خرید تور نوروزی

درباره از معنی تهی کردن یک بحران انسانی

فاطمه کریمخان، خبرنگار، در یادداشتی برای انصاف نیوز در نقد داستان نمایش یکی از شرکت کنندگان در مسابقه‌ی عصرجدید که به کولبری پرداخته بود، نوشت:

چند شب پیش برنامه عصر جدید میزبان بازیگری بود که برای نشان دادن توانایی خود در اجرا و قصه گویی به سراغ داستان دردآور «شغل» در مناطق مرزی کردستان رفت. خط داستان این بود: «جوان کردی برای خواستگاری به خرم آباد می‌رود، پدر دختر از جوان در مورد شغلش می‌پرسد و به او می‌گوید اگر شغل ثابتی ندارد نمی‌تواند دخترش را خواستگاری کند و بعد … »

بازیگر شروع می‌کند به پرداخت داستانی در مورد «کولبری»، شغل فصلی مردم شهرهای مرزی که سال‌هاست گه گاه در مطبوعات به آن پرداخته می‌شود، گاهی به بهانه‌ی درگذشتن کارگران روزمزد فعال در این شغل در اثر سختی‌های مسیر واردات غیرقانونی کالا از آن طرف مرز کردستان، و گاهی به دلیل درگیری‌های مرزی که در آن تیری شلیک می‌شود که به پیکر بی‌گناهان برخورد می‌کند و داغی همیشگی و کینه‌ای التیام نیافتنی به دل خانواده و مردم باقی می‌گذارد.

احتمالا کمتر کسی انتظار دارد یک نمایش هفت هشت دقیقه‌ای بتواند از پس باز کردن ابعاد مساله‌ای به پیچیدگی شغل «کولبری» در مرزهای کردستان برآید، با این حال همچنان می‌توان ایرادهایی به این آیتم نمایشی که در یکی از پر حاشیه‌ترین برنامه‌های تلویزیون پخش شده است وارد کرد.

سانتی مانتالیسم، عبارتی نیست که سند مالکیت آن به اسم فعالان بزک شده‌ی اینستاگرام زده شده باشد. سانتی مانتالیسم را باید این روزها یک سبک مواجهه با واقعیت دانست؛ تحریف احساساتی همه چیز، برداشتی آبکی متکی بر کج فهمی و نگاه حق به جانب به بحران‌های اجتماعی از قبیل بی کاری و واردات غیرقانونی، محرومیت و مشکلات اقتصادی و فرهنگی مناطق مرزی و مانند آن. چیزی که شاید در نگاه اول فعالان اینستاگرام بیش از همه به آن دچار باشند اما در واقع، این صدا و سیماست که نه تنها به آن دچار است، بلکه آن را تبلیغ و ترویج می‌کند؛ احیانا قطره اشکی هم از بینندگانش می‌گیرد، و با افتخار آن را سند حساسیتش بر معضلات اجتماعی معرفی می‌کند. این میان تنها چیزی که مورد ظلم قرار می‌گیرد البته واقعیت است و مظلومیت. مظلومیت مردمی که مورد بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند و کسانی که تلاش می‌کنند برای این بی عدالتی فکری بکنند. 

در مورد واقعیت‌های شغل کولبری کم نوشته نشده، همین طور بارها در مورد ریشه‌های آن، شروع و اوج و افول آن، تاثیرات اقتصادی و اجتماعی سیاسی‌اش بر زندگی مردم منطقه و مردم تمام کشور، با این حال هنوز روایت‌هایی کمتر برخوردار از واقعیت بیش از روایت‌های منطقی و مستدل در این مورد قدر می‌بیند و دیده می‌شود. چرا؟ شاید چون رویه سال‌ها ساده سازی موضوعات توسط صدا و سیما، کار خودش را کرده و کم تر کسی حوصله دارد به موضوعات به صورت عمیق و جدی نگاه کند، و شاید هم چون در ترویج این تصویر ساده و سانتی مانتال از این بحران عمیق اجتماعی منافعی وجود دارد، دلیل دیگر هم می‌تواند این باشد که بازی کردن با پدیده کولبری، حساسیت کمتری ایجاد می‌کند تا پرداختن به مسائل واقعی مردم ساکن مناطق مرزی در چهار گوشه‌ی این سرزمین، بحران‌های واقعی امنیتی که بخشی از زندگی روزمره آنهاست، و ماهی گیرانی که این وضعیت را مغتنم شمرده و برای تثبیت آن هر کاری می‌کنند تا منافع کلان خودشان همچنان حفظ شود و به خطر نیافتد.

در وضعیتی که کسی نمی‌تواند در خط مشی‌های صدا و سیما نظری اعمال کند، یا امیدوار باشد که نقدی به این نهاد شنیده شود و قدر ببیند، چاره شاید تنها اعتماد به مخاطبان باشد، تاکید بر این که «آنچه به نظر غیر واقعی است را باید مورد پرسش قرار داد». وزن تقریبی یک ماشین لباسشویی بین 60 تا 90 کیلوگرم است، کمتر کسی می تواند چنین باری را برای 8 ساعت روی دوش خود نگه دارد، از کوه بالا و پایین برود و به شهر برسد، کالایی با این وزن معمولا نه روی کول، بلکه با خودرو به شهرهای مرزی وارد می‌شوند، مسیرهای کولبری معمولا سه، یا چهار ساعت طول می‌کشد، بار کولبران معمولا چیزی است که روی کول یک آدم معمولی سوار می‌شود، و معمولا درآمد هر مسیر کولبری، از درآمد یک روز کارگری ساختمان بیشتر است.

کسی منکر سختی کار و بحران‌هایی که به کولبری در مرزهای شرقی ختم شده نیست، اما خوب است به یاد داشته باشیم که علاوه بر مرزنشینان در مرزهای شرقی، کشورمان مرزنشین‌های دیگری، و صد البته مرکزنشین‌های دیگری دارد که امکان کولبری و واردات غیرقانونی کالا به کشور را ندارند. علاوه بر کولبران، کارگران ساختمانی، کارگران معدن و حتی کارگران شاغل در صنایع هم اغلب با خطرهای جانی رو به رو هستند و شمار جان باختگان در صنوف آنها، اگر بیشتر از کولبران نباشد، کمتر از آن هم نیست. خوب است در مواجهه با هر متن رسانه‌ای از خودمان بپرسیم «این حرف چرا گفته می‌شود؟ و چرا توسط این تریبون بیان می‌شود».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا