انصاف در بررسی میزان آزادی بیان
علی اصغر شفیعیان، سردبیر انصاف نیوز: دربارهی میزان بودن و نبودن آزادی بیان اگر خیلیها فقط چیزهایی میشنوند اما ما اهالی رسانه آن را با پوست و گوشت و استخوان درک میکنیم. بنابراین دماسنج خوبی برای سنجش آن هستیم. از همین موضع میخواهم به چند نکته اشاره کنم.
۱. حالا یک سال و یک ماه است که قوه قضاییه رییس جدیدی دارد؛ تغییر قابل لمس است. احترام و ارزش با عناوین نمیآید، با عملکرد و نوع رفتار است که میآید. در دوران «آیت الله آملی لاریجانی» که نحوهی بردن نامش در رسانه هم مهم بود، فقط عکس او را در دادگاه میدیدیم اما رییس جدید برای اولین بار با ما جلسه گذاشت تا حرفمان را بشنود. احترام گذاشت احترام میبیند.
۲. اما در خود دادسراها و دادگاهها: تغییرات نسبت به گذشته کاملا محسوس است اما نباید از حق گذشت که تجربهام با تعداد بالایی پرونده در سالهای اخیر میگوید چه بسیار پروندهّهایی در مرحلهی دادسرا و دادگاه با نگاه تساهل و تسامح رسیدگی شده است. در سال ۹۴ پروندهی بسیار مهمی که داشتم و علنی از انتشار خبر و عکس میرحسین و کروبی طبق قانون دفاع کردم و تبرئه شدم. در یک سال اخیر چندین پرونده داشتهام که با نگاهی باز و حامی آزادی رسانهها در نقد، مختومه شده است.
در دورهی جدید شکایتهای قوه قضایی از رسانهها پس گرفته شد و شکایت جدید نشد، شورای حل اختلاف تشکیل شد، بدگمانی نسبت به بازپرس و قاضی کاهش داشته، دیگر از کلمات فتنه و انحراف استفاده نمیشود، خود رئیسی آنقدر حرف سیاسی نمیزند و روحیهی اقتدارگرایی از خود نشان نمیدهد؛ میتوان به سادگی با روحیه و سخنان لاریجانی مقایسه کرد و این را دریافت.
۳. نمیگویم کسی به خاطر حرف و نقد به ویژه در دادگاه انقلاب دادگاهی نمیشود و حکم نمیگیرد اما انصاف نیست که نبینیم در این یک سال چه بسیار منتقدان سیاسی که تا دم زندان رفتند اما حکمشان اجرا نشد و برگشتند. اساسا ادعای اینکه یک شبه همه چیز تغییر کرده درست نیست و نشده اما نوع نگاه و رفتارها دچار تغییر اساسی شده است.
۴. این که چقدر انصاف در نقدها رعایت میشود البته توجیهی برای برخورد نیست اما واقعیت این است که بسیاری از نقدهای این سالها چه به قدرت سیاسی و چه برعکس آن، نقدهایی سطحی و غیرمنصفانه است. یعنی بیشتر همه دنبال نفی دیگری هستیم تا نقد منصفانه و منطقی. یا گاهی نقدی سبک از طرف کسانی که فقط بواسطهی رسانههای فارسی خارج کشور و برخی برخوردهای داخلی بزرگ میشود؛ مثلا همين نامهی ١٤ نفره اما حتی به زعم بسیاری از منتقدین داخلی، محتوای نقادانهی منطقی ندارد و سبک است.
۵. باز هم از تجربهی شخصیام میگویم که چه در نوشتهها و چه بسیار در جلساتی با مسوولان، به صریحترین وجه نقدهایی را مطرح کردهام و دیدهام که گوشهایی برای شنیدن را. یک بار بعد از دی ۹۶ به جلسهای دعوت شدم. نهاد دعوت کننده تا آن روز دعوتی نکرده بود. طوری رفتم که گویی آمادهی بازداشت بودم. یک مقامی از مهمترین سطح نهادهای نظامی آمده بود. دو ساعت فقط حرفهای من و دوستان رسانهای اصلاح طلب را شنید و نوشت با افتادگی و احترام تمام. این فقط یک نمونه بود.
۶. دوستانی که مرا میشناسند، اخلاقم را در کار رسانه میدانند. خب سعی میکنیم چیزی منتشر کنیم که بی محتوا نباشد. خیلی وقتها به کسانی بر میخورد یا خط قرمزهای از نظر خودمان غیرمنطقی را رعایت نمیکنیم. برای همین در این سالها تماسهای بسیاری داشتهام، توضیحاتی دادهام، چالش کردهایم اما برخوردها و بحثها منطقی، دو طرفه و بر اساس درک متقابل پیش رفته است.
۷. شخص اول مملکت کیست؟ لابد میبینید که آقای تاجزاده شاید روزانه در نقدهایش نقدی هم به ایشان میکند. مصاحبهها و نامههای آقای قدیانی را لابد تا حالا دیدهاید. اگر اینها آزادی نیست پس چیست؟ اینها که کم دیده و شنیده نمیشود. البته شاید بگویید اینها همه در رسانههای داخلی منتشر نمیشود اما خودمان را گول نزنیم، در این همه رسانهی قابل دسترس دیگر دیده میشوند.
۸. تاکید آیت الله خامنهای بارها بر این بوده که نقد به شخص ایشان هم نباید باعث برخورد شود و البته به غیر از چند مورد، باقی پیگیری نشده است؛ از جمله همین مثالهای بالا که نوشتم. یا در مورد اتهام توهین به مقدسات هم همینطور بوده است. مسالهی نشریهی دانشجویی موج در دههی هفتاد و یا حکم اعدام آقاجری در دههی هشتاد، تنها با ورود صریح ایشان حل شد وگرنه تندروهایی بودند که میخواستند خرخرهی آنها را بجوند!
۹. در دوران ریاست آیت الله آملی لاریجانی چند بار کسانی که منتقد او بودند به بهانهی توهین به رهبری بازخواست میشدند اما با هوشیاری دفتر ایشان جلوی این کارها گرفته و تذکر داده شد. بخشی از اعتراضها به محدودیت آزادی بیان هم مثل همین کار، سوءاستفاده از افکار عمومی برای هدفی دیگر است.
انتهای پیام
البته که تا نقد و اعتراض و حتی تلاش برای ” بر اندازی” تنها منحصر به دولت غیر همسو با نهادهای غیر انتخابی و امنیتی- نظامی باشد نه تنها تعقیب ندارد مشمول تشویق و تحبیب و ترغیب کم نظیر هم می شود، از همان جلسه کذایی با “مقام بلند پایه نظامی” و یکی دو جلسه بعد از آن منش و روش رسانه های به اصطلاح وابسته به جریان اصلاح طلب را دیدیم و می ببینیم ! ضمنا با هیچ نقد و چالش و اعتراضی نسبت به نهاد های واقعی و غیر منتخب قدرت تا این لحظه از رسانه های مذکور ندیدیم و به احتمال قریب به یقین نخواهیم دید ولی تا دلتان بخواهد از آنها تیتر و خبر و و گزارشها و تحلیلهایی در زدن و ناکار کردن عامدانه و ندرتا سهوا ، نهاد های منتخب دیدیم و شنیدیم که با تیتر ها و تحلیلهای وطن امروز و مشرق و کیهان گاهی اشتباه می گرفتیمشان ! ضمنا بهتر بود جناب شفیعیان این تشکر دست ودلبازانه را با کمی صبر و تانی موکول می کردند به زمانی بعد از تعوض دولت و روی کار آمدن دولت همسو با همان مقام کذا و رییس قوه تا مطمئن شوند “تغییر رویکرد” واقعی است تا با حال خوش الان ، آن زمان بی گدار به آب نزنند !
از سایت انصاف و جناب آقای شفیعیان انتظار نداشتیم تا در سناریوی پلیس بد و خوب ایفای نقش کنند ، تبلیغات و پروپاگاندا فقط برای القا و جا انداختن ایشان به عنوان پلیس خوب است سوالی که برای اینجانب مطرح است اینکه ایشان طی سال حضور در سیستم قضایی پس از انقلاب و معروف به درایت و تیز هوشی و….چطور کسی مثل طبری را که در مقابل چشمان نافذ ایشان مشغول به خلاف کاری بوده ، ندیده است و یا دیده و صدایی از ایشان بر نخواسته است ؟
آیا باور کنیم به محض روی کار آمدن ایشان وبه طور اتفاقی با مفاسد امثال طبری روبرو شده اند؟ آیا پروژه بزرگ کردن و ضد فساد نشان دادن ایشان در راستای تقویت وی برای طرح های مهم آینده !! و پس از رهبری فعلی نیست؟
سلام. این حق شماست که چنین برداشتی داشته باشید اما من برداشت خودم را عرض کردم اما برداشت از آنچه با پوست و استخوان لمس هم میکنم. اما نمیتوانم نیت خوانی کنم و البته دوست هم ندارم چنین باشد. ضمن اینکه به هر حال در رقابت است که کسی برای نشان دادن کارنامهی بهتر، بهتر عمل کند.
اما دربارهی طبری هم نمیشود به راحتی قضاوت کرد. شاید مسایل او به تازگی واضح شده ولی به هر حال حتما شما هم مثل من خوشحالید که برخورد شده و امیدوارید که با هر فسادی و فاسدی برخورد شود. پس بهتر است تشویق کنیم چنین بشود
آقاي شفيعيان، نظرتون درباره احضار اشخاص به خاطر توئيت هاشون چيه؟
وجود این چیزها که قابل انکار نیست اما هم گسترده نیست و هم در این یادداشت دربارهی تغییرات مثبت نوشتهام
آقای رئیسی یک شبه این طور نشده قضیه عباس معروفی نویسنده معروف رو شنیدید به اعدام محکوم شده بود که رئیسی جلوی حکم را گرفت
سلام
چقدر خوب که به این نکات پی بده اید و شجاعت قلم زدن در این باره را دارید. اما بهترش این است که در شماره های بعدی درباره جفاهای خودتان در حق امثال رئیسی هم بنویسید. در ثانی لزوم برخورد مناسب و صحیح، سند صحت رفتار شما و باقی رسانه های اصلاح طلب نیست
ایشون فقط امیدواره رئیسی گذشته شو اصلاح و جبران کنه. ما هم خوشحال میشیم حتی اگه جزء یه پروژه باشه بشرط اینکه بعد از گذشتن خر از پل تغییر نداشته باشه. بالاخره الان ممکنه متوجه شده باشن نارضایتی فراگیر مردم رو. آمین