لذتهای پنهان کرونا
/ تأملات کرونایی /
جابر تواضعی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی زندگی در دوران کرونا نوشت:
ماجرا از وقتی شروع شد که شنیدم کسی که چند سال از وقت و عمرم را در یک ماجرای کاری هدر داده، کرونا گرفته. او تا حالا از من عذرخواهی نکرده و اگر هم بکند، جز به روحیه مزورانهاش برنمیگردد. کلاً آدمی نیست که رضایت یا عدم رضایت یکی مثل من برایش مهم باشد. برای همین صادقانه بگویم که تنفر از او را حق خودم میدانم. گرچه تعداد آدمهایی که ازشان متنفرم، به تعداد انگشتان یک دست نمیرسد.
قبلش هزار بار برای خودم مجسم کرده بودم که کی و کجا یقهاش را خواهم چسبید و چهطور انتقام خواهم گرفت. گرچه با چیزی که از خودم میشناسم، احتمالاً وقتی پای اخلاق وسط میآمد، هیچوقت جرأت پیاده کردن خطونشان و انتقام را نداشتم. لحظهای هم که خبر را شنیدم، با این سؤال اخلاقی روبهرو شدم که آیا واقعاً دوست داری و حاضری که بمیرد؟ و بعد سیل سؤالهای دیگر که مردن او چه دردی از تو دوا میکند و الخ. بعد فکر کردم تا حالا چند نفر قبل از من برای چشیدن لذت یک انتقام طبیعی و بیدردسر آرزو کردهاند کرونا برود سروقت کسانی که دوستشان ندارند؟
بعد به پرسش کلیتری رسیدم: شرایط غمانگیز کرونا چه لذتهای پنهانی دارد که دوست نداریم درباره اش حرف بزنیم؟
▪ الاکلنگ رنج و لذت
همآمیزی رنج و لذت چیز تازهای نیست و از مناظر مختلف میشود به آن پرداخت. از وعده ادیان مختلف که راه رستگاری و نجات را در صبر و تحمل رنجها و سختیها میدانند و ما با تعبیر قرآنیاش «ان مع العسر یسرا» مأنوسیم تا خلق معنا از دل رنج که ویکتور فرانکل در نظریه معناگرایی (لوگوتراپی)اش میگوید و اتفاقاً این روزها زیاد بهش ارجاع میدهند. همآمیزی رنج و لذت البته به معنای همراهی آنها با هم نیست. آنها مثل جن و بسمالله، مثل موش و گربه یا دو سر الاکلنگ با هم رابطه عکس دارند. آلن دوباتن در «تسلیبخشیهای فلسفه» این رابطه را اینطور توضیح میدهد که اگر کسی بخواهد حداکثر لذت را داشته باشد، مجبور است بیشترین رنج را هم تحمل کند. آرتور شوپنهاور هم عقیده دارد که «زندگی همچون آونگی میان رنج و ملال در نوسان است». یعنی همانطور که از نداشتن چیزی رنج میبریم (غذا، سرپناه، همراه، ثروت، منزلت و …)، ملال داشتن آن چیز هم ما را به عذاب میاندازد.
▪ یافتم… یافتم…
اما چیزی که من در خودم کشف کردم، خیلی به اینها ربطی ندارد و برمیگردد به لذت ما از رنج دیگران. از لذت دیدن سُر خوردن آدمها در یک روز برفی و لذت کشیدن لپ یک بچه حتی به قیمت به گریه افتادنش بگیر تا ورشکستگی، بیماری یا مرگ آدمهایی که دوستشان نداریم. لذتهایی که در زجر دیگران ریشه دارند و به قول معروف دلمان را خنک میکنند.
روانشناسان ریشه همه اینها را یکجور دیگرآزاری یا سادیسم پنهان میدانند. خیلی هم چیز عجیبی نیست، وقتی ما به خودمان هم رحم نمیکنیم. وقتی تا خونریزی دوباره یک زخم کهنه به آن ور میرویم، وقتی مدام خاطرات تلخ گذشته را تا رسیدن به ارگاسم تلخکامی و حالخرابی مرور میکنیم یا وقتی مدام در گعدههای متداول هرروزه از خرابی سیاست و تباهی آینده میگوییم و خیلی چیزهای دیگر، همه اینها چیزی جز یک خودآزاری یا مازوخیسم پنهان نیست.
▪ شما چی فکر میکنید؟
فکر کردم بد نیست در اینستاگرام و چند گروه واتساپ و تلگرام نظر دیگران را هم بپرسم: «آیا گرفتار شدن دستهجمعی دنیا در این وضعیت سخت و دشوار، برای شما «لذت پنهانی» هم دارد که خجالت میکشید از آن حرف بزنید؟»
متأسفانه آدمهای کمی متوجه منظورم شدند یا اگر متوجه شدند، برای جواب دادنش حوصله و جسارت به خرج دادند. اما از خروجی لبیک همین شصتهفتاد نفری که جواب دادند و از همین تریبون امیدوارم از کرونا مصون بمانند، چیزهای جالبی درآمد که آنها را برای شما در چهار عنوان کلی شستهرفته و ویرایش شده دستهبندی کردهام. بخوانید و ببینید کرونا شاید خیلی بیش از آنکه تراژدی باشد، ابزورد است.
این نظرخواهی نیمبند ثابت میکند که مازوخیسم پنهان محدوده وسیعتری دارد. خشم فروخوردهای است که اگر مجال بروز پیدا کرد، برای کسب رضایت از چیزی دریغ نمیکند. یک ماجراجویی ذهنی لذتبخش که چون غیراخلاقی است، از بیانش شرم داریم و دربارهاش حرف نمیزنیم یا با شوخی و خنده و مسخرهبازی حرف میزنیم.
چی؟ تصمیم من برای آن بنده خدا؟ راستش هنوز هیچی. تا شما هم برای من از لذتهای پنهان کروناییتان مینویسید، من هم باید تصمیمام را بگیرم!
- کسانی که با اصل وجود لذت در کرونا مخالفاند
▫ چه سؤال عجیبی! ▫ مگر میشود کسی از درگیری و مصیبت دیگران لذت برد؟ ▫ کسی که از این شرایط لذت ببرد، بیمار روانی است.
- لذتهای شخصی کرونا
▫ خوشحالی از مرگ بعضیها. ▫ نرفتن سر کار و کسب مدال قهرمانی ماندن در خانه.▫ آهستگی، تعلیق و سکون دنیا و خلاصی از شتابی که عقبماندگی از همه دنیا را بهم القا میکرد.▫ منچ بازی هر شب تا چهار صبح. ▫ کسادی مال همه دنیا است، نهفقط من. ▫ بهبود روابط خانوادگی. ▫ به هم خوردن زندگی لاکچری و نمایشی دخترخالهام و رفتوآمدش در آرایشگاه و باشگاه و پاساژ و اینکه حتی نمیتواند برای خانهاش کارگر بیاورد. ▫ تا دیروز بهم میگفتند وسواسی و حالا نمیگویند. ▫ تعطیلی عیددیدنیهای رسمی و بیمزه و زورکی خاله و دایی و ندیدن دخترخالههای نچسب و سفر احتمالی. ▫ لااقل برای مدتی مجبور نیستم ریخت بعضیها را ببینم. ▫ تو قرنطینه، نه به افزایش قیمت دلار فکر میکنم و نه اینکه علمالهدی چه خواب جدیدی برای برهم زدن اعصاب عمومی دیده. ▫ وقت بیشتری برای خودم صرف میکنم. ▫ کتاب خواندن، فیلم دیدن و گوش کردن پادکست. ▫ لااقل ذرهای به آدمهایی که ازشان عقب مانده بودم، نزدیک میشوم. ▫ توقف دنیا و اگر کمی بدوم، شاید بهش برسم. ▫ با آرامش کارهایی را میکنم که دوست دارم. ▫ به این روزهای سخت عادت میکنیم و میدانم دلمان برای این روزها تنگ خواهد شد. با یادآوری این نکته سعی میکنم لذت ببرم. ▫ برای کسادی کاری که سالها برایش زحمت کشیده بودم، پذیرش پیدا کردم و حالا کارهایی میکنم که دوست دارم.
- لذتهای منطقهای کرونا
▫ مرگ سیاسیون و نمایندهها. ▫ ناتوانی مسئولان کشور برای نابودی کرونا. ▫ شروع از قم و تقدسزدایی از [برخی باورها دربارهی] این شهر. ▫ لذت کم شدن خرافات؛ اگر بشود البته! ▫ شکست عقیده و خرافات در برابر علم. ▫ حرم امام رضا که [بنا بر باور برخی] تخصصی روی بیماریهای لاعلاج کار میکرد، خودش عامل انتشار شناخته شد. ▫ آغاز رنسانس در تاریخ اسلام. ▫ حذف مخارج الکی مراسمهای آنچنانی کفنودفن.
- لذتهای جهانی کرونا
▫ فقیر و غنی نمیشناسد. ▫ برای اولین بار همه اقشار و همه دنیا درگیرند. ▫ ناتوانی سران همه کشورها برای نابودی کرونا. ▫ وقتی درد دستهجمعی است، امید کشف درمان خیلی بیشتر است. ▫ مثل آموزشی سربازی، احساس وحدت در برابر یک درد مشترک و شرایط سخت همهگیر، تسکینبخش است. ▫ اینکه شاید آمریکا و بقیه وضعیت ما را در تحریم درک کنند و به حالمان فکری بکنند. ▫ مرگ آمریکاییها و امید مرگ ترامپ. ▫ افزایش آمار اسپانیا و ایتالیا بهعنوان نوعی تسکین روانی. ▫ شکست غرور صاحبان و سردمداران جهانی تکنولوژی و ثروت و عقیده و ریا در برابر طبیعت. ▫ ضعف و شکستن غرور و هژمونی کسانی که حالا بهجای آزار دیگران، فقط به فکر نجات خودشاناند. ▫ خدا برای پاکسازی زمین آمده و کسانی که باقی میمانند، باید طرحی نو دراندازند. ▫ چرا باید برای گرفتاری و مرگ آدمهای خودخواه، دروغگو و عوامفریبی که فقط به منافع شخصی فکر میکنند، نگران باشم؟
- لذتهای عرفانی کرونا
▫ جرقه خوردن عصر آگاهی. ▫ فروریختن ظاهر پوشالی بشر و آغاز وحدتش با هستی. ▫ رسیدن به صلح و وحدت انسانها با هم و درک تن واحده. ▫ برخورد عادلانه هستی با بشر، فارغ از منطقه و سیاست. ▫ اینکه داستان ابابیل و سپاه ابرهه تکرار میشود. ▫ پایداری طبیعت و حفظ زمین. ▫ قدرت اراده طبیعت و نظام هستی.
با سپاس از دوستان خوبم دکتر ارسیا تقوا و دکتر مصطفی جلالی فخر که این یادداشت در گپوگفت با ایشان قوام آمد.
انتهای پیام
انصاف جان! اگر تقدس را در شهر قم این می دانستی که نباید هیچگاه در آنجا بیماری بیاید، پس همان به که متوجه حقیقت شدی تا کمی درس دین بخوانی و در شهر قم پای درس دینداران خردمند بنشینی!
سلام به شما. بدیهی است که این نظر نویسنده دربارهی برخی باورها دربارهی این شهر است