سمت و سوی پسا کرونا: سیاستهای سرمایهداری یا سوسیالیستی؟
/ احسان شریعتی از لزوم پرداختن اورژانسی به برابری میگوید /
زهرا منصوری، انصاف نیوز: احسان شریعتی میگوید بحران کرونا با توجه به خطری ک برای بقا ایجار کرده است بحث برابری را از بحثی فلسفی به مسئلهی فوری و حیاتی برای پرداختن تبدیل کرده است و با شیوع این ویروس، بیولوژی به ما یادآوری میکند که همه با هم برابر هستیم. او همچنین با انتقاداتی از نحوهی مدیریت این بحران در کشور میگوید که این بحران نه فقط لزوم برابری در بهداشت پزشکی برای همه را عیان کرد بلکه نوع نگاه به طبیعت نیز با این بحران تغییر کرد، طبیعت خشمی نشان داد و بشر را عقب نشانده، فلج و خانه نشین کرده است.
از سوی دیگر میلاد دخانچی نیز معتقد است جهان پساکرونا قطعا دچار تغییرات عمدهای خواهد شد و این تغییرات دو حالت دارد یا به سمت سیاستهای سوسیالیستی و برابرگرایانه خواهد رفت و یا سیاستهایی کاپیتالیستی و سرمایهدارانه سوق داده میشود. او به لحاظ زمانی معتقد است که همچنان برای پیشبینی تغییراتی احتمالی زود است اما با اینحال تاکید میکند که کرونا قوانین اساسی کشورها را تغییر خواهد داد.
برابری -به انگلیسی equality- یکسان انگاری میان همگان است و برابری اجتماعی یعنی اینکه همهی اعضای جامعه دسترسی یکسانی به خدمات اجتماعی داشته باشند. این مفهوم از قرنها پیش تاکنون وجود داشته، اگرچه دستخوش تغییراتی شده است، در یونان باستان نخستین گرایشها به مفهوم برابری در آثار افلاطون و به ویژه ارسطو دیده میشوند و در دین مسیحیت و اسلام نیز بر آن تاکید شده است. مفهوم برابری در جریان انقلاب فرانسه در سال 1789 به صورت فراگیری برای نخستین بار مطرح شد و در اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه هم قید شد. همچنین سوسیالیستها و مارکسیستها همیشه به دنبال جامعهای برابر و بدون طبقه بودند به نوعی مفهوم برابری با مارکسیستها و سوسیالیستها گره خورده است. از طرفی فمینیستها هم همیشه به دنبال برابری جنسیتی هستند. به نوعی برابری یعنی زندگی خوب برای همگان، صرف نظر از جنسیت، گرایش و هویت جنسی، نژاد، قومیت، تحصیلات، درآمد، مذهب و یا مکان زندگی است.
ویروس کرونا اکثر کشورهای فقیر و غنی در دنیا و همچنین از وزیر و وکیل تا قشر فرودست را در جامعه درگیر خود کرده است، اگرچه در نهایت تاثیر متفاوتی بر کشورهای متفاوت و همچنین برای اقشار مختلف جامعه خواهد گذاشت، اما امروز همه به نوعی درگیر آن هستند، این پرسش به وجود میآید که مفهوم برابری در دوران پساکرونا در حوزههای مختلف چه تغییراتی خواهد کرد؟ با وجود اینکه این ویروس بیش از یک میلیون نفر را در دنیا مبتلا کرده و باعث مرگ هزاران نفر شده است، آیا پس از آن ممکن است دولتها در سیاستگذاریهای خود تغییراتی را ایجاد کنند و دیدگاه آنها نسبت به مفهوم برابری دگرگون شود؟ بحران کرونا در ارائه خدمات عمومی از جمله بهداشت در آینده چه تاثیری میگذارد؟
شریعتی: بحث برابری دیگر بحثی فلسفی نیست
احسان شریعتی پژوهشگر فلسفه دربارهی بازنگری برابری در جهان پس از کرونا به انصاف نیوز گفت: اصولا اثبات اینکه انسانها برابر هستند، هنگامیکه به شکل قانونی یا ایدئولوژیک- سیاسی ممکن نباشد، آخرین راهی که باقی میماند، امکان مردن و کشتن است. یعنی مثلا در دورهی جنگهای ضداستعماری، هنگامیکه کشوری اشغال میشد، گاهی بقول فانون [نویسنده و روانپزشک فرانسوی] در کتاب دوزخیان روی زمین، نشان میدهد که چگونه برای اثبات اینکه ما باهم برابریم آخر جنگ و جدال و خشونتی پیش آمده است. فرد تحقیر شده و استعمار شده به تعبیر سارتر دو نفر آزاد میشوند، یکی استعمارگر و دیگری استعمار شده. منظور از این مثال پرداختن به کرونا و مفهوم برابری در این دوران بود. البته همچنان تبعیض هست، یعنی همهی اقشار و طبقات را به یک میزان تهدید نمیکند، همهی اقشار و طبقات و مللی که میتوانند از خود بیشتر مراقبت کنند خطر کمتر است ولی به هرحال به دلیل این واگیری فراگیری که دارد و اصلا خود واژهی پاندمی به این معناست که همهی مردمگیر بودن، بنابراین در اینجا به لحاظ بیولوژیک یادآوری میشود که همه برابرند اما همانطور که گفتم میتواند تاثیراتی متفاوت بگذارد. یعنی از نظر امکان بیولوژیک برای همه به شکل مساوی میتواند خطرناک و مهلک باشد.
اکنون هم که میبینیم همهی شخصیتها از وزیر، وکیل، مسئولین، فقیر و غنی به این ویروس مبتلا شدند و حتی درصدی از آنها از بین رفتهاند. این به بشر یادآوری میکند که همه مساوی هستند و این الزام وجود دارد که همه، امکان محافظت و بهداشت را در اختیار داشته باشند. یک همبستگی در واجهه با این خطر برای همه بوجود میآید و بنابراین بطور منطقی باید پیامدش این باشد که حداقل تجدیدنظری نسبت به سیستم بهداشت و سلامت داشته باشند، برای همهی بشر یک تساوی حقوقیای به وجود بیاید. البته نه فقط لزوم بهداشت پزشکی برای همه پس از این موضوع تغییر کرد بلکه نوع نگاه به طبیعت نیز با این بحران تغییر کرد، طبیعت خشمی نشان داد و بشر را عقب نشانده، فلج و خانه نشین کرده؛ طبیعیت میخواهد یادآوری کند هم دیدگاه دستکاری بشر بر طبیعت و هم پروژهی تسخیر و تملکی که دکارت میگفت که میخواهیم ارباب و صاحب طبیعت شویم، باید زیر سوال برود. اینکه در نگاه فلسفی انسان به جهان و عالم بود اما از نظر اجتماعی هم باید نگاه خود را به طبیعت و محیط زیست تغییر دهیم و سلامت در اینجا یعنی امکان ادامهی بقا؛ منظور بهداشت و بهزیستی عادی همیشگی نیست، نه! الان مسئله بشکل بحران مرگزایی است که ابعاد ناشناختهای هم دارد. مثلا یکی از دوستان ما فرزند جوانش به خاطر کرونا فوت کرده و اینکه میگفتند جوانان کمتر میگیرند، بله؛ ممکن است کمتر بگیرند ولی خودشان ناقل هستند و خطر از بین نرفته است.
احسان شریعتی در ادامه اننقاداتی را نسبت به مدیریت بحران کرونا مطرح کرد و گفت: «در کشوری هستیم که به اصطلاح رهاترین برخورد را نسبت به این مسئله داشته است، یعنی قرنطینهای که از اول باید انجام میشد، رخ نداد. وقتی مشخص شد کرونا آمده اقدام لازم انجام نشد و به قم رفت. هنگامی که مشخص شد در قم هم کرونا سرایت کرده -چه از طریق طلاب چینی و چه کارگران چینی- و این شهر باید قرنطینه میشد، این اتفاق نیفتاد. در ایام نوروز باید نیروی انتظامی از طریق اعلام جریمه و اعلام عمومی قرنطینه اجرا میشد باز هم این مسئله رخ نداد. در نتیجه در تمام کشور پخش شد و تا چند ماه آینده ادامه خواهد داشت. مثل یک بمب در سراسر کشور منفجر شده است و بنابراین این خطر وجود دارد که هفتاد الی هشتاد درصد مردم مبتلا شوند. اینها ابعاد مدیریت این مسئله است و حتی با کشورهای نئولیبرالی مثل آمریکا و اروپا مقایسه کنیم، میبینیم در آنجا سفت و سختتر و جدیتر با کرونا برخورد شده. مثلا در فرانسه اگر از خانه صد متر بیشتر دور شوید باید حتما برگه داشته باشید و حتی تا مرز چند هزار یورو جریمه خواهید شد. اما در کشور ما صرفا نصیحت شد و اگرچه اکثر مردم هم تا حدی رعایت کردند اما آن اقلیتی که رعایت نمیکنند برای جامعه خطر ایجاد میکنند.
او دربارهی مفهوم برابری نیز توضیح داد: برابری در تاریخ تفکر و ادیان یک ایدهی به اخلاقی بود، اما الان بعد از انقلابات معرفت شناختی ثابت شد که برابری یک بحث ریاضی و در ذات طبیعت است؛ این مبنای علمی مسئله بود و در انقلابات سیاسی و اجتماعی جدید ایدهی برابری تبدیل به نظامهای قضایی، حقوقی و اقتصادی مشخص شد که به آن سوسیال دموکراسی میگوییم. ولی در بعد عدالتخواهی که یکی از شعارهای انقلاب ما بوده، اما اکنون در این حوزه حتی از کشورهای لیبرال و سرمایهداری وحشی هم عقبتر هستیم؛ بحران کرونا اما نشان داد که این مسئله به شکل حادی برای همه خطر ایجاد کرده است و بقا به خطر میافتد، در ظرف چند هفته مردم میتوانند جان خود را از دست بدهند، همهی جامعه میتواند مبتلا شود و تا بدن به طور طبیعی مقاومت پیدا کند کشتار عمومی ایجاد میشود؛ مثل بیماریهای طاعون و وبا که در گذشته بوده است. اکنون با توجه به جهانی شدن و تراکم جمعیت و نزدیک شدن راهها، ابعادی بسیار وسیعتر و همهگیرتری به خود گرفته است. بنابراین این خودش نشان میدهد جهان چقدر همبسته است و انسانها چقدر از نظر وجودی و طبیعی مساوی هستند و حقوقشان به یکدیگر وابسته است، بنابراین باید یک نظم نوین، همه جانبه و همهجاگیری برقرار شود، این را ما عدالت میگوییم که از زمینههایی چون سلامت و امنیت آغاز میشود و سلامت از امنیت اهمیت بیشتری دارد، سلامت بابد باشد تا امنیت و آزادی و توسعه هم برقرار شود.
او در انتها تاکید کرد: امروزه باتوجه به اینکه مسئلهی مرگ و زندگی مطرح است، بحث برابری دیگر بحثی فلسفی نیست و بحث سبک زیست و ادامهی بقا است. باید فوریت و اورژانسی بودن مسئله را یک رسانه نشان دهد. اکنون یک خطری که وجود دارد این است که این بحثها تبدیل به حرافی میشود؛ چون همه دربارهی این موارد صحبت میکنند، حجم اطلاعات زیاد، یک حالت اشباعی ایجاد میکند. یعنی از فرط پرگویی دربارهی این موضوع و اینکه همهی اخبار خیرهکننده شده و این خیرگی همه را نسبت به اهمیت مسئله کور میکند. زیرا همه دربارهی این موضع صحبت میکنند و نصیحت و تجویز پزشکی میکنند و همین باعث میشود یک امر بدیهی یا تکراری و خسته کننده شود و حتی دافعه ایجاد کند.
دخانچی: جهان پساکرونا باید قانونهای اساسی ما را عوض کند
میلاد دخانچی برنامهساز و نظریهپرداز فرهنگی در گفتوگو با انصاف نیوز میگوید: در واقع صورت سوالها این است: ارزیابی ما از آیندهی حکمرانی در کشورهای مختلف بعد از بحران کرونا چه خواهد بود؟ آیا سیاستها به سمت سیاستهای برابرگرایانه و سوسیالیستی چرخش میکند یا اینکه سیاستها به سمت گرایش های سرمایهدارانه و رقابتی کردن همه چیز از جمله نظام سلامت سوق پیدا خواهد کرد؟
البته ما محدود به این دو انتخاب نیستیم، اما اگر بخواهیم سادهسازی انجام دهیم، این دو، انتخاب ما خواهد بود و امروز باید گفت که همهی این انتخابها پیش روی ما هستند و هنوز هرگونه پیشبینی کردن زود است. چیزی که واضح است این است که آیندهی جهان پساکرونا دستخوش تغییرات عمده خواهد شد. یعنی بعید به نظر میرسد وضعیت به شکل سابق پیش برود و هم در سطح مدیریت جهانی و هم اداره کشورها باید بازنگریای جدی در قانونهای اساسی انجام شود. البته وقتی از قانون اساسی صحبت میکنیم، به این معنی نیست که همهی مکانیسمهای حقوقی عوض شوند، هرچند که این امر بعیدی نیست، در سطوح مختلف این اتفاق باید بیافتد و کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از روابط اجتماعی و مکانیسمهای حقوقی باید دستخوش تغییرات جدی شوند، چراکه اگر تغییراتی رخ ندهد به این معنی است که ما هیچ درسی از این بحران نگرفتهایم و انعطاف پذیر نیستیم.»
او در ادامه بیان کرد: «اگر به این پرسش بازگردیم که بالاخره سیاستها به سمت سیاستهای سوسیالیستی چرخش خواهد کرد و یا گرایشهای سرمایهدارانه و کاپیتالیستی بیشتر تقویت خواهد شد؟ باید گفت که هر دو حالت را میتوان متصور شد. از یک طرف با توجه به پیامدهای این بحران این احتمال وجود دارد که گرایش دولتها به سمت سیاستهای سوسیالیستی بیشتر شود، به ویژه از این جهت که قشر ضعیف در این بحران آسیب عمیق دیدهاند و به نظر میرسد عملا در مناسبات اجتماعی در حال فلج شدن هستند. بسیاری از هزینهها از جمله مرگ و میرها نیز این وضعیت را ایجاد میکند تا دولتها دربارهی سیستم درمانی خود مخصوصا آنجا که سویهای بازار آزادی وجود داشته مورد بازنگری قرار دهند. بنابراین دولت ها ممکن است بگویند: ما میخواستیم همه چیز را خصوصی کنیم و دیدیم که این بحران چه بلایی سر ما آورد شاید این ایده خوبی نباشد و باید اصلاحاتی را انجام دهیم، درنتیجه سیستمهای درمانی جهانشمولتر و دولتیای را اتخاذ کنیم، و این طبیعتا گرایش را به سمت برابری سوق خواهد داد.
از سوی دیگر یک احتمال دیگری وجود دارد: اینکه خسارتهای ناشی از بحران کرونا برروی اقتصاد باعث شود که بسیاری از کسبوکارهای خرد ضعیف شوند، که البته شده اند، و یا اینکه به طور کلی از بین بروند. فرض کنید کسبوکارهایی که باید اجاره میپرداختند، با این بحران کرونا چون درآمدی کسب نکردند، نمیتوانند اجاره بپردازند و مجبور هستند بازار را ترک کنند. یک نوع بحران اقتصادی به ویژه در سطح کسبوکارهای خرد رخ خواهد داد. چنین وضعیتی فضا را برای مانور سرمایهداران کلان و بنگاههای غولپیکر باز میکند، زیرا آنها با تمکن مالیای که دارند، بازار را از آن خود میکنند و کسب و کارهای کوچک را میخرند. بنابراین این احتمال وجود دارد پس ازکرونا ما شاهد فربه شدن سرمایهداری، نه به معنی کسب و کارهای کوچک، بلکه فربهتر شدن شرکتها و بنگاههای بزرگ باشیم. این فربگی، دولت را در موقعیتی قرار میدهد که از این اتفاق حمایت کند چراکه دولت چارهای ندارد، زیرا دولت باید مالیات بگیرد و امورات خود را بگذارند، پس ترجیح میدهد سریع شرکتهای غولپیکر را در موضع ایجاد شغل و درآمد و کسب درآمد ببیند تا از طریق آن مالیات بگیرد تا خود را سامان ببخشد. فراموش نکنیم که دولتهای مدرن از آن حیث که سرویس دهنده به بخش خصوصی و سرمایهداری هستند معمولا به سمت شرکتهای بزرگ و منویات آنها غش میکنند و اینجاست که طبقهی کارگر و خرده بورژوا و کسب و کارهای خرد له میشوند و در اختیار شرکتهای بزرگ قرار میگیرند.»
میلاد دخانچی در انتها گفت: «اگرچه هنوز برای ارزیابی زود است، اما این دو احتمال، دو سر طیف است که ما میتوانیم متصور شویم. یکی اینکه گرایشهای سوسیالیستی به مفهوم برابری تقویت شود و یا اینکه بخش خصوصی و شرکتهای بزرگ غالب یا مسلط شوند و کسب و کارهای خرد را ببلعند و یا جایگرین آن شوند. این میتواند در درازمدت خطرات سهمگینی برای اقتصاد داشته باشد، بویژه از نظر وجه برابری و رسیدگی به قشر فرودست. ما امیدوار هستیم یک وضعیت میانهای ترسیم شود و حتما این بحران حمایت از قشر فرودست را یادآوری کند و سیاستها را، حداقل در ایران، به سمت گرایشهای سوسیالیستی ببرد. در عین حال در وجه سرمایهدارانه اجازه ندهد که کسب و کارهای خرد توسط بنگاههای بزرگ بلعیده شوند و به واسطهی رقابتی که کسب و کارهای خرد در بازار ایجاد میکنند ثروت ایجاد شود تا اینکه شرکتهای غول پیکر همه چیز را از آن خود کنند. البته این اتفاق رخ نخواهد داد مادامی که نظام فلسفی که از مسیر آن قانونهای اساسی کنونی متولد شدند بازنگری شوند. همانطور که قبلا گفتم جهان پساکرونا باید قانونهای اساسی ما را عوض کند.»
انتهای پیام
کاری به تبلیغات بر علیه چین ندارم. همین چین اگر توانست بر این بحران فائق شود، به لطف باقی مانده سوسیالیسم بود.
سلام-اخیرا استاندار آذربایجان شرقی ضمن مصاحبه گفته ما نمی دانستیم محله حاشیه نشین آخما قیه تبریز هشتاد هزار نفر جمعیت دارد واکثر آنها کارگر روز مزد هستند (گویا در بحث کرونا یابی آمار محله مشخص شده)این سوال را پیش می آورد که آیا آمار محلات بزرگ حاشیه نشین تبریز (وکارگران روز مزد آنها)که این محله (آخما قیه) از نظر وسعت )عددی در مقابل آنها نیست چگونه هست