتفاقی که افتاد این بود که متاسفانه از ابتدا سازمان دامپزشکی آمد و فضا را بستند؛ حتی اجازهی ورود فعالان مستقلی که اتفاقا عمدهی آنها کارشناس محیط زیست هم هستند و بسیاری از آنها از اساتید دانشگاه بودند و داوطلبانه فعالیت میکنند را به منطقه نداند؛ اینکار نمونهبرداری و بررسیهای میدانی را کمی سختتر کرد.
او در مورد شایعهی دست داشتن شکارچیها در این موضوع توضیح داد: ما دقیقا دنبال این بودیم که از بوجود آمدن شایعات جلوگیری کنیم؛ اینکه یک عده بخاطر اینکه سودجویی کنند نامهای را تهیه کنند، یکسری افراد دیگر هم خوشحال شوند که ذهن مردم به این شکل کلا از اصل ماجرا دور شده. چنین القا شود که یک عده آدم مجهول نامهای ترتیب دادهاند که امضا کنندگانش را نمیدانیم چه کسانی هستند و نمیدانیم چه سمی ریختهاند، و همه هم که قانع میشوند که شکارچیان انسانهای بدی هستند و آمدهاند چنین کاری انجام دادهاند. یکسری محیط زیستی هم این میان داریم که صرفا بخاطر اینکه نفرت خود را از شکارچیان نشان دهند ار این کار استقبال میکنند و آن اخبار را پخش میکنند که آنها چنین کاری انجام دادند.
اما چند نکته وجود دارد؛ یکی اینکه الان بعد از دو ماه یا دوماه و نیم، سم، بیماری یا بوتولیسم یا هرچیز دیگری 60 کیلومتر انتقال پیدا کرده و از گلوگاه رسیده به منتها علیه شرقی تالاب میانکاله، این مسافت 60 کیلومتری آبی برای هر سمی کاهش میزان غلظت را ایجاد میکند؛ چنین نیست که اگر اینجا سمی ریختید تا یک کیلومتر بعد تاثیر اولیهی خود را داشته باشد. هربار ما برای تحقیق بطرف روستاها میرفتیم هرکدام از بومیها و شکارچیان و صیادها ادعا میکردند که «سمی بوده که شکارچیها ریختهاند، آنهم بخاطر برخورد بدی که محیطبانها با شکارچیان دارند و به این خاطر که چند هفتهی پیش محیط بانها چندتن از شکارچیان را کتک زده بودند». ولی بعد که با خود این افراد بیشتر صحبت میکردیم میگفتند سم نمیتواند باشد و اینهمه میرویم صیادی میکنیم هیچ آبزی هم تلف نشده. یعنی خودشان هم میپذیرفتند؛ جامعهی بومی آنجا دوست دارد عنوان کند که شکارچیها سم ریختند، چون دستپاچگی سازمان محیط زیست و سرافکنده شدن محیط بانها متاسفانه برایشان غرو میآورد. این اشتباه دوطرفهای است که هم بومیان دچارش هستند و هم محیطبانان منطقه.
قدر مسلم این است که سمی در آن منطقه ریخته نشده. سمهایی که بخواهد به این شکل در یک منطقه پایدار بماند و بخواهد انتقال پیدا کند، سموم عالی پایدار هستند. این امکان خیلی ضعیف است که یک انسان دسترسی داشته باشد به یک حجم بسیار زیادی سم که بخواهد این مسافت را هم طی کند، مگر اینکه تمام روستاییهای کل مناطق این 60 کیلومتر، که شاید صدها روستا وجود داشته باشد، همگی یک گالن سم به تالاب بریزند.
آزمایشاتی را خود سازمانها انجام دادند؛ متاسفانه در راس این سازمانها، دامپزشکی آمده و مدیریت این کار را به عهده گرفته و ما حتی با خود مدیران محیط زیست هم که صحبت میکنیم، با اینکه منطقهی چهارگانهی خودشان محسوب میشود، یعنی طبق قانون مدیریتاش با سازمان محیط زیست است و کسی نمیتواند بر آن دخل و تصرف کند، ولی در این مورد دیدیدم که با پشتیبانی وزارت کشور سازمان دامپزشکی وسط آمد و سخنگوی ستادی شد که در مورد میانکاله شکل گرفت. همین باعث شد که کلا خبرها را بصورت کاملا یکطرفه و با دستپاچگی فراوان میگفتند.
آزمایشاتی که انجام دادند را بیرون ندادند، اصلا هیچ کاربرگ علمی را بیرون ندادند از اینکه چه اتفاقی افتاد؛ تنها گفتند بوتولیسم است، در صورتیکه بوتولیسم از نظر زمانی، وضعیت جوی و فصلی امکانناپذیر است که بخواهد خودش در تالاب بوجود بیاید؛ بوتولیسم برای اینکه فعال شود به دمایی بین 25-40 درجه نیاز دارد، اما میانگین دمایی ما بالاتر از 12 درجه نبوده؛ تازه در شهرهای اطراف میانکاله، در خود میانکاله که بخاطر وجود آب دما پایینتر هم هست.
ما متاسفانه عامل عمدهی این اتفاق را میتوانیم بگوییم جفایی است که به تالاب میانکاله میشود؛ شهرک صنعتی میسازیم اما تصفیهخانه ندارد، آنهم در کنار تالاب؛ اینکه میگوییم کارخانهی کمپوست ساختیم و کلی سروصدا میکنیم، بعد زبالهها را آنجا دپو میکنیم و کارخانهمان از کار میافتد و بعد شیرابهی آن کارخانه که با تالاب هم یک کیلومتر بیشتر فاصله ندارد، مستقیما وارد تالاب میشود، اینکه ما در حاشیهی تالاب کشتارگاه میزنیم، که خیلی وقتها به گواه بومیانی که در منطقه حضور دارند پساب آن وارد تالاب میشود؛ اینکه ما مرغداری و دامداری و خیلی موارد دیگر از این دست را در حاشیهی تالاب میسازیم و مهمتر از همه اینکه تمام شهرستانها و روستاهایی که در حاشیهی تالاب وجود دارند عملا فاضلابشان بخاطر نداشتن تصفیهخانهی فاضلاب به تالاب ریخته میشود؛ یعنی ما یک تالاب داریم که ثبت جهانی است و یکی از بهترین و غنیترین تالابهای این کشور است و پرش کردهایم از پساب و شیرابه و فاضلاب انسانی و صنعتی و هرچیز دیگری که شما تصورش را کنید.
خود ما یکسری نمونهها را گرفتهایم، هرچند که میدانیم سازمان دامپزشکی و سازمان محیط زیست به حرف ما گوش نمیکنند، چون برای خود پروتکلهایی دارند، از جمله اینکه آزمایشگاه باید معتمد آنها باشد، باید در نمونهبرداری خودشان حضور داشته باشند، اما به ما اجازه ندادند و خودِ ما یکسری نمونههایی گرفته و فرستادهایم به مراکز علمی معتبر که حداقل خودمان بدانیم چه اتفاقی افتاده، حتی اگر به این نتیجه نرسیم که خبریاش کنیم، حداقل بدانیم و بتوانیم کاری برای تالاب انجام دهیم تا تلفات را برای سالهای آینده کنترل کنیم.
این فعال محیط زیست در نقد تشخیص بوتولیسم ادامه داد: ببینید! اینها خودشان میگویند که بوتولیسم است، ولی پروتکلی که برای دفع بوتولیسم وجود دارد را حتی خودشان هم رعایت نمیکنند؛ قرار بود اگر بوتولیسم باشد–رئیس دامپزشکی کشور این را گفته بود- طی 7-8 روز حل شود اما الان دوماه گذشته و ما مثل روز اول تلفات میدهیم. الان تقریبا دیگر در میانکاله چنگری برایمان باقی نمانده است. همچنان اینها روی این حرف هستند، شاید چون نمیخواهند برای مرغداریها اتفاقی بیفتد و استرسی به مرغداریهایشان دهند. اینکه ما به سازمان دامپزشکی اعتماد نداشتیم به این خاطر بود که از ابتدا حیات وحش را مثل مرغداری دید. صاحبش را سازمان محیط زیست فرض کرده بود و نمیدانست که پشت ماجرا اینقدر هم بیپناه نیستند. متاسفانه الان امور دست این افراد است، ما نمونهها را دادیم و منتظریم؛ چیزی که الان میدانیم این است که تمام کیسهایی که ما گرفتیم خونریزی روده داشتند، خود این موضوع نشاندهندهی یک نوع بیماری است، اما منتظر این هستیم که جواب کارشناسی شده و علمی و آزمایشگاهیاش بیاید تا بتوانیم به یک نتیجهگیری برسیم.
جواب آزمایش احتمالا یکسری بخشهایش تا یک هفتهی آینده مشخص میشود.
یک مشکلی که داشتیم این بود که برای این نمونهبرداری ما باید طی کمتر از سه ساعت نمونهها را به آزمایشگاه میرساندیم؛ ولی متاسفانه به این خاطر که ما را به داخل راه نمیدادند و نمیتوانستیم آنجا اجزاء بدن این حیوانات را تفکیک کنیم، این زمان برای ما خیلی بد میشد. یعنی ما باید کیسها را از آنجا میگرفتیم و به جایی دیگر میبردیم که خودش زمان میبرد؛ اینبار به سختی توانستیم با زمانبندی درستی کیسها را به آزمایشگاه و دامپزشکی.
یک نکتهای که میماند این است که مردم جسته گریخته و پراکنده چیزهایی درمورد میانکاله میشنوند و خیلی هم از این بابت ناراحت میشوند و با هر جرقهای –مثل این نامهی کذایی که درآمد- دوست دارند خودشان را تخلیه کنند. ما نه از سر اینکه اگر شکارچی این کار را انجام داده باشد بخواهیم گناهش را بپوشانیم، بلکه حرف ما این است که بواسطهی نامهی افرادی که حتی نامشان هم مشخص نیست توپ را میاندازد به زمین افرادی که دوست دارند و این قضیه بنام آنها که مجهولالهویه هستند تمام میشود، ما نمیخواهیم این کار را انجام دهیم. خیلی خوب است که خبرگزاریها و کانالها و شبکههای مجازی براساس کارهای علمی که دارد صورت میگیرد پیش روند. مطمئنا اگر هر اتفاقی بیفتد و هر خبری باشد، حتی اگر ماهم نباشیم دوستان ما هستند که این اخبار را بگویند و این حق را از پرندهها ناحق نکنند.
مدیر دامپزشکی استان: من نتایج آزمایشگاهی که از تهران گفته میشود را اعلام میکنم
دکتر حسین رضوانی، مدیرعامل دامپزشکی مازندران اما نظری متفاوت دارد؛ او دراین مورد به انصاف نیوز میگوید: من در استان طبیعتا نتایج آزمایشگاهی که از تهران اعلام میشود را مطرح میکنم؛ اینکه اختلاف نظر وجود دارد مطمئنا بین مسئولین سازمانی ما این قضیه حل شده است. طبیعی است که اگر نمونهبرداری از طرف ما انجام شد برای تعیین علت تلفات ما بارها اعلام کردیم که در سطح استان تنها نیوکاسل و آنفولانزا کار شده، غیر نیوکاسل که ما انجام دادیم و پاسخ منفی شد، تهران هم این را منفی اعلام کرد؛ غیر از نیوکاسل و آنفولانزا باقی آزمایشات مربوط به تهران است و ما اصلا انجام نمیدهیم. من فقط و فقط آزمایش نیوکاسل و آنفولانزا را انجام دادم. تهران به من گفت براساس آزمایشات انجام شده روی نمونههای ارسالی ما به تهران، نتیجهی آزمایش بوتولیسم مثبت است. این را سازمان اعلام کرد؛ بنابراین اگر هم بحث اختلاف نظر مطرح است باید از طریق مسئولان سازمانی و آزمایشگاه تهران پیگیری کنید؛ من اطلاعات جدیدی ندارم که بگویم آزمایش جدیدی انجام دادند. همچنان صحه میگذارم روی نتایج آزمایشگاهی تهران که به من اعلام کردند. اگر آزمایش جدیدی به من اعلام میشد مطمئنا از طریق رسانههای ملی یا محلی اعلام میکردیم.
از نظر من همان نتیجهی آزمایش درست است، قطعا دوستان سازمانی من چون اشراف به کل کشور دارند تشخیصشان صحیحتر است.
او در پاسخ به اینکه چرا دامپزشکی موضوع را دست گرفته است و سخنگو شده گفت: این را باید به سازمان مرکزی بگویید؛ سازمان به من گفت نمونهبرداری کن، بفرست تا ما روی آن کار کنیم؛ تصمیم از طرف من نبود که بگویم چرا من این کار را کردم و آیا اصلا وظیفهی من بوده یا نه؛ شاید بگویید که اصلا حیطهی محیط زیست است و صفر تا صد با محیط زیست است و هرچه بود باید خودش پاسخ میداد و مسئولیت با آنها بود و خیال ما هم راحت بود. اما تصمیم سازمانی بود و برای سازمان لازمالاجرا بود. حال اینکه آیا تفاهمی میان سازمان دامپزشکی با محیط زیست هست من نمیدانم، آیا سازمان خودش بعنوان مسئول بررسی بیماریهای غیرانسانی و به این دلیل که یک وظیفهی ذاتی دستگاهی هست ورود کرده را هم نمیدانم.
او در پاسخ به اینکه چرا اجازهی ورود به منطقه برای فعالان محیط زیست داده نشد، گفت: من یک سوال میپرسم آیا در حوزهی بحث کرونا یا آنفولانزای انسانی و یا هر بحث دیگری که دانشگاه علوم پزشکی ورود کرد، کسی به خود اجازه میدهد که مجددا برای بررسی ورود کند؟ طبیعتا نه! چطور وقتی دامپزشکی ورود کرد همه میخواهند بگویند «انا رجل» و ماهم هستیم؟
از فعال محیط زیستی که شاید دلش میسوزد میآید آنجا و میگوید من میخواهم اظهارنظر کنم، اما آیا تخصصشان این است؟ ما امروز دامپرور و دامپزشک داریم، اگر دکتر دامپزشک باشد با سازمان هماهنگ کنند و من مطمئنم که استقبال هم میشود. خود محیط زیست ده شاخه دارد، تشخیص را باید کسی تشخیص دهد که تخصص دارد. من که سالها تجربه دارم تا زمانی که نتایج آزمایشگاهی مشخص نشود اظهارنظر نمیکنم و فصلالخطابم هم نتیجهی آزمایشگاهی است. اشتباه ما این است که براحتی اجازهی ورود هرکسی را میدهیم، این دلسوزی نیست و خودزنی است.
تغییرات اقلیمی که در اینجا صورت گرفت، پسروی آب، سیل سال گذشته، مشکلات زیستمحیطی یک آلارم بود. در آمریکا 4.5 میلیون پرنده بخاطر بوتولیسم از بین رفت، در هند سه ماه گذشته تلفات چند صد برابر مملکت ما بود، اما کجا به این شکل هجمه وارد کردند. حالا این اتفاق افتاده؛ به اعتقاد شخص من تا زمانی که پرندهی مهاجر هست ما تلفات را کمابیش باید داشته باشیم و طبیعی است، اصلا بحث اپیدمیولوژی بیماری این را نشان میدهد. پرندهی مهاجر کم شود حجم تلفات هم کم میشود.
رضوانی اضافه کرد: باید اینگونه طرح مسئله کرد که برای سال بعد که این اتفاق نیفتد چه برنامهای دارند؟ بندهی رضوانی دامپزشکم و وظیفهی دستگاه ما تشخیص بیماری است، وقتی تشخیص دادیم میگوییم محیط زیست تشخیص ما این است و در همین راستا حرکت کنید.
او در مورد تاثیر آسیبهای زیست محیطی چون پسابهای صنعتی و غیر صنعتی گفت: ما میگوییم بعلت بیهوازی، عقبنشینی آب، پسرفت آب و تولید سم بیهوازی اتفاق میافتد. اگر غیر از بوتولیسم بود چرا ماهی یا حیوانات دیگر تلف نشدند؛ سایر گونههای حیوانی که آنجا هستند از همین آب استفاده میکنند. نباید سوال شود که اگر عوامل انسانی، محیطی و یا صنعتی مثل پساب که شما میگویید، اگر باشد فقط پرنده که از آنها استفاده نمیکند؛ در درجهی اول آنجا حدود 68 هزار و 800 هکتار کل مجموعهی تالاب یا شبه جزیره است، اعم از حوزهی گلستان و مازندران. چیزی حدود 47-48 هزار هکتار الان آب دارد و حدود 20 هزار هکتار شاید آب نداشته باشد؛ اما مهم این است که از چه زمانی آب نداشتناش اتفاق افتاد. اینها را باید بررسی کنید که چرا آب ندارد و برای بیآبیاش چکار کردند.
برای اینکه به 6 هزار و 800 هکتار آب برسد چگونه باید آب تزریق کرد که هم آب برسد و هم تلفات ندهیم. پساب زیر نظر محیط زیست است. آن اطراف کارگاه صنعتی ندارد و وصل نمیشود به دریا؛ اگر هم یک درصد بشود، محیط زیست باید جلویش را میگرفت، اگر هم نگرفته آنجا چه جانورهایی و چه پرندگانی یا گونهای هستند که زندگی میکنند؟ آیا آنها تلفات داشتهاند؟ من میگویم نه! ما حاشیهی کل جزیره را دور زدیم که ببینیم آیا حیوانات و پرندگان و آبزیان دیگری تلفات داشتهاند. اگر سم یا ساختاری انسانی باشد فقط پرنده تلف میشود؟ اگر چنین بود همین حامیان و دوستداران محیط زیست اعلام میکردند که فلان گونه هم تلفات داشته است. ما آنجا اصلا دامداری داریم که از همین آب استفاده میکنند اما یک دام سبک یا سنگین ما اذیت نشده است.
من بعنوان کسی که دارد کار میکند میگویم کسی که واقعا دلش میسوزد میآید مینشیند میپرسد که موضوع چیست و چه باید کرد؛ نه اینکه اول دست بقلم شود و رسانهای کند و همه بدانند و حالا ببینیم چه باید کرد، این کمک نیست. در سطح کل کشور در استان ما و گلستان این اتفاق افتاد؛ بپرسید که روند و نرم طبیعی تلفات چقدر است. اگر فرض را بر این بگذاریم که طبق اعلام محیط زیست 800 تا یک میلیون پرنده مهاجر آمده است، کل تلفات چقدر بوده است؟ 2 درصد! آخر دو درصد عددی است که بخواهیم آبروی مملکتمان را ببریم؟ چرا رقم اعلام کردید، درصد اعلام میکردید.
«آقایان 10 هزارتا 20 هزارتا تلفات داشت»، بله! داشت اما 20 هزارتا عملا چند درصد است؟ چرا اینقدر سروصدا میکنیم؟
بیماری که خبر نمیکند، ما اولین استانی بودیم که درگیر شدیم، یکموقع استان مجاور است و قرنطینه میشود و میتوان کنترل کرد؛ اما وقتی اولین استان میشوید نمیتوان پیشبینی کرد؛ بخصوص که این بیماری ناشناخته است.
رضوانی در پاسخ به اینکه آیا تحقیقات ادامه دارد، گفت: من اطلاع دقیقی ندارم، اما اگر هم داشته باشد دور از ذهن نیست؛ من میگویم تلفات کم و بیش باید باشد، اگر روزانه 20-30 یا 50 عدد تلفات داشته باشیم، غیر عادی نیست؛ البته من امروز آمار دقیقی ندارم. اما اگر تلفات رسید به 5000 و 4000 عجیب است؛ ما یک روز 4000 تلفات داشتیم در یک مقطعی ولی امروز رسیده به 50 تا و این یعنی کنترل شده است. ما میگوییم الان مدیریت شده است، به این معنی نیست که تلفات صفر شده؛ یعنی ما هرروز تلفات را جمع میکنیم که پرندهی دیگری نخورد و باعث بیماریاش نشود. نه اینکه خود پرنده، شاید نئوپلانکتون روی پرنده ناقل باشد. فراموش نکنید این نیست که بگوییم علائم بیماری به گونهای است که وقتی بوتولیسم گرفت درجا بمیرد؛ پرنده را بیحال میکند و قدرت پرواز را از او میگیرد.
او همچنین نشانههایی چون خونریزی روده را که توسط فعالان محیط زیستی مطرح میشود کاملا رد میکند و میگوید که در هیچیک از نمونهها چنین چیزی ندیده است.
انتهای پیام
از صحبتهای فعال محیط زیست تعجب میکنم. تشخیص و درمان بیماری های حیوانات در همه دنیا با دامپزشکان است. حتی شما اگر نمونه ای را به جای دیگری بفرستید این نمونه ها توسط دامپزشکان آزمایش می شوند. پس چرا از ورود سازمان دامپزشکی تعجب کردید؟