خرید تور تابستان

ویروس منحوس بی اعتمادی

محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «ویروس منحوس بی اعتمادی» نوشت:

حالا دیگر نزدیک به شصت روز است که کرونا بخشی از زندگی همه شده است و آثار نامبارک آن بر تمام ابعاد زندگی مردم سایه انداخته است. ویروسی که عالَم‌گیر شده و روزانه صدها و بلکه هزاران نفر را در سطح جهان به کام مرگ می‌کشاند.

با نگاهی به آنچه در این بحران در کشورمان گذشت می‌توان گفت که در بحران کرونا نیز بی اعتمادی حرف اول را می‌زند. بی اعتمادی که از ابتدای بحران و با تشکیک درباره‌ی زمان اعلام ورود ویروس به ایران آغاز شد، با تردیدها درباره‌ی آمارهای رسمی در خصوص تعداد مبتلایان و جانباختگان کرونا ادامه یافت و در نهایت نیز با بی توجهی بخش قابل توجهی از جامعه به توصیه‌های مسئولان و متخصصان درباره‌ی قطع زنجیره‌ی انتقال ویروس به شکل دیگری ادامه دارد.

با مقایسه‌ای میان ویروس کرونا و بحران بی اعتمادی در جامعه ایرانی می‌توان شباهت‌ها و تفاوت‌هایی را میان این دو یافت. بی اعتمادی همچون کرونا به شدت همه‌گیر و سرعت انتقال آن در میان افراد یک جامعه بسیار بالاست. به این معنا که بی اعتمادی یک فرد به ساختار تصمیم‌گیری یک کشور به سرعت به دیگر افراد جامعه نیز منتقل شده و در صورت عدم توجه به آن می‌توان در فاصله‌ی زمانی اندک درصد قابل توجهی از مردم را به یکدیگر، به رسانه، به ساختار سیاسی و… بی‌اعتماد کند. شباهت دیگر میان کرونا و بی اعتمادی ناتوانی نسبی در مقابله با آن است. هنگامی که بی‌اعتمادی در یک جامعه به مرحله‌ی همه‌گیری می‌رسد دیگر نمی‌توان با راه‌حل‌های معمول به مقابله با آن برخاست و باید مسیرهای تازه را برای تغییر شرایط برگزید.

اما کرونا و بی اعتمادی تفاوت‌هایی هم با یکدیگر دارند؛ متخصصان حوزه‌ی سلامت بر این باور هستند که قرنطینه و خانه‌نشینی مناسب‌ترین راه‌حل برای مقابله با ویروس کرونا است، اما برای درمان بی‌اعتمادی باید مسیری خلاف قرنطینه کردن مردم در چارچوب‌های بسته‌ی کلیشه‌ای را انتخاب کرد و تا آنجا که ممکن است اقشار مختلف مردم با گرایش‌های فکری و فرهنگی متفاوت را به هم‌نشینی با یکدیگر ترغیب کرد و این رنگارنگی جامعه را در سیاستگذاری حاکمیتی و رسانه‌ای کاملا به رسمیت شناخت.

با نگاهی به تجارب کشورهایی که توانسته‌اند بر بحران بی اعتمادی غلبه کنند شاهد هستیم که راه‌های گذر از این بحران چندان غیرقابل دسترس نیست و می‌توان در چند گام، اندک اندک اعتمادی که گاه یک‌شبه فرو ریخته است را بازگرداند.

گام نخست آزادی رسانه‌ها است. مادامی که رسانه به معنای واقعی کلمه آزاد نباشد نمی‌توان انتظار اعتمادآفرینی داشت. مردمِ بی اعتماد به حکمرانان هنگامی می‌توانند به درخواست «به ما اعتماد کنید» مسوولان پاسخ مثبت بدهند که مطمئن شوند رسانه‌ها امکان نظارت دائمی بر مدیران خُرد و کلان را دارند و این مهم جز با آزادی رسانه به دست نخواهد آمد.

دومین گام بازگرداندن چهره‌های اعتمادساز به صحنه‌های مختلف است. این یک واقعیت است که در سال‌های اخیر و به خصوص پس از بحران88، هر چه که به پیش آمده‌ایم دایره‌ی چهره‌های اعتمادساز در حوزه‌های مختلف که امکان فعالیت داشته‌ باشند در مجموع تنگ‌تر و تنگ‌تر شده است. بدیهی به نظر می‌آید که نمی‌توان از چهره‌هایی که هیچ کلمه‌ای از کلام آنان در مردم اعتماد نمی‌آفریند انتظار معجزه داشت.

گام سوم توجه به حلقه‌های واسط میان قدرت رسمی و متن جامعه است که با اندکی تسامح می‌توان نام آن را جامعه مدنی نهاد. نگاه امنیتی به این حلقه‌های واسط سبب آن شده که امروزه حتی در حوزه‌های به ظاهر کم خطرتری مثل محیط زیست، مددکاری اجتماعی و… نیز شاهد کمرنگ شدن بیش از پیش فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد غیر حکومتی باشیم.

کوتاه سخن آن که می‌توانیم همچون همیشه ریشه‌ی بی‌اعتمادی فراگیر موجود را به بیگانگان نسبت دهیم و پای «رسانه‌های معاند» را به میان بکشیم و نظاره‌گر سیر صعودی بحران بی اعتمادی باشیم و یا تغییر مسیر بدهیم و با استفاده از تجارب سایر کشورها تغییرات را با گام‌هایی نه خیلی بلند آغاز کنیم!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا