تصویر به یاد ماندنی سعدی در «شبهای روشن»
ایسنا نوشت: فیلم «شبهای روشن» سعدی را برای جوانانی که در کودکی اغلب حکایتهای پندآموز او را در کتابهای مدرسه خوانده بودند اینبار با غزلی عاشقانه به سینما آورد تا پس از سالها هنوز غزل سعدی را از صحنههای این فیلم در خاطر داشته باشند.
فیلم سینمایی «شبهای روشن» که خود از دنیای ادبیات به سینما آمده و اقتباسی است از داستان فیودور داستایوفسکی، در سال ۱۳۸۱ به کارگردانی فرزاد مؤتمن و نویسندگی سعید عقیقی با بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی ساخته شد؛ فیلمی که حالا پس از گذشت ۱۸ سال، هنوز بخشهایی از آن در قالب پادکست، دیالوگ و فیلم کوتاه به اشتراک گذاشته میشود.
گرهخوردگی دیالوگهای «شبهای روشن» با شعر سعدی، هم این فیلم را در خاطر مخاطبان ماندگار کرده و هم بعضا باعث علاقهمندی بیشتر به شعرهای سعدی شده است تا «شبهای روشن» مخاطبان سینما را به یاد سعدی و سعدی مخاطبان ادبیات را به یاد «شبهای روشن» بیندازد. شاید بتوان گفت با چنین در همتنیدگیای تجربیات نوشتهشده سعدی در قالب غزل در قاب دوربین سینما نقش میبندند تا بیش از پیش ملموس و ماندگار شوند.
در یکم اردیبهشتماه، به پاس روز بزرگداشت سعدی، فعالان فضای مجازی که «شبهای روشن» و «سعدی» در ذهنشان به هم گره خورده است بعضا از این اثرگذاری مینویسند یا صحنههایی از سعدیخوانی مهدی احمدی را که در این فیلم نقش یک استاد ادبیات را دارد به مناسبت روز بزرگداشت سعدی به اشتراک میگذارند.
غزلی از سعدی که در فیلم «شبهای روشن» به طور کامل خوانده میشود:
«بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو
شب از فراق تو مینالم ای پریرخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی تو
دمی تو شربت وصلم ندادهای جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز درکشم بی تو
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو»
هنر «شبهای روشن» در استفاده از شعر سعدی را شاید بتوان در این دانست که شعر قرنها قبل را در قالب صحنههای زندگی و دلمشغولیهای انسان معاصر به تصویر میکشد که در این بهرهگیری البته از قابلیت و هنر بیان سعدی هم نمیتوان غافل شد که در هر حضوری ماندگار است.
با چنین تجربهای نباید به ظرفیت ادبیات فارسی خصوصا ادبیات کلاسیک برای ساخت فیلم بیتوجه بود. استفاده هوشمندانه از ظرفیتهای شعری ادبیات در هنر فیلمسازی نکتهای است که شاید این روزها از برخی زوایا مغفول مانده است تا سبب شود دیگر نه فیلمی ما را به یاد شعری بیندازد و نه شاعری ما را یاد صحنه یا نامی از یک فیلم.
انتهای پیام