کرونا، بحران واپس گرایی و آخرالزمانی
امید حسینی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کرونا، بحران واپس گرایی و آخرالزمانی» نوشت:
کرونا نه فقط بحرانی برای سلامتی انسانها، اقتصاد، مشاغل و …، که حالا انگار بحرانی عمیقتر برای گفتمانهای مذهبی، سیاسی، فلسفی و علمی است! در این شرایط سخت که آدمها مرگ و زندگیشان را همچون داستانها و فیلمهای علمی، تخیلی به نظاره نشستهاند، جریانهای فکری مختلف هم به جان هم افتادهاند و هریک میخواهند از این نمد، کلاهی برای خود و به نفع خود بدوزند.
برخی با نگاه حق به جانب، دنیای علم را مسخره میکنند و همه این مسایل و مصائب را به فراموشی خدا مربوط میدانند. برخی که منصفتر یا محتاطتر هستند، از محکومیت علنی علم پرهیز میکنند و میگویند در کنار علم و عقل، به دعا و مناجات هم مشغول باشید.
از سوی دیگر، برخی رفتارها و گفتارهای مرتبط با جامعه یا افراد مذهبی، مورد تاخت و تاز منتقدان و مخالفان این گفتمان قرار میگیرد. این مسایل البته اختصاص به جامعه ما ندارد و کم و بیش در سایر کشورها هم دیده میشود اما با توجه به غلبه گفتمان مذهبی در کشور که با قدرت سیاسی هم پیوند دارد، در جامعه ما شدت بیشتری دارد و طبیعی است که در این کارزار، جراحت بیشتری نصیب جبهه مذهبی بشود! صاحبان قدرت و روحانیونی که سالهای سال، درصدد گسترش گفتمان مذهبی آنهم قرائت خاص خودشان به جامعه و همه آدمها بودند، حالا با تهاجم گستردهای مواجه هستند که بخش زیادی از عقایدشان را زیرسوال میبرد. اگرچه قدرت و نفوذ آنها در طول زمان، سست و ضعیف شده بود اما قطعا دوران پساکرونا شاهد ضعف بیشتر آنها خواهیم بود. بنابراین برای جبران شکست یا عقب نماندن از قافله، شروع کردهاند به حمله و تهاجم، این بار علیه علم و دانش!
در این مدت مطالبی در قالب گفتار، نوشتار و سخنرانی از برخی صاحبان منبر و یا به اصطلاح اساتید و پژوهشگران و تحلیلگران مذهبی و … منتشر شده است که سعی کردهاند ماجرای کرونا را به مسایل آخرالزمانی مرتبط کنند. برخی نیز آنرا نشانه شکست لیبرال دموکراسی و دنیای سرمایهداری دانستهاند. برخی حتی نشانه شکست علم!
البته از یک جهت کرونا میتواند همه اینها باشد اما نه آنگونه که اساتید مذهبی مدعی هستند. بدون شک کشورهای پیشرفته با بحرانی مواجه شدهاند که به گفته خودشان بعد از جنگ جهانی سابقه نداشته است. از سوی دیگر محققان، دانشمندان و پزشکان، تاکنون درمانی قاطع برای کرونا پیدا نکردهاند اما از این حرفها چه نتیجهای میخواهیم بگیریم؟ شکست علم؟ و آیا شکست علم، مایهی خوشحالی و به نفع گفتمان مذهبی است؟! و اصلا آیا گفتمان مذهبی باید در انتظار شکست علم باشد؟!
حقیقت آن است که از این ماجرا، غنیمتی نصیب این اساتید و یا واپسگرایان نمیشود. نه آنکه مردم به دعا و مناجات و توسل و توجه نیازی نداشته باشند، اتفاقا نیاز دارند اما این ربطی به صاحبان قدرت و متولیان مذهب در ایران ندارد. آنها با لجاجت و اجباری که در القا سبک زندگی خود به مردم داشتهاند، نفوذ خود را از دست دادهاند. از سوی دیگر همین ادعاهای واپسگرایانه به زودی علیه خود آنها به کار گرفته میشود. تاریخ بشر نشان داده که انسانها دایما به سمت پیشرفت و حل مشکلات خود گامهای بلند و موثری برمیدارند وگرنه ما همچنان شاهد مرگ و میر آدمها بر اثر سل و وبا و حصبه و … بودیم. علم به بنبست نمیرسد و البته این منافاتی با ضعف انسانها و یا اعتقاد به آخرالزمان ندارد اما واپسگرایان وجود خود و عقاید خود را در انکار علم میبینند و یا لااقل سعی میکنند آنرا کمرنگ کنند تا خودشان پررنگ شوند!
الوین تافلر در کتاب موج سوم، اشارهای دارد به دو جریان فکری که در برابر موج سوم تمدن بشری، مقاومت میکنند. دسته اول آنهایی که هیچ تغییری را باور ندارند و جهان آینده را ادامه همان جهان سنتی و حال میدانند و گروه دوم آنهایی که به همه چیز نگاهی آخرالزمانی دارند و مدعی هستند که تا وقوع آرماگدون فقط چند دقیقه باقی مانده است! این تفکرات اگرچه در ظاهر باهم متفاوتند اما اثرات روانی و سیاسی مشابهی دارند. هردوی آنها نیروی تخیل، اراده و حرکت انسان را در نهایت فلج میکنند!
حال ممکن است عقاید آدمهایی که این روزها مدام از شکست علم یا بنبست انسان میگویند، دقیقا مشابه آنچه که تافلر گفته، نباشد اما نمیتوان منکر شباهتها شد. ادعای شکست علم و یا دولتهای مدرن از کرونا، چه با نگاه آخرالزمانی باشد و چه نگاه سیاسی برای توجیه ناکارآمدی داخلی، در نهایت انسان و علم را عاجز از کشف راهحلی برای درمان کرونا میداند. این نگاه اگرچه در ظاهر برای توجه بیشتر آدمها به خدا یا موعود آخرالزمان است، اما در واقع تلاشی است برای توجه و بازگشت مردم ایران به مدعیانی که این روزها گفتمان و جایگاه خود را در معرض خطر میبینند. لابد فردا اگر درمانی هم برای کرونا پیدا شود، به حساب همین مدعیان گذاشته میشود!
انتهای پیام