«خروج» میتوانست چهها داشته باشد که ندارد!
امیر پوریا، منتقد سینما در یادداشتی تلگرامی نوشت:
برای این که ببینید «خروج» ابراهیم حاتمیکیا با همین شخصیت مرکزی و همین درام و همین کاروان کشاورزان تراکتورسوار، میتوانست چهها داشته باشد که ندارد، به تماشای فیلم «کاروان» ساختهٔ سام پکینپا بنشینید.
«خروج» بهجای نمایش صرف پس زدن رحمت بخشی (فرامرز قریبیان) توسط هر مأمور و مسئول ذیربط یا بیربط، میتوانست هوشمندانهتر باشد و نشان دهد که قسمتی از ریاکاری و سودجویی سیستم دولتی در استقبال ظاهری از این رانندههای معترض است تا ادعای مردمی بودن کند و زور بزند که محبوب شود. (اتفاقی که سکانس پایانی فیلم پکینپا از آن معرکهای میسازد).
بهجای این حضور بیحاصل ِ شخصیت زن (پانتهآ پناهیها) در جمع رهروان به جای آن دو جملهٔ شعاری او در وصف توسل مردان به یک زن، میشد دستکم خود فیلم در این حد که آنسوتر از مردان، حتی با همان پوشش، به آب بزند و جانی تازه کند، برای او حق قائل شود (چیزی که در فیلم پکینپا به جلوهٔ رستگاری و رهایی رانندهها و زنها در فضایی کاملاً فارغ از جنسیت میرسد).
میشد برگشتن برخی اعضای گروه (اکبر رحمتی و آتش تقیپور) از نیمهٔ راه، این همه خنثی و شبیه دَه، بیست، سی، چهل نباشد و مانند سیاهپوست فیلم پکینپا، جهت و معنای مشخصی به خود گیرد. میشد طنز فیلم و بازیگوشی آدمها از این شکل خامدستانه، فراتر برود و مثل فیلم پکینپا به ضرباهنگ بدون افت، شور و وجد کافی و تعلیق توأم با تعمیق برسد. نبود این تعلیق در فیلم حاتمیکیا که حتی بدترین کارهایش («وصل نیکان»، «دعوت» و «گزارش یک جشن») نیز هر چه بود، کسالتبار نبود، دیگر خیلی حیف است و حسرت دارد.
تا جایی که ناچاریم تنها زمینهٔ تعلیق را از حواشی اکران اینترنتی فیلم به دست بیاوریم و امیدوار باشیم ریسک او در پذیرفتن این نوع ارائه، در همین نقطهٔ آغاز متوقف نشود و این حرکت ضروری دوران و دنیای امروز، در سینمای ایران تداوم یابد.
انتهای پیام