«حاشیهسازیهای پایتخت، عمدی بود»
/گفتوگو با منتقدان درباره فصل ششم پایتخت/
علی خسروجردی، انصاف نیوز: امیررضا مافی منتقد سینما، پایتخت به قلم خشایار الوند را دارای روایت، قصه و پلات کامل میداند که از درام کلاسیک پیروی میکند. این منتقد همچنین معتقد است که زاویه دید الوند و تنابنده به انسانها متفاوت است. الوند نگاهی اخلاقیتر و تنابنده نگاهی نقادانه به آدمها دارد. حسین لامعی مستندساز و مجری برنامه فرهنگی سینمایی «کات» ششمین فصل را واقعیترین پایتخت میداند ولی آن را بهترین نمیداند. به اعتقاد این مستندساز پایتخت رئالیستی و انتقادی است. احسان رستمیان شخصیتهای فصلهای پیشین این سریال را معمولی میداند و به باور او تغییر نویسنده باعث شده تا شخصیتهای داستان غیرمعمولی شوند.
پایتخت برای اولین بار در نوروز 90 روی آنت شبکه یک سیما رفت و از همان ابتدا موفقیتهای زیادی کسب کرد و یکی از محبوبترین برنامههاتی تلویزیونی شد. موفقیت فصل اول این سریال، عوامل تولید را ترغیب کرد تا فصلهای دیگر این سریال را تولید کنند. بسیاری محسن تنابنده ایدهپرداز پایتخت را یکی از عوامل موثر در موفقیت این سریال چند فصلی میدانستند تا اینکه ورق موفقیت پایتخت در فصل ششم برگشت و بسیاری به این سریال انتقاد وارد کردند. این سریال دستخوش ممیزیهای بسیاری شد و عوامل آن بارها از این موضوع انتقاد کردند. علیعسگری رئیس سازمان صدا و سیما هم در نامهای خواهان یافتن «ستون پنجم» در این سریال شد.
متن کامل گفتوگو با امیررضا مافی، حسین لامعی و احسان رستمیان دربارهی فصل ششم سریال پایتخت را در ادامه بخوانید:
«نگاه الوند و تنابنده متفاوت است»
امیر مافی منتقد سینما درباره تغییر نویسنده این سریال به انصاف نیوز میگوید: «پایتخت حاصل طراحی محسن تنابنده بوده و او طراح و فیلمنامهنویس است. کاری به قضاوتهایی که دربارهی او میشود و یا اینکه از او خوشم میآید یا نه هم ندارم. تنابنده طراح و ایدهپرداز است و مرحوم خشایار الوند از ابتدای کار همراه او نبود.
تاثیر خشایار الوند در پایتختهای قبلی در دو مورد بود؛ نخست اینکه الوند میتوانست یک خط روایت داستانی و پلات جامع را برای کل قسمتها طراحی کند. دوم اینکه ذائقه خشایار الوند و پرسپکتیو [زاویه دید] او به جهان از آنچه که تنابنده و آرش عباسی نگاه میکنند خیلی انسانیتر است. این موضوع به این معنا نیست که تنابنده نگاهی انسانی ندارد. وقتی آثار و اظهار نظرهای تنابنده را بجوییم، او مدام کژیها و بدیها را میبیند، به آنها اشاره میکند و آن را مینویسد. در آثار تنابنده چه در «گینس» و حتی «قسم» اعتراض به انسان معاصر دیده میشود یعنی او در برابر انسانها، آن وجه خطا و خلاف کردن و کلاه گذاشتن سر هم دیگر را میبیند.»
این منتقد ادامه داد: «اما پرسپکتیو الوند به گونهای بود که آدمها را آدمتر میدید و وجوه مثبت آدمها را در آثارش بیشتر نمودار میکرد. به نظرم دو تفاوت اساسی بین بودن و نبودن خشایار الوند، داشتن یک روایت، قصه و پلات کامل طراحی شده است که از درام کلاسیک پیروی میکند و دوم زاویه دید او به انسانهاست که آنها را اخلاقیتر و آدمتر میدید. اساسا تنابنده نگاهی نقادانه دارد و آدمها را خیلی جدی نقد میکند و شاید گاهی در این نقدها زیادهروی هم میکند.»
مافی دربارهی ارتباط موضوع و سریال با مشکلات جامعه و عامه مردم توضیح داد: «باید دو مورد را تفکیک کنیم. آیا یک سریال باید ارتباط محتوایی و معنایی با مشکلات و معضلات مردم داشته باشد؟ که این یک بحث است. این انتخاب تیم سازنده و آدمهایی است که یک سریال را طراحی میکنند. وقتی تصمیم به نقد جامعه و یا سیستم سیاسی میگیرند، صرف نشان دادن مصادیق ملموس موجود در جامعه مثل گرانی، نشان دادن تاثیر اینستاگرام در زندگی آدمها یا ادبیات نسل جدید در قبال بزرگترها که بهرام افشاری -«بهتاش»- آن را نمایندگی میکند، بازنمایی مشکلات به معنای رابطه داشتن با مشکلات نیست. اگر یک درام بخواهد واقعا تاثیرگذار و کارکرد درست در بازنمایی مشکلات جامعه داشته باشد، باید رابطهای دیالکتیکی با مشکلات برقرارکند. باید تز را از جامعه بگیرد و آنتیتز را در خود سریال تولید کند و در نهایت به یک سنتز منجر شود. اگر بتواند آن سنتز را به یک تز تبدیل کند آن فیلمنامهنویس یک فیلسوف درجه یک هم هست.
اینکه صرفا یک آینه شویم و یک کدهایی در جامعه بگذاریم به نظرم به معنای بازنمایی مشکلات جامعه نیست. حرف و نگاه من در قبال هر سریالی این است، اگر قرار است بازنمایی مشکلات را انجام دهد ایده و طراحی داستان باید دیالکتیکی باشد.»
این منتقد دربارهی آنچه منتقدین این سریال «مفاهیم سفارشی» میخوانند، در فصل ششم پایتخت توضیح داد: «بازهم پاسخ دو بخش دارد. هیچ رسانهای در جهان وجود ندارد که پشت آن قدرت مالی یا سیاسی نباشد. آن قدرتهای سیاسی و اقتصادی از تولیدات رسانهای انتظاراتی دارند که این تولیدات میتواند در سطح خبر، سریالسازی یا فیلمسازی باشد. سریالهایی که «HBO»، «Netflix» یا «Showtime» میسازند به لحاظ مفاهیم تمدنی متفاوت هستند. آنچه میسازند از زمین تا آسمان باهم متفاوت هستند و چرایی آن به دلیل کارتل اقتصادی و سیاسی متفاوت پشت آنها است.
پس ما باید بپذیریم که رسانهها در این روزها روی گردهی سیاستمداران و مقتصدین حرکت میکنند. امروز هر رسانهای ایدئولوژیک است و همهی رسانهها چه «ایران اینترنشنال»، «من و تو»، «بیبیسی»، «فاکس نیوز» و چه صدا و سیمای جمهوری اسلامی قدرت رسانهای پشت خود دارند که آنها را تامین مالی میکنند.
قدرتهای ثانویهای هم وجود دارند که ثروت در دست آنهاست ولی مثل «اوج» پلتفورم پخش را ندارند. اوج، ایدئولوژی دارد و آن را برای خودش میسازد و سعی میکند آن را در آثار خودش بازنمایی کند. نمیدانم که این فصل از سریال برای اوج هست یا نه، ولی معتقدم هرکسی که کار را سفارش دهد مطلوب ذهنی و ایدئولوژیک خود را در آثارش قرار میدهد.
در فصل پنجم این موضوع بسیار وجود داشت و آنها با داعش میجنگند ولی در فصل ششم چیزی که مشهود باشد را نمیبینم. به هرحال تلقی اوج از مفاهیم تربیتی و خانواده متفاوت است.»
مافی درباره نشان دادن تختخواب دونفره، ازدواج دوبارهی زن شوهردار و بازسازی سکانسی از فیلم «همسفر» و «ممل آمریکایی» با بازی گوگوش و بهروز وثوقی در این فصل از سریال که حواشی بسیاری در پی داشت، میگوید: «نکنه این است که برای تلویزیون جمهوری اسلامی سریال میسازیم یا نمیسازیم. اگر برای این تلویزیون سریال میسازیم، اسناندارها و خطوط قرمزی وجود دارد که باید رعایت کنیم. این موضع به سفارشدهنده و پلتفورم پخش ما ربط دارد.
دوم اینکه چقدر خط قرمزهای تلوزیون این روزها مفید یا بد هستند بخش دیگری است. نکته سوم این است که محسن تنابنده توانسته به واسطهی سریالهای قبلی خودش آدم موفقی باشد و خطوط قرمز تلویزیون را به واسطهی موفقیتش جابهجا کند و این باعث استفادهی بیش از حد شده است. نکته چهارم این است که آیا اتاق خواب و موارد دیگر ذاتا بد هستند و قبج ذاتی دارند یا نه؟ این موارد قبح ذاتی ندارند. پخش کردن تختخواب دونفره و اتاق خواب زمانی در تلویزیون ممنوع و خط قرمز بود. اینکه قبح ذاتی آن چه چیزی است را نمیدانم چون در تمام خانهها اتاق خواب وجود دارد و تخت دونفره وجود دارد. اما اینکه محسن تنابنده این را در تلویزوین به واسطه امکناتش شکسته است را قبول دارم.
اینکه زنی در نبود شوهرش بخواهد ازدواج کند و شوهرش بیاید مسئلهای ندارد و او که هنوز ازدواج نکرده است. به دلیل اینکه این اتفاق در زمان جنگها هم میتواند رخ دهد، ما حکم شرعی داریم اگر زنی شوهرش برای پنج سال نباشد میتواند طلاق بگیرد و حاکم شرع طلاق او را میگیرد و او میتواند ازدواج کند. درباره همسفر هم میخواسته یک پارودی ایجاد کند.»
«انتقادها بیشتر شبیه شوخی است»
حسین لامعی مستندساز و مجری برنامه فرهنگی_سینمایی «کات» دربارهی تاثیر غیبت الوند در ساخت پایتخت شش میگوید: «خشایار الوند در ۵ فصل گذشتهی پایتخت، تقریبا نیمی از پایتختها را حضور نداشت. پایتخت از ابتدا محصول فکر محسن تنابنده بوده و حتی زمان حضور مرحوم الوند، الوند قصهها و طرحها و ایدههای تنابنده را به نگارش در میآورد، آن هم با حضور خود تنابنده. پس طبیعتا نبود الوند فرقی آنچنان با گذشته ندارد، چون چهرهی اصلی، محسن تنابنده، همچنان حضور دارد.»
این مستندساز دربارهی ارتباط این سریال با مشکلات مردم توضیح داد: «این واقعیترین پایتخت در بین پایتختهای گذشته است. نمیگویم بهترینش بود؛ اما قطعا واقعیترینش بود. ما همین هستیم که در «پایتخت۶» میبینید. آدمهای خوشذاتی که در شرایط مختلف، دگرگون میشویم. بد میشویم، خوب میشویم، راست میگوییم، دروغ میگوییم، دفاع میکنیم، زیرآب میزنیم، فحش میدهیم و حتی موادّ مخدر جا به جا میکنیم. اگر بهتاش و بهروز گاهی تند و بیپرده حرف میزنند و ما باز دوستشان داریم، زیرا داریم خودمان را میبینیم، عزیزان و همسایههامان را میبینیم، آن هم در تلویزیونی که هیچگاه خودمان را نشانمان نداد، هیچگاه واقعیت را نشانمان نداد.»
لامعی دربارهی مفاهیم سفارشی ششمین فصل این سریال اعتقاد دارد: «برخلاف اینکه در نیمهی دوم پایتخت ۵، دنبال مفاهیم سفارشی میگشتیم و میافتیم؛ در پایتخت۶ اما هیچکجایش مفاهیم سفارشی نمیبینیم. «پایتخت۶» بسیار رئالیستی و انتقادی است و اتفاقا همین باعث خشم بسیاری از افراد شده. اینکه چرا هیچکجای این سریال، سفارشی نیست خیلیها را عصبی کرد.»
او دربارهی سردرگمی سوژه توضیح داد: «من هیچ سردرگمی در سوژه نمیبینم. این، سبکی از قصهنویسی است که «اتفاق» و «رخداد»، جلوهی پررنگی در داستان دارد. استایلی که در آن «شخصیت»، نقطهی مرکزی ماجراست و یکجاهایی حتی بیش از درام مورد توجه قرار میگیرد. شما حتی در سینمای «هاوارد هاکس» این را میبینید؛ زوم شدن روی کاراکترها و جهانِ پیرامون کاراکترها.»
لامعی دربارهی سائلی که در این فصل سریال حاشیه ساز شد، میگوید: «ین انتقادها بیشتر به شوخی میماند. هیچکدامش داخل این سریال سر سوزن ایرادی ندارد. نه از نظر شرعی، نه ذیلِ آن از نظر اخلاقی و انسانی. از بحث تخت دو نفره که اصلا بگذریم زیرا حتی بحث راجع به آن توهین به خودمان است. نقی و هما در دو سوی تخت نشستهاند و با هم حرف میزنند، این مشکلش کجاست؟! در مورد بخش دوم حرفتان هم که اصلا ازدواجی صورت نگرفت. همه گمان کردند بهبود مُرده است و مراسم ختماش هم برگزار شده بود. حالا پس از ۵ سال همسرش قصد ازدواج دارد. این مشکلش چیست؟ وقتی هم فهمیدند بهبود زنده است، سریعاً ازدواج کنسل شد و حتی نقی در خانهی رحمت با فریاد بر سر رحمت میگوید: «پشت سر زن شوهردار درست حرف بزن». رحمت هم فردایش در آرایشگاه حتی به فهیمه نگاه نمیاندازد و با سری پایین او را همچون گذشته «آبجی» صدا میکند. پیرامون بحث موتور و سکانسهای پایانی هم که الکی شلوغاش کردند. آن سکانسها اتفاقا جالب بود. یک شوخیِ بامزه با یک فیلم قدیمی ایرانی؛ همین. کلا این انتقادها دلیلش همانی است که بالا گفتم. پایتخت۶ چون رنگ و بوی سفارشی بودن نداشته و رئالیستی و انتقادی بود، باعث خشم و عصبانیت بسیاری شد و حالا برای تخریب سریال، چنگ به هر دستآویزِ مضحکی میزنند.»
«تلویزیون میتوانست پروژه را کنسل کند»
احسان رستمیان روزنامهنگار و منتقد سینما درباره فصل ششم سریال پایتخت به انصاف نیوز میگوید: « هر شخصیت در فصلهای پیشین سریال روندی معمولی را طی میکرد که مخاطبان میتوانستد این آدمها را در جامعه تجسم کنند؛ برای مثال آدمی مثل «نقی معمولی» را میتوان تجسم کرد که در جامعه حضور دارد. زمانی که نویسنده عوض شد شاهد این هستیم که شخصیتهای داستان میخواهند غیرمعمولی باشند و عادی نیستند و به سختی میتوان مشابه آنها را در جامعه پیدا کرد یا شاید هم نتوان مثل آنها را یافت.
هرکدام از شخصیتهای داستان میخواهند به جایی برسند تا با همه فرق کنند. «هما» ناگهان مجری تلویزیون میشود و صورت خود را بسیار تغییر میدهد. هما تا پیش از این چنین آدمی نبود و یک آدم معمولی بود در حالی که میتوان گفت هما عاقلترین آدم در فصلهای پایتخت بوده است. نقی رانندهی یک شخصیت سیاسی است و میخواهد خودش را همسطح نماینده مجلس نشان دهد یا اینکه دوست دارد خودش را نشان دهد.»
او دربارهی ارتباط این سریال با مشکلات جامعه توضیح داد: «سریال هم نکات مثبت و منفی دارد. معضلاتی در جامعه وجود دارد که در سریال به آن اشاره میشود. ذات طنز این است که مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی جامعه را به زبان طنز و شوخی به تصویر بکشد. این اتفاق در بخشهایی از سریال افتاد. واکنشهای مردم در فضای مجازی نشان داد که این موارد مورد اقبال قرار گرفته است. مسائلی که در جامعه با آن سر و کله میزنیم و به زندگی مردم فشار آورده است.
سریال به گرانی و قیمت ارز اعتراض میکند، نقی در بخشی میگوید بهبود با ماشین 5 میلیونی به فرودگاه رفته است و الان که میخواهد برگردد این ماشین 50 میلیون است.»
رستمیان دربارهی مفاهیم سفارشی سریال در این فصل میگوید: «کلمه سفارشی را زیاد نمیفهمم. هر فیلم و سریالی که ساخته میشود از یک ایده بلند میشود. سازنده، سرمایهگذار یا مجری طرح دارای تفکری است که این تفکر را به کارگردان یا نویسنده فیلم پیشنهاد میدهیم تا آن را در فیلم پیاده کنند. این سریال حواشی داشت و به دلیل این حواشی صحبت دربارهی آن سخت میشود. از یک سو نفوذ فرهنگی مطرح میشود که خود رئیس سازمان صداوسیما دربارهی آن صحبت کرد و از یک طرف دیگر برخی دیگر معتقدند این سریال متعلق به سازمان اوج بوده است. تا جایی که ما اطلاع داریم محصولات و تولیدات سازمان اوج همیشه مدافع سیستم کشور بوده و انتقادی نداشته است. مگر این سازمان انتقادهایی مثلا به دولت داشته است، مشکلاتی هست و آنها خواستهاند تا اصلاح شود.»
این روزنامهنگار دربارهی تخت دونفره، سکانس موتورسواری و ازدواج کارکتر زن سریال که از این موارد به عناون تهاجم فرهنگی یاد شده بود توضیح داد: «کاری به درست یا غلط بودن این موارد در سریال ندارم. مسئله این است که من فیلمساز میدانم که این سریال را برای کجا میسازم. این اولین کار محسن تنابنده، سیروس مقدم و آرش عباسی نویسنده این فصل نبود. آنها میدانند که برای تلویریون ایران اثری تولید میکنند و باید خط قرمزها و ممیزیها را رعایت کنند. این موارد رعایت نمیشود و از تلویزیون پخش میشود، نمیتوان گفت که این موارد از دست سانسورچی در رفته است و برای من معقول نیست.
آن سکانسی که مشابه فیلمی قبل از انقلاب با بازی بهروز وثوقی و فائقه آتشین است، نمیشود سانسورچی نادانسته آن مورد را رد کرده باشد و از دست او در رفته باشد. بارها شده که فیلم «گوزنها»، «قیصر» یا فیلمهای دیگر قبل از انقلاب در فیلمی بازسازی میشود ولی این اتفاق به طور معمول در تلویزیون نمیافتد. ممیزیهایی وجود دارد که همه ما آن را میدانیم. تلویزیون در هر جای دنیا چارچوبی دارد که نمیخواهند اثر تولیدی از آن بیرون بزند. تلویزیون آمریکا بایدهایی هم دارد که ما آن را نداریم و ما میگویم این نباید باشد.»
رستمیان در پایان گفت: «اشتباه قابل بخشش است و همیشه پیش میآید. همه ما انسان و ممکن الخطا هستیم. وقتی اشتباهات چند ماه گذشته را در کنار هم قرار میدهیم مثل پازل به یکدیگر ربط پیدا میکنند. محسن تنابنده کار حرفهای انجام میدهد و یکی از پدیدههای تلویزیون و سینما در ده سال گذشته است. او در پانزدهم دی ماه اعلام کرد که پس از پایتخت دیگر با تلویزیون همکاری نخواهد کرد، تلویزیون اگر میخواست میتوانست این پروژه را کنسل کند ولی با کمترین ممیزی از تلویزیون پخش میشود. پس از پخش قسمت آخر و سکانس بازسازی شدهی فیلم قبل از انقلاب، تنابنده عکس رحمت و همسرش که روی موتور نشستهاند را در صفحه اینستاگرام خودش منتشر میکند و دربارهی این عکس مینویسد «رحمت و همسفرش». او به کنایه میگوید که این را ساختیم و پخش هم شد و هرکاری دوست دارید بکنید. وقتی این اتفاقات را کنار هم میگذاریم این طور به نظر میرسد که سهوی نیست.»
انتهای پیام