سوراخ دعا را گم کردهایم!
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یاددشتی به بهانهی اظهارات اخیر سخنگوی وزارت بهداشت دربارهی چین نوشت:
کیانوش جهانپور، سخنگوی رسمی وزارت بهداشت و درمان در یک گفتگوی رسانهای، در انتقاد به دادهها و آمارهای غیرواقعی دولت چین درباره ویروس کرونا، آنرا شوخی تلخ چین با همه جهان دانست. همین جمله کافی بود تا نه تنها سفیر چین (که پیش از این هم دخالتش در امور داخلی ایران، باعث تداوم پروازهای ماهان به چین شده بود) به این سخنان واکنش نشان دهد، بلکه سخنگوی وزارت امور خارجه و برخی رسانههای خاص هم به جانبداری از دولت چین پرداخته و خواهان برخورد با آقای جهانپور شوند.
درباره تحریف شعار جمهوری اسلامی و بهویژه وزارت امور خارجه (یعنی «نه شرقی، نه غربی) تاکنون چندین یادداشت نوشته و البته در آنها بیشتر به خباثتهای روسیه پرداخته بودم. اکنون اشاراتی به اژدهای چینی داشته باشیم. کشوری که دروازههای کشورمان بر روی کالاهای بیکیفیتش باز (و بلکه از جا درآمده) است؛ پروژههای فنی و زیرساختیمان در اختیار شرکتها و مهندسان آنجاست؛ خلیج فارس و دریای عمانمان در تبانی مسئولین [لینک] و جلوی چشم صیادان فقیر جنوبی، زیر تورهای صید غیرقانونی ترال چینی از هرگونه جاندار دریای تهی میشود (و شوربختانه دولت و شخص وزیر امور خارجه ایران از این رفتارشان دفاع میکنند) و رفتارهای مشابه تا جایی پیش میرود که موسسه روابط بینالملل فرانسه، ایران را در حوزه نفوذ چین میداند. [لینک]
اما آیا واقعا چین شایستگی این را دارد که ما در حوزه نفوذش جای بگیریم؟
کافی است بدانیم همه کشورهای جهان در یک یا چند زمینه، خلاف روابط و قوانین بینالمللی عمل میکنند، اما چین جزو اندکشمار کشورهایی است که تقریبا در همه این زمینهها کارنامهای سیاه دارد. در زیر تنها به چند نمونه آن اشاره میشود:
اشغال سرزمینی: چین تنها کشور جهان است که در همه جهات جغرافیایی و نسبت به همسایگانش، ادعای سرزمینی دارد و البته اشغالگری هم کرده است. در شمال این کشور، بخشی که مغولستان داخلی نامیده میشود، اشغال شده؛ در شمال غربی، سالها به تاجیکستان فشار وارد کرد تا نهایتا صدها کیلومتر از خاک این کشور را به تازگی به خاک خود ضمیمه کرده؛ در جنوب غربی، تبت را اشغال کرده؛ در جنوب با فیلیپین بر سر دریای جنوبی چین اختلاف دارد؛ در جنوب شرقی، کشور تایوان را بخشی از خود میداند و با تهدید و فشار، کشورهای دیگر را از داشتن رابطه با این کشور برحذر میدارد؛ در شرق با ژاپن بر سر جزایر دریای چین شرقی اختلاف دارد و… .
برخورد با دگر اندیشان و منتقدان: کافی است بدانیم رکورد بزرگترین کشتار معترضان و منتقدان در یک روز، در اختیار چین است که در سال 1368 (1989) چندین هزار معترض که عموما دانشجو بودند را زیر تانکهای نظامی له کرد یا با روشهای خشن دیگر کشت (شمار کشتهشدگان از 2700 نفر صلیب سرخ چین تا بیش از 10 هزار نفر اسناد محرمانه بریتانیا در نوسان است). کسی در چین اجازه سخن گفتن درباره این رویداد را ندارد؛ به جز مسئولین و آن هم به ضرورت. برای نمونه سال پیش وزیر دفاع چین از عملکرد دولت وقت دفاع کرد.
سانسور: رتبه چین در سانسور رسانهها و اخبار آزاد در جهان، پنجم است. دسترسی به شبکههای اجتماعی جهانی در این کشور تقریبا غیرممکن بوده و شبکههای بومی چینی هم زیر ذرهبین نهادهای امنیتی قرار دارد. تلاش برای پنهان کردن بیماری کرونا در نخستین روزها و احضار پزشکی که نخستین بار درباره این بیماری اطلاعرسانی کرده بود (که خود هم به زودی کرونا گرفت و مرد)، دو فعال مدنی که برای پوشش اخبار واقعی کرونا به شهر ووهان رفته و پس از چندی ناپدید شدند و تلاش برای پنهان کردن ابعاد کرونا در چین و نقش این کشور در این بیماری (که اکنون سفیرش در تهران تلاش دارد این سانسور را به ایران هم گسترش دهد) نمونههای تازه سانسور چینی است.
حقوق اقوام و اقلیتها: چین با داشتن سرزمین بزرگ و البته بیشترین جمعیت در سراسر جهان، اقلیتهای قومی و دینی بسیاری دارد. اما شاید در کمتر کشوری بتوان نقض حقوق اقلیتها را تا این اندازه دید. برای نمونه، اقلیت مسلمان اویغور در غرب چین که بسیاری از آنان به موسسات بازپروری فرستاده میشوند (بنابر برخی گزارشها، بیش از یک میلیون اویغور در این مراکز شبهزندان نگهداری میشوند) معمولا در صدر اخبار جهان درباره برخورد دولت چین جای دارد. همچنین در میانه سده بیستم که چین تبت را هم اشغال کرد، در پی زدودن فرهنگ تبتی در این کشور برآمد که با اسکان چینیها در آن، هم تلاش دارد برتری جمعیتی تبتیها را از میان ببرد و هم فرهنگ تبتی را نابود کند؛ چیزی که به تعبیر دالایی لاما (رهبر تبت که به هند تبعید شده) به نسلکشی فرهنگی تعبیر شد. راهبان و راهبههای بودایی بسیاری در انتقاد به رفتار دولت چین، خودسوزی میکنند.
محیط زیست و حقوق جانوران: ویروس کرونا از یک بازار خرید و فروش حیوانات و از راه انتقال خفاش به یک مورچهخوار پولکدار (که جزو جانوران کمیاب است) به جهان گسترش یافت. بیماری سارس هم از یکی دیگر از همین بازارهای چینی آغاز شده بود. خرید و فروش و کشتار جانوران کمیاب، بزرگترین بازار خرید عاج فیل و شاخ کرگدن در جهان (که باعث شکار غیرقانونی این جانوران میشود)، شیوه کشتار و پختن جانوران (جوشاندن زنده زنده توله سگها یا سرخ کردن ماهی زنده و خوردن آن در حالیکه همچنان جان دارد)، دستورات طب سنتی این کشور که برای برخی بیماریها خوردن گوشت یا کاربرد اعضای بدن جانوران را توصیه میکند (کافی است بدانیم خوردن جنین آدمیزاد هم برای افزایش قوای جنسی مردان پولدار در این کشور رایج است) تنها گوشهای از رفتارهای ضد محیط زیستی در چین است که دولت این کشور هیچگونه برخوردی با آنها نمیکند و پیامدهایش را مردمان سراسر جهان باید تحمل کنند.
دوست نیمهراه: ایران برای دوری گزیدن از غرب و بهویژه امریکا، دست یاری به سوی شرق (روسیه و چین) دراز کرده است. درباره روسیه پیش از این نوشته شد. اما چین به ما چه پاسخی داده؟ جز اینکه خرید نفت از ایران را به صفر رسانده؟ پروژههای ملی ما را نیمهکاره رها کرده و رفته؟ حسابهای بانکی تجار و دانشجویان ایرانی را بسته؟ و البته در این میان، با صدور بیانیههایی، به تحریمها علیه ایران اعتراض میکند؛ اما فراتر از روی کاغذ و در میدان عمل، آنگونه که جهانگیری، معاون رئیس جمهور میگوید، با امریکا همراه است.
به نظر میآید کسانی که از چین و روسیه انتظار داشتند در تحریمها کنار ایران ایستاده و زیر بار امریکا نروند، روابط بینالملل و سیاست خارجی و نیز نظام بازار جهانی را نه در آیینه واقعیت، بلکه در آرزو و توهم آرمانی میبینند. پرسش اینجاست که اگر قرار باشد به کشوری امتیاز بدهیم تا در نظام بینالملل و روزهای دشوار کنارمان باشد، آیا چین (و روسیه) گزینه مناسبی بود؟ یا مصداق از چاله در آمدن و به چاه افتادن؟
پینوشت: با همه اینها اگر سیاست ما شرقی و مدل چینی میبود، هم بیشتر کارآمدتر میشد و هم ما بسیار خرسندتر میشدیم. اگر شیوه مبارزه با فساد در چین (که عموما بدون اغماض، به اعدام، حبس ابد یا جرایم بسیار سنگین بلندپایهترین مسئولین میپردازد)، در اولویت بودن منافع ملی چین، اهتمام مسئولین بر رشد و توسعه چین، پذیرش اقتصاد بازار (آن هم از سوی حکومت کمونیستی) و… سرلوحهمان میشد، مایه خرسندی بود.
انتهای پیام
جا دارد از همین جا از اقدامات مسئولین محترم ریز و درشت کشور که فقط به فساد و تباهی فرهنگ و تمدن غربی می پردازند و تعطیل و غیر تعطیل هم برایشان معنا ندارد تشکر کنم بالاخره مسئولین محترم برای اینکه نانی که می خورند حلال باشد مجبور به دفاع از اقدامات برادران بزرگترشان هستند.
فهمیدید چه کسی جلوی تبانی را می گیرد
برای رسیدن به «نه شرقی، نه غربی» احتیاج به خود باوری و توان مدیریت و اجرایی است که حداکثر نیروها را به کار بکشد و مردم این مرز و بوم را خودی بداند و مصالح ملی را فدای شعارها نکند و در انجام امور توکل داشته باشد و اینها در کمتر کسی از صاحبان قدرت دیده می شود. توکل به خدا.