کره شمالی به کدام سو میرود: اصلاح یا فروپاشی
/ کارشناس شرق آسیا از فردای کره شمالی میگوید /
نوذر شفیعی با تاکید بر اینکه کره شمالی آخرین مرد بازمانده از جنگ سرد است و مثل شوروی گورباچف و چین دوران مائو دو راه بیشتر پی رو ندارد، یکی فروپاشی و دیگری اصلاحات. او همچنین با تاکید بر اینکه صحت و سقم اخبار منتشر شده درمورد مرگ رهبر کره شمالی قابل اتکا نیست به بررسی انتقال قدرت در این کشور پس از رهبر فعلی پرداخته است و میگوید با وجود تمامی نارضایتیهای داخلی که بسیار هم هست اما انتقال قدرت باوجود فضای بسیار بسته کاملا مدیریت شده اتفاق میافتد.
با گمانهزنیها و شایعات مختلف دربارهی مرگ کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی که همگی توسط رسانههای کره شمالی رد شدهاند، کره شمالی پس از کیم جونگ اون، یکی از بحثهای روز در شبکههای مجازی است.
از سوی دیگر کانال تلگرامی کره شمالی به فارسی نیز دیروز 7 اردیبهشت -26 آوریل- نوشت:
«در شرایط حساس کنونی و فشار همه جانبه رسانههای امپریالیستی علیه خلق قهرمان کره و فرمانده وطنمان کیمجونگاون به اطلاع میرسانیم، موضوع سلامتی فرمانده کیم به دقت توسط کادر مجرب پزشکی ایشان در حال بررسی است و با اینکه همه شواهد دال بر ترور بیولوژیک فرمانده کیم توسط ایادی امپریالیسم میباشد در حال حاضر مساله و اولویت اصلی بهبودی هر چه سریعتر ایشان می باشد و طبق اظهارات کادر درمان حال فرمانده رو به بهبودی است».
گفتوگو با نوذر شفیعی، کارشناس مسائل شرق آسیا را در ادامه بخوانید:
نوذر شفیعی، دربارهی کرهی شمالی و روند انتقال قدرت در آن میگوید: کره شمالی کشوری با نظام سیاسی کاملا بسته است و معمولا در نظامهای سیاسی اینچنینی، حتی اگر با تاخیر، اما جانشین انتخاب میکنند. یعنی هم به لحاظ خانوادگی سیستم بستهای هستند که نمیگذارند قدرت از آن خانواده بیرون بیاید و هم به لحاظ سیاسی و تشکیلاتی، حزب کارگران کره به شکلی است که نمیگذارد قدرت از این حزب و حتی از خانوادهی کیم جونگ ایل بیرون بیاید.
نکتهی دوم این است که یکی از افرادی که میشد انتظار داشت با روی کار آمدنش فضای سیاسی بستهی کرهی شمالی کمی شکسته شود، همین آقای کیم جونگ اون بود. چون او تحصیلکردهی سوئیس و غرب دیده است و تصور میشد که ایشان بتواند فضایی بازتر را برای کره شمالی رقم بزند. اما او هم آمد و در چارچوب این ساختار گیر کرد و نتوانست تغییر و تحول مهمی بوجود آورد.
بنظرم میآید که ارتش، خانوادهی کیم ایل سونگ و حزب کارگران کره کنترل را در دست خواهند داشت و باز فردی ممکن است یا از همین خانواده و یا نزدیک به این خانواده قدرت را بدست گیرد. ضمن اینکه اینها پشتوانهای خارجی به نام چین دارند. چین هم بر تحولات کره شمالی تاثیرگذار است. اینکه چین از چه فردی حمایت کند اهمیت دارد، ضمن اینکه خود کره شمالی هم پراهمیت است و هر فردی نمیتواند در کره شمالی قدرت را بدست گیرد که احیانا بخواهد با جهتگیری کلی کشور چین حرکت کند. در نهایت آنچه که الان درمورد مرگ کیم جونگ اون مطرح است حدس و گمان است و اگر هم بخواهد چنین اتفاقی رخ داده باشد، آنقدر نظام سیاسی بسته است که انتقال قدرت را کاملا مدیریت شده هدایت میکند.
او دربارهی لزوم تغییر در سیاستهای کره شمالی گفت: با اینحال بنظر میآید که هرکس بخواهد در کره شمالی قدرت را در دست بگیرد چارهای جز تغییر ندارد. کره شمالی همانطور که گفتم کشوری بسته است، اقتصادش بسیار دچار مشکل است، مرگ و میر کودکان و افراد در آن بسیار بالاست، سطح درآمدها بسیار پایین است، نارضایتیهای داخلی بسیار بالاست و در نهایت تا یک حدی در پرتو قدرت اسلحه میتواند با این وضعیت حکومت کند و ناچار به انجام یکسری تغییرات و اصلاحات است.
شفیعی در پاسخ به اینکه «غیر از چین کدام کشورها در کره شمالی بازیگری خواهند کرد؟»، گفت: پنج کشور هستند که در روند تحولات کره شمالی اثرگذارند. در جانب خود کره شمالی، روسیه و چین هستند؛ آنطرف ژاپن، کره جنوبی و آمریکا هستند. چین و روسیه از روند موجود حمایت میکنند، اما ژاپن، آمریکا و کره جنوبی برای تغییر وضع موجود تلاش میکنند؛ بنابراین کشورهای اثرگذار اینها هستند. اما اینکه چقدر ژاپن، کره جنوبی یا آمریکا در درون کره شمالی رخنه و نفوذ دارند که بتوانند تحولات سیاسی کره شمالی را سمت دیگری سوق دهند، این خیلی بعید است؛ لذا تغییرات کره شمالی- به لحاظ تاثیرات قدرتهای خارجی- در وهلهی نخست توسط چین و بعد هم روسیه میتواند هدایت شود. سایر قدرتها فشارهایی را به سیستم سیاسی کره شمالی وارد میکنند به قصد اینکه تعدیلات و تغییر رفتاری در آن صورت بگیرد، اما چون سیستم بسته است تغییر رژیم -حتی با اینکه درجهی مخالفتها در داخل هم بسیار بالاست- خیلی دشوار است.
این کارشناس شرق آسیا درمورد اینکه این کشور و سیستمهای مشابه در دیگر کشورها تا چه زمانی میتوانند دوام آورند، گفت: واقعیتی وجود دارد که به آن دترمینیسم یا جبریگرایی اجتماعی میگویند. حرکت روبهجلوی جوامع به سمت تکامل و پیشرفت امری است اجتنابناپذیر و سیاستمداران تنها میتوانند این روند را به تاخیر بیندازند. وقوع تحولات دموکراتیک در کشوری مثل کره شمالی اجتنابناپذیر است. یعنی هرچه که زمان میگذرد، درواقع زمان به زیان مردم کره شمالی تمام میشود، اگرنه 10 یا 50 سال دیگر هم که باشد، کره شمالی باید از این سیستم موجود خارج شود؛ چون این سیستم، سیستمی ناکاراست، در پرتوی قدرت اسلحه حکومت میکند و هیچ ظرفیت تولیدی و اقتصادی و رفاهی موثری ندارد؛ بنابراین هم سیاستمدارانی که در کره شمالی حکومت میکنند فاسدند و دچار مشکل و هم ساختار اقتصادی این کشور ساختار اقتصادی دچار اشکالی است. در نهایت اینکه به چه سمتی حرکت کند را نمیدانم اما تغییر در این سیستم اجتناب ناپذیر است.
او در پاسخ به این سوال که «شبیهترین کشورهای کنونی به کرهی شمالی کدامها هستند و آیا این کشور توانسته تبدیل به الگویی شود یا خیر؟» گفت: ما دیگر نظامات سیاسی مثل کره شمالی نداریم؛ کره شمالی آخرین مرد جنگ سرد است. تنها کشوری که هنوز بر اساس آن ایدههای استالینیستی و لنینیستی اداره میشود کره شمالی است. قبل از آن چین بود که طی روندی اصلاحی تغییراتی را در خود صورت داد و الان کاملا به سمت یک اقتصاد آزاد در حرکت است. چینیها اصلاحات را حتی خیلی زودتر از گورباچف شروع کردند، یعنی در دههی 1970. موفق شدند از دامی که شوروی در آن گرفتار شد رهایی پیدا کنند؛ اما به هرحال نظام سیاسی کره شمالی مثل اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین دورهی مائو است. از آنها یکی دچار فروپاشی شد –اتحاد جماهیر شوروی- و یکی دچار اصلاحات شد –مثل چین- و کرهی شمالی هم جز این دو مسیر را پیش رو ندارد؛ یعنی یا باید دچار فروپاشی شود و یا دچار اصلاحات. با این نظام سیاسی، اقتصادی که کره شمالی دارد حرکت روبه جلوی این کشور بسیار کند خواهد بود.
نوذر شفیعی در آخر در پاسخ به این سوال که «منافع مشترک ایران، روسیه و چین با کره شمالی غیر از دشمن مشترکشان –آمریکا- چیست؟» گفت: هر کشوری مسیر خود را میرود؛ چین به یک دلیل با آمریکا مشکل دارد، روسیه به دلیلی دیگر با آمریکا مشکل دارد و ایران هم با دلیلی متفاوت با آمریکا مشکل دارد؛ درست است که نسبت به یک کشور مشکل هست اما بنیان فکری هرکدام از اینها متفاوت است. بنابراین اینکه هر چهار کشور در جبههی ضدآمریکایی هستند درست است و فروپاشی یکی از آنها به ضرر دیگران خواهد بود، ضریب امنیتی دیگران را کاهش میدهد و یا موقعیت و موضع دیگران را هم تضعیف میکند؛ ولی باید توجه داشت که این کشورها در داشتن دشمن مشترک، مشترک هستند اما به لحاظ پشتوانههای فکری و نوع نظامات سیاسی و… کاملا متفاوتاند، لذا خیلی نمیشود این کشورها را باهم مقایسه کرد؛ اما کره شمالی با این ترکیبی که هست، اگر دچار مشکلی شود –بسته به نظام سیاسی جایگزین- اگر همین ساختار باشد و تنها فرد در راس آن تغییر کند مشکلی در مراودات ما بروز نمیکند، اما اگر ساختار هم تغییر کند و افراد هم تغییر کنند، در آن زمان ممکن است در مسیر روابط مشکلاتی بوجود آید.
در نهایت بنظرم فعلا برای ارائهی این تحلیلها خیلی زود است، مگر اینکه واقعا اخبار مستند و تایید شدهای بیاید که چنین تحولی –یعنی مرگ کیم جونگ اون- در کره شمالی رخ داده است.
انتهای پیام