خدمت به خلق
حجتالاسلام هادی سروش، مدرس حوزه علمیه در یادداشتی تلگرامی با عنوان «خدمت به خلق» نوشت:
دوست پزشکی داشتم که حاذق و با اخلاق و پرکار بود، روزی گفت تاقبل از اخذ مدرک دکترا، اهل نماز وروزه بودم، ولی بعد از افتتاح کلینیک پزشکی، عبادت را در خدمت به مردم در معالجه و سلامت آنان میبینم. و بعد این قطعه از سعدی را خواند؛
“عبادت به جز خدمت خلق نیست”
چالش اینجاست؛ چرا خدمت به خلق توجیه کننده بی توجهی به مناسک دینی است؟!
🔵چندنکته:
۱ ) “معنویت منهای شریعت”، مقبولیت صددرصدی ندارد.
چون معنویت ساخته شده ذهن من و شما ممکن است در “الهیات” جای گیرد و حتی بخشی از آثار معنویت واقعی مانند آرامش و یا لذت را داشته باشد، اما این سنخ “معنویت”، نه پشتوانه معرفتی دارد و نه میتواند ایجاد ارتباط همه جانبه فطری و اُخروی برای ما برقرار کند. پس معیار؛ آموزههای اصیل “دین” است.
۲ ) یکی از ارزشهای قطعی که واقعاً ارزش انسانی است، خدمتگزارِخلق خدا بودن است.
قرآن در این زمینه یعنی؛ صِرف محدودیت به محراب و عبادت را نفی میکند و ارزشهای دیگری از قبیل ایمان، و رسیدگی به امور نیازمندان را ضرورت دینداری میداند:
«لَیسَ الْبِرَّ انْ تُوَلّوا وُجوهَکمْ..، وَلکنَّ الْبِرَّمَنْ امَنَ بِاللهِ … و آتی الْمالَ عَلی حُبِّهِ..» (بقره/۱۷۷)
پیامبر رحمت (ص) فرمود:
«با عظمتترین آدمی پیش خدا کسی است که برای خدمت به آدمها در جای جای زمین قدم مینهند؛ ان اعظم الناس منزلة عنداللَّه یوم القیامة أمشاهم فی أرضه بالنصیحة لخلقه.»(کافی)
۳ ) این مفاهیم دینی در ادبیات عرفانی به زیبایی ترسیم شده، مولوی میگوید:
ازتَرَهُّب* نهی کرده ست آن رسول
بدعتی چون درگرفتی ای فضول!
جمعه شرط است و جماعت در نماز
امر معروف و ز منکر احتراز
رنج بدخویان کشیدن زیر صبر
منفعت دادن به خلقان همچو ابر
خیر ناس آن ینفعُ الناس ای پدر
گرنه، سنگی، چه حریفی با مَدَر
[*تَرَهُّب؛ دوری ازخلق]
سیره عالمان برجسته شیعه بر این موضوع جدی است؛ مرجع روشن اندیش شیعه شیخ جعفر کاشف الغطاء آن قدر به مستمندان رسیدگی میکرد و در رفع مشکلات آنان فعّال بود که وقتی از همه جا دستش کوتاه میشد، خانه مسکونی خویش را رهن میگذاشت و پولش را به فقرا میبخشید.
۴ ) اگر کسی مدعی است نگاهش به خدمت خلق براساس شریعت -قرآن وسنت- است باید براساس خطوط اسلام و توجه به همه ابعاد آن باشد.
دین کلیدی است که برای باز کردن قفل، همه دندانههای آن باید سرجای خود و بدون تغییر باشد. اگر دندانهای کم شود و یا لاغر شود و دندانهای دیگر بزرگترشود، کارائی ندارد و قفل باز نمیشود.
همه دستورات دینی کنار هم باید انجام شود؛ هم نماز و روزه، هم خدمت به خلق، تا انسان را به تکامل برساند.
چرا مکرر قرآن نماز را در کنار زکات قرارداد: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»؟
پاسخ روشن است؛ قرآن خواسته بر توهّم متنسکان دینی که سجاده و زیارت را کافی میدانند، و یا روشنفکرانی که همه عبادت راخلاصه درخدمات مالی به نیازمندان میدانند را باطل اعلام دارد.
در فرهنگ معنوی قرآنی؛ آدمی باید قرین دو سنخ عبادت باشد.
استاد مطهری گوید:
“عدهای با گفتن «عبادت به جز خدمت خلق نیست»؛ میخواهند ارزش عبادت، زهد، علم، جهاد را نفی کنند که نفی ارزشهای عالی وبزرگی است که دراسلام برای انسان وجود دارد… خدمت به خلق خدا آنجا ارزش دارد که در مسیر ارزشهای دیگر انسانی قرار گیرد و اگر قرار نگیرد، به اندازه یک پول هم ارزش ندارد.”
۵ ) خدمت به خلق در صورتیکه بر اساس اصول شریعت -قرآن وسنت- نباشد، فاقدخروجیِ “تقرب” است و بی ارتباط با مرکز “بقاء” خواهد بود، بله شاید این خدمت باعث تسکین عواطف و گرفتن مُزد اُخروی شود ولی در مواجهه با چالشهای اجتماعی و معاشرتی؛ انسان، پس میزند و به خود میگوید چرا من به این آدم بی معرفت کمک کردم؟!
علی (ع) میفرماید:
«لا یزهّدنّک فی المعروف من لا یشکره لک، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع به شیء منه..
اینکه گاهی به کسی نیکی میکنی و او قدرشناسی نمیکند، تو را از کارخیر بازندارد تو پاداش خویش را بیش از آنکه بخواهی از او بگیری از دست کسی میگیری که هیچ به او نیکی نکردهای..» (نهج البلاغه/۲۰۴)
۶ ) تردیدی نیست که باید عبادات استحبابی و پر خرج، در مسیرخدمت به مردم قرارگیرد.
چه زیبا شیخ بهایی گفت:
همه روز روزه بودن، همه شب نمازکردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تابه کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
به خداکه هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
۷ ) متذکرشوم؛ در برخی نسخههای بوستان سعدی بجای “عبادت” واژه “طریقت” آمده:
طریقت جز به خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
اگر واژه طریقت باشد؛ خطاب سعدی به درویشانی است که عمر خود را در سجاده هستند و نه به مؤمنین، و این معنا با ابیات بعدی او کاملاً قابل قبول است.
انتهای پیام
حاج اقا زحمت زیاد می کشید از مولی علی تا اقای مطهری را (قصدو فقط حجت نبودن سخن دومین نفر است نه احترام او را خدای نکرده شکستن) کنار هم می چینید تا به ما چیزی را بگویید که با عمل میشد گفت و بی عمل نمی شود: این چند دهه کاش مومنان ما عبادت را فقط همان خدمت خلق می دیدند که هم این حال خود خلق نمی شد و هم حال اخلاق و فضایلشان . والسلام
عجب…………