نویسندهی نامهی درخواست مرخصی امامی چه کسی بود؟
روزنامه اعتماد نوشت: «در میانه سکون فعالیتهای سینمایی ناشی از پاندومیِ کرونا، انتشار یک نامه توسط گروهی از منتقدان، تهیهکنندگان و سینماگران خطاب به سیدابراهیم رییسی، رییس قوه قضاییه ناقوس شهر خاموش را به صدا درآورد و سکوت شکست. امضاکنندگان با ارسال این نامه درخواست آزادی (موقت) محمد امامی، تهیهکننده سینمای ایران را مطرح کردند. قابل انکار نیست وجود اسامی بعضی هنرمندان معتبر عرصه سینمای ایران از جمله کیانوش عیاری در فهرست امضاکنندگان، به تصمیم صورتگرفته اعتبار دوچندان بخشید و همین امر موجب شد درخواست این ۴۶ نفر به سرعت مورد توجه رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی قرار گیرد. مخاطب گزارش پیش رو باید این نکته را پیش فرض داشته باشد که هیچ رسانه و خبرنگار آزاداندیشی به حبس افراد بیگناه رضایت نمیدهد.
کارگردان صاحبسبک سینمای ایران در همین رابطه گفته است: «تعدادی از همکاران ما مدتی پیش طی نامهای از ریاست قوه قضاییه درخواست کردند با توجه به شیوع بیماری کرونا نسبت به آزادی موقت سیدمحمد امامی موافقت کنند؛ نامهای که صرفا با نیت انساندوستانه و با هدف فراهم شدن شرایط آزادی موقت یکی از تهیهکنندگان سینما و نمایش خانگی نوشته شده بود. ما نیز مثل بقیه امضاکنندگان نامه برای این که قدمی در راه کمک به یکی از همصنفانمان برداریم این نامه را امضا کردیم. بر همگان واضح و مبرهن است که نه ما در مقام قضاوت نشستهایم و نه کسانی که بدون هیچ سند و مدرکی و تنها بر اساس شنیدههایشان اصرار بر گناهکار بودن او دارند. بنابراین واقفیم تشخیص این امر تنها بر عهده قوه قضاییه است و بس.»
سوی دیگر داستان به هرحال پای حمایت از تهیهکنندهای در میان بود که طی بازه زمانی کوتاه نام خود را به عنوان تامینکننده منابع عظیم تولید سریالهای پرهزینه شبکه نمایش خانگی و پرداخت دستمزدهای نامتعارف به چهرههای شناختهشده سینما (و در یک مورد تئاتر) پیوند زد؛ آن هم در دورانی که اقتصاد کشور در تمام عرصهها با بحران ناشی از تشدید فشار تحریمهای خارجی و از کار افتادن بنگاههای خرد و کلان دست به گریبان بود. فردی که موافق باشیم یا مخالف فعلا نامش به عنوان متهم پرونده اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح است.
ماجرا چرا جنجالی شد؟
انتشار نامه به سرعت بین تاییدکنندگان و تکذیبکنندگان فضای دوقطبی به وجود آورد. وضعیتی ناشی از گلایههای افکار عمومی در فضای مجازی و طرح پرسشهای ساده مانند این که «آیا فقط یک فعال سینمایی پشت میلههای زندان در معرض ابتلا به کووید۱۹ قرار دارد؟» در مقابل توجیه این بود که ابدا نگاه منفعتطلبانه در کار نیست و فقط بحث درخواست آزادی یک زندانی -که بعضی معتقدند جرمش فقط در رسانهها مطرح است! – به دلیل نگرانیهای ناشی از شیوع بیماری کرونا در اولویت قرار داشته؛ دغدغهای انسانی، اگرچه تبعیضآمیز. از جمله یک منتقد سینما برای پاسخ به بهمن بابازاده، خبرنگار موسیقی در توییتر مینویسد: «سینماگر به پرونده هیچ متهمی دسترسی ندارد که بخواهد کامل مطالعهاش کند. نامه امضاشده برای آزادی سیدمحمد امامی، نه به او صفات مبالغهآمیز داده و نه شعری در آن است؛ درخواست آزادی در شیوع کرونا برای یک تهیهکننده سینماست که دو سال است (جز در رسانهها) جرمی علیه او اثبات نشده.»
جواد نوروزبیگی، تهیهکننده سینما نیز در همین رابطه به خبرنگار خبرگزاری دولت میگوید: «هنوز دادگاهی برگزار نشده است و از جزییات حکم امامی خبر نداریم. شاید لزومی به قسم خوردن نباشد ولی فقط خدا میداند که حرکت من و همه همکاران صرفا جنبه انسانی داشته و سر سوزنی هدف دیگری در کار نبوده ولی متاسفانه یک عده که فقط کارشان شده اتهامزنی به این و آن، راه افتادند که این نامه برای چه بوده؟ فقط خدا میداند که نیت ما چه بوده و بس.»
او چند پاراگراف پایینتر بحث را این طور ادامه میدهد: «تا آخرین قران پول بیتالمال باید برگردد. خود امامی هم قائل به این است که هر آن چه متعلق به بیتالمال است را برمیگردانم. بانک سرمایه، دادگاه و … همه سرگرم این پرونده هستند؛ ضمن این که بالاخره این شرایط روشن میشود.»
سعید قطبیزاده، منتقد سینما نیز که نامش در بین امضاکنندگان نامه دیده میشد، در واکنش به پرسشهای پیشآمده با نگارش چند خط در فضای مجازی هرگونه نسبت با چیزی «غیر از طرح آزادی به دلیل شیوع ویروس» را رد کرد.
وحید نیکخواه آزاد، کارگردان، نویسنده و تهیهکننده سینما که نامش با عنوان عضو شورای مرکزی توسعه سینمای کودک و نوجوان در نامه هنرمندان قید شده اما رویکردی متفاوت دارد. او در گفتوگو با «اعتماد» درباره انگیزهاش از امضا میگوید: «من تا به حال نه آقای امامی را از نزدیک دیدهام و نه حتی تلفنی با ایشان صحبت کردهام. نه با ایشان کار کردهام و نه پولی از ایشان در فیلمهایم استفاده شده است. متاسفانه باید بگویم حرفهایی در چند روز گذشته در فضای مجازی و این طرف و آن طرف گفته میشود مبنی بر این که همه امضاکنندگان ذینفع بودهاند. به ضرس قاطع میگویم که این حرفها در مورد من صدق نمیکند. امضای اینجانب کاملا مطابق با همان چیزی که در نامه نوشته شده صرفا با نیت انساندوستانه و برای آزادی موقت یک زندانی در دوره شیوع بیماری کرونا منتشر شد.»
تکذیبها از راه رسید
علاوه بر آن چه موافقان و مدافعان مطرح کردند، رفتهرفته تکذیبهایی هم از راه رسید. محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان سینما از جمله افرادی بود که با نگارش متنی در اکانت شخصی خود امضای نامه برای آزادی سیدمحمد امامی را تکذیب کرد: «امروز دوستی نامهای از سایت تابناک برایم فرستاد و پرسید این را امضا کردهای؟ گفتم اولین بار است که این متن را میبینم. چیزهایی برایم گفت که با فرض صحت، در فضای عمومی نگفته بماند، بهتر است. اما آخرش حرفی زد به خودم که دوست دارم بازگو کنم. گفت: وسط این همه عمروعاص تو ابوموسی اشعری نباش! بگذریم از این اصل که ماجرا چه بود و چه شد اما این حرف حساب واقعیت تلخی را گوشزد میکرد که بدجوری در ذهنم فرو رفت. کمی عصبانی و سرخوردهام اما ترجیح میدهم بیش از این سخنی نگویم.»
محسن تنابنده، مهران احمدی و چند تن دیگر از هنرمندان نیز امضای نامه مذکور را تکذیب کردند. عباس رزیجی، نویسنده و کارگردان سینما نیز در یادداشتی که منتشر کرد، تاکید کرد نامه برای او ارسال نشده. در بخشهایی از یادداشت او آمده است: «دوستی تماس گرفت و گفت که برای مرخصی سیدمحمد امامی نامهای نوشتند. قرار بر این شد که نامه را برایم بفرستند، بخوانم تا اگر موافق بودم اسمم را به فهرست اضافه کنند. هیچ نامهای ندیدم تا همین دیروز که مثل بقیه دوستان در رسانهها دیدم و خواندم. با آن نامه مشکلات بسیاری دارم و امضایش نکردهام.»
ماجرای عجیب سه نامه متفاوت!
درست یک روز پس از به راه افتادن سیل انتقادها که جدیترینش توسط منیژه حکمت، کارگردان سینما با عنوان «شرم بر ما» نوشته شد: «چه شد که به اینجا رسیدیم؟ اینها کیستند که بر جرایمشان هم نام هنر میگذارند و چاپلوسی و دستبوسیشان را عدالتخواهی و انساندوستی مینامند؟ آیا رسواتر از این میشود ذلت و حقارت را فریاد زد؟» دو متن متفاوت نیز دست به دست میگشت. در نامه اول میخوانیم: «جناب رییس. ۲۶ ماه از بازداشت بیسرانجام یکی از فعالترین و موثرترین چهرههای فرهنگ و هنر کشور در سالیان اخیر آقای سیدمحمد امامی میگذرد؛ جنجال و حاشیهسازیهای زرد رسانهای در حذف یک چهره خلاق و موفق نه تنها موجب شگفتی شد بلکه مانع از ورود و اظهارنظر اهالی سینما به موضوع بود. با شیوع فراگیر ویروس کرونا و بحران دامنگیر، نمیتوانیم دلنگرانی خویش نسبت به سرنوشت و سلامتی این چهره خلاق را پنهان کنیم . به دلیل نسبت ذاتی ما با هنر در اندیشهایم که چگونه میتوان با هنر به جنگ سیاهی و تباهی رفت. ما به حکم پیشینیان که فرمودند: در این خاک/ در این خاک/ در این مزرعه پاک/ به جز مهر/ به جز عشق/ دگر بذر نکاریم… وظیفه دیگری برای خود قائل نیستیم. ایمان قاطع داریم که این روزهای سخت و مصیبتبار خواهند گذشت و آن چه باقی خواهد ماند فداکاری و جانبازی مردمانی است که در طول تاریخ از دل شکست زیبایی آفریدهاند.»
در پایان نامه اول آمده است: «لازم به ذکر است که پیش از این با آن که برای نمایش فیلمی در کانادا به سر میبردند تنها با یک تماس تلفنی مرجع قضایی، ظرف ۴۸ ساعت به ایران برگشته و به دادسرا مراجعه نمودند. لذا با توجه به وضع موجود از جنابعالی خواستاریم مقدمات آزادی موقت ایشان را در این روزها فراهم آورید تا در کنار یکدیگر بتوانیم طعم شیرین سربلندی از این آزمون الهی را بچشیم. و من الله توفیق.»
نکته اینجاست که ماجرا به همین جا خاتمه نیافت و به سرعت سروکله نسخه دومی هم پیدا شد که به خصوص در بخش پایانی با نمونه اول تفاوت اساسی و جالب توجه داشت: «جناب آقای رییسی؛ آیا باز اجتماعی شدن، نمایش عدالت، عدالت ترمیمی و اعمال مهندسی قضایی با آزادی موقت ایشان محقق نخواهد گشت؟ لازم به ذکر است که پیش از این با آن که او برای نمایش فیلمی در کانادا به سر میبرد، تنها با یک تماس تلفنی مرجع قضایی، ظرف ۴۸ ساعت به ایران برگشت و به دادسرا مراجعه کرد. لذا با توجه به وضع موجود از جنابعالی خواهشمندیم در صورت صلاحدید و امکان، مقدمات آزادی موقت سیدمحمد امامی را در این روزها فراهم آورید تا در کنار یکدیگر بتوانیم طعم شیرین سربلندی از این آزمون الهی را بچشیم. و من الله توفیق»
احتمالا باورکردنی نباشد که نامه درخواست آزادی یک تهیهکننده سینما خطاب به رییس قوه قضاییه نسخه سومی هم داشته باشد! که در خط آخر آن آمده است: «لطف فرموده ایشان را که چهره فرهنگی نیز هستند و میتوانند در زمان آزادی به روند تولیدات فرهنگی کمک بسزایی کنند، جزو این افراد قرار دهید.» رسمالخط مشترک نامههای دوم و سوم توجه را به خود جلب میکند؛ واژه بسزا در هر دو متن سرهم، «بسزا» نوشته شده است.
با وجود تمام حواشی پیش آمده، یک پرسش اساسی همچنان پابرجاست. این که نامه توسط چه شخصی نوشته شد؟ گروهی از منتقدان پیش از هر چیز نسبت به ادبیات موجود در متن اعتراض کردند، «نویسنده یا نویسندگان متن مورد نظر بر چه اساس نتیجه گرفتهاند که محمد امامی یکی از «خلاقترین» و «موفقترین» چهرههای فرهنگ و هنر ایران است؟» یا این که چطور در این باره از «نقش تاریخی» و «مسوولیت اجتماعی در بزنگاه تاریخی» دم میزنند، «در حالی که موارد و مقاطع متعدد سیاسی – اجتماعی ماههای اخیر کنشی جز سکوت نداشتهاند؟» این که «چطور میتوان به همین سادگی از کنار اتهامهای مالی سنگین وارد شده گذشت و بازداشت نامبرده را ناشی از جنجالها و انتقادهای رسانهای دانست؟» فارغ از رویکرد تاسفآور سینماگران نسبت به عملکرد انتقادی رسانهها (رسمی یا غیر رسمی) و دیدگاه مبتنی بر سانسورِ مستتر در نامه و واکنش مدافعان، این پرسش همچنان پررنگ است که متن نهایی از فیلتر چه شخص یا اشخاصی گذشته تا پس از تایید فعالان سینمایی برای رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران ارسال شود؟ و چرا تا این اندازه بر سر محتوای آن اختلاف نظر وجود دارد؟
در این باره بعضی معتقدند شاید بد نباشد برای پی بردن به ماهیت مساله نگاهی به کارنامه همکاری افراد با امامی داشته باشیم یا حداقل سیاهه پروژههای منتظر پیشتولید تشکیلات او را بررسی کنیم. این گزینه گر چه در مورد بعضی نتیجه منفی دارد اما در مورد برخی بیانگر همکاریهای متعدد و شبکهای است.
آن چه باید مورد توجه قرار گیرد این است که در هر صورت وقتی نام اشخاص مطرح میشود دیگر نمیتوان به سادگی به انکار برخاست و پرسش جدیتر این که در شرایط کنونی چرا چنین درخواستی مطرح میشود؟ آیا از میان هنرمندان سینما این روزها افراد دیگری پشت میلهها نیستند که سینماگران تنها درخواست آزادی یک نفر را مطرح کردهاند؟
این درست که قضاوت در خصوص پرونده حقوقی افراد در صلاحیت ما نیست اما باید در نظر داشته باشیم تبعیض قائل شدن بین افراد و نادیده گرفتن دیگر همصنفان برای همیشه به کارنامه ۴۶ امضاکننده نامه پیوست شده است.»
انتهای پیام