حریت در وادی حیرت
شاکر عباسزاده، مدیر اجرایی انتشارات شاکر، در یادداشتی که به مناسبت درگذشت رضا بابایی در اختیار انصاف نیوز قرار داد، نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون. خبر درگذشت جانکاه فرزانهی فروتن و استاد سخن، آقای رضا بابایی را ظهر امروز شنیدم. قریب ده سال از نخستین آشنایی من با ایشان میگذرد؛ از سالهای دوران دانشجوییام. در طول این سالها بیشتر مأنوس سفینهی او [وبلاگ یادداشتهایش] بودم و هر از گاهی هم با هم تلفنی صحبت میکردیم. هیچگاه دیدار او برایم میسر نشد. اما فرزانگیاش در تمام لحظاتی که پایِ صحبتهای او بودم، عیان بود. از همین راه دور و از پسِ متنها و صحبتهایی که بین ما رد و بدل گشت، به فروتنی او پی برده بودم. قلب او لبریز از عشق و قلمش همه شرف بود. نگاهش مالامال از اندوهی غریب بود. او از اهالی قدیمی دیار رنج بود؛ اما عشق به زندگی، تحمل هر رنجی را برای او میسر کرده بود. دینداری دلسوز بود و آزادگی و حریت، او را در وادی حیرت افکنده بود. هنوز صدای او در گوشم هست که میگفت: آقا من سالهاست که در وادی حیرتام…
به قول عطار نیشابوری:
بعد ازین وادی حیرت آیدت/ کار دایم درد و حسرت آیدت
هر نفس اینجا چو تیغی باشدت/ هر دمی اینجا دریغی باشدت
آه باشد، درد باشد، سوز هم/ روز و شب باشد، نه شب نه روز هم
آتشی باشد فسرده مرد این/ یا یخی بس سوخته از درد این
مرد حیران چون رسد این جایگاه/ در تحیر مانده و گم کرده راه
هرچ زد توحید بر جانش رقم/ جمله گم گردد از و گم نیز هم
گر بدو گویند مستی یا نهای/ نیستی گویی که هستی یا نهای
در میانی یا برونی از میان/ بر کناری یا نهانی یا عیان
فانیی یا باقیی یا هر دوی/ یا نه هر دو توی یا نه توی
گوید اصلا میندانم چیز من/ وان ندانم هم ندانم نیز من
عاشقم اما ندانم بر کیم/ نه مسلمانم نه کافر، پس چیم
لیکن از عشقم ندارم آگهی/ هم دلی پرعشق دارم هم تهی
تبریز، ۱۸ فروردین ۱۳۹۹
ارادتمند همیشگی او، شاکر عباسزاده
مدیر اجرایی انتشارات شاکر
انتهای پیام
سلام.من به خودم در وحله ی اول تسلیت میگم که چطور انسان به این باسوادی انسانی نمونه واز هر جهت کامل رو تازه بعد از رحلت و فوت شون شناختم وسپس به خانواده ی گرامی و عزیزش بسیار تسلیت میگم.خدا بهشون صبر و اجر فراوون نصیب کنه.رضا بابایی ازنظر من هم نام نیک و هم دانش بزرگی از خودش به یادگار گذاشت که تا قرنها ادامه خواهد یافت..