نقدی به ویروس مهلک زمان پریشی دربارهی زنان
مهرداد فرهمند، گزارشگر بیبیسی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
در شبکه های اجتماعی باب شده که نقل قولی از کسی در هزار سال پیش درباره زنان میآورند و دستمایه اظهارنظرهای دین ستیزانه میکنند. این عزیزان البته به ویروس مهلک زمان پریشی دچارند و من برای اندک مبارزهای با این ویروس، نقل قولی از علی دشتی میآورم که به سبب کتاب بیست و سه سال، بسیار محبوب عزیزان دین ستیز زمان پریش است. هرچند قطعا این دوستان نه این کتاب را خواندهاند و نه جز چند نقل قول در کانالهای تلگرامی چیزی از این کتاب به چشمشان خورده. علی دشتی را هم درست نمیشناسند.
این سخنان را علی دشتی در ۲۹ بهمن ۱۳۱۲ به عنوان نماینده بوشهر در مجلس شورای ملی در نطق خود در نشستی گفته که با افزایش امکانات آموزشی برای دختران مرتبط بوده است:
«بعضى مدارس دخترانه یک پروگرامهایى خیلى بى معنى دارد. در مدارس متوسطه دخترانه، یک قسمت ریاضیات عالى درس مى دهند و این براى کسانى است که فردا بخواهند مهندس بشوند. جبر و مقابله، تناسب، لگاریتم درس مى دهند. اینها یعنى چه؟ بنده مکرر دخترهاى پانزده، شانزده ساله را دیده ام بعضى اوقات به پدرانشان متوسل شده اند که مسائل ریاضى را برایشان حل کنند در صورتى که یک دختر هیچ وقت محتاج به ریاضیات عالى نیست. اول باید فکر کنیم که دختر را براى چه مدرسه مى فرستیم. براى اینکه وقتى بیرون مى آید بچه دارى خوب بتواند بکند، خانه دارى خوب بلد باشد، معلومات داشته باشد که آن معلومات را از طفولیت و از شیرخوارگى به بچه یکساله تا وقتى که مهیاى مدرسه مى شود بیاموزد. براى اینهاست. ملاحظه بفرمایید یک دختر مثلثات و جبر و مقابله مىخواهد چه کند؟ و فایدهاش چیست و در عوض اگر مناژ (خانه داری) و طباخى به آنها خوب یاد بدهند، لباسدوزی به آنها خوب یاد بدهند، موسیقى به آنها یاد بدهند این خیلى بمراتب بهتر است».
در مجلس آن زمان، دشتی یکی از روشنفکرترین و تجددخواه ترین نمایندگان بود. اما نظر او با شیخ حسین تهرانی نماینده سنتگرای تهران فرقی ندارد، جز اینکه دشتی لفظ فرانسوی مناژ را به کار برد و شیخ حسین به جای آن گفت خانه داری:
«راجع به مدارس متوسطه نسوان، ما اساساً باید ببینیم که اکثریت مردم چه می خواهند. چه چیز خوبى می خواهند. چه احتیاجى دارند. ما مادرهاى خوبى می خواهیم ما یک دختران خوبى میخواهیم که وقتى از این مدارس بیرون می آیند و فردا که به یک خانه وارد می شوند، قدرت اداره آن خانواده را داشته باشند. بتوانند تربیت کنند، بتوانند خیاطى را خوب بکنند، بتوانند آشپزى را خوب به کلفتشان یاد بدهند، بتوانند طریق تنظیف، حفظ الصحه، نظافت و یک چیزهایى را انجام بدهند و از عهده برآیند که آن مردى که در خارج زحمت می کشد و جان میکند، وقتى به خانه می آید از هر جهت و در حقیقت از هر حیث، خانه و زندگانی اش در رفاه باشد. البته در قسمت معلومات هم بنده تصور می کنم که اکثریت مردم احتیاجشان بر این باشد که این خانم سواد فارسى خوب داشته باشد، بتواند یک روزنامه یا یک کتاب فارسى را بخواند و بفهمد، یک حسابى هم به قدر یک جمع و تفریق، یک حسابى که بتواند محاسبات خانه و زندگى، نظارت و خرید و فروش را که در خانه می شود یا حساب آن پولى را که شوهرش در خانه مصرف می کند، داشته باشد که آن شوهر و آن مرد خانه از این قسمتها راحت باشد. امروز پروگرام مدارس متوسطه نسوان فاقد این طور از تربیت است. اگر هم در پروگرام یک همچون قسمتهایى موجود است، در موقع تربیت و عمل، این کارها دیده نمی شود. این را نمی بینیم و اکثر را می بینیم که شکایت دارند هر وقتى که عیالى اختیار می کنند از این طبقه (درس خواندگان) مخصوصاً شکایت دارند از این که فاقد این قسمت از معلومات هستند، فاقدند از حیث معلومات زندگى و امور خانه دارى».
هیچ نماینده ای با این سخنان مخالفتی نکرد و حتی علی اصغر حکمت سرپرست وزارت معارف که از روشنفکران مملکت بود و باعث و بانی توسعه آموزش و پرورش در ایران به شمار می رود، در پاسخ به همین آقا شیخ حسین تهرانی به او اطمینان داد که نظراتش برآورده خواهد شد و گفت:
«بیکار ننشستهایم. بخصوص در قسمت تعلیمات متوسطه نسوان اگر ملاحظه فرموده باشید، در جزو اخبار شوراى عالى معارف منتشر شده است یک مقدارى زیاد از پروگرام مدارس نسوان که بى فایده بود حذف شده است و براى آنها کارهاى عملى را در نظر گرفتهاند از قبیل خیاطى، برش، طباخى و مخصوصاً ورزش منظور شده است که نسبتاً امسال هم تخفیفى در پروگرام حاصل می شود».
جای هیچ خرده گیری بر علی دشتی یا شیخ حسین تهرانی یا علی اصغر حکمت نیست. در آن زمان در اروپا و امریکا هم چنین نگاهی به درس خواندن زنان داشتند. کسی انتظار نداشت که زن دانشمند و استاد دانشگاه و پزشک و مهندس شود. نه تنها در آن زمان بلکه تا پنجاه سال پیش، زنان غربی در ادارات و شرکتها، فوقش منشی و ماشین نویس و تلفنچی بودند. زن دانشمند و استاد و پزشک و مهندس هم در غرب بود ولی بسیار اندک و به قول امروزیها به مصداق «باگ سیستم» و به آنها به چشم استثناء نگاه میشد نه اینکه هر زنی بتواند به چنین جایگاهی برسد.
انتهای پیام