خرید تور نوروزی

متن کامل گفت‌وگوی جنجالی اردشیر زاهدی با بی‌بی‌سی فارسی

/ این خلاف شرف است /

اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه ایران در دوران پهلوی و داماد شاه سابق دیشب، 7 اردیبهشت‌ماه گفت‌گویی با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی انجام داد که مانند دیگر مواضع سال‌های اخیر او برد رسانه‌ای زیادی در داخل ایران داشت به انتقاد از سیاست‌های بین‌المللی علیه ایران پرداخته و با زبانی صریح به ایرانیان حامی جنگ و تحریم تاخت.

متن کامل گفت‌وگوی بی‎بی‎سی فارسی با زاهدی را در ادامه بخوانید:

جمال‌الدین موسوی، مجری بی‌بی‌سی فارسی: منتقدان شما را به طرفداری از جمهوری اسلامی متهم می‌کنند و معتقدند مخالفت شما با تحریم نتیجه‌ای جز تقویت جمهوری اسلامی ندارد، چه بسا در این شرایط نوعی حمایت هم تلقی شود. آیا شما از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنید؟

اردشیر زاهدی: هیچ وقت درباره دولت یا جمهوری اسلامی صحبت نکرده‎ام و نمی‌کنم؛ این موضوع عقیده‌ام بوده و هست که دلم با ایرانیانی است که در ایران هستند؛ در حالیکه ما اینجا خوش می‌گذرانیم آنها نان ندارند و دوا ندارند. آنها را برادران و خواهران خود می‌دانم.

اما راجع به اینکه ما چه بکنیم؟ مملکت ما همه چیز دارد. خودتان چند روز پیش در اخبار به ماهواره‌ها و این چیزهایی اشاره کردید که هوا کردیم، اما آمدند گفتند که نه! این برای اتم است. اسرائیل و امریکا در این چیزها شریک‌اند متاسفانه و این صحیح نیست. در زمان نیکسون یا جانسون آنها تلاش می‌کردند ما با همسایه‌مان روابط حسنه داشته باشیم، حالا اینها آمده‌اند با سیاست «Divide and rule» (تفرقه بینداز و حکومت کن) می‌خواهند کاری کنند.

این پول‌هایی که گفته می‌شود، مال مردم است، مال زن و بچه‌ی ایرانی است؛ این پول‌ها را که قبلا دادیم برای خرید بوده و کاری که می‌کنند خلاف قوانین بین الملل است.

دیپلمات‌های ایرانی پنج سال الحق والانصاف زحمت کشیدند، از خود شخصیت نشان دادند، صبر و حوصله نشان دادند و توافقی امضا شد و ایشان –رئیس آمریکا- آمد گفت چون آن آدم سیاه بوده (اوباما) من مخالفم. هرکسی باشد قبول نمی‌کند! نمی‌توانیم بگوییم آنچه مال من است مال من است و آنچه هم که مال شماست باز مال من است. باید انصاف و شرف داشت، باید قضاوت برمبنای شرف و انصاف باشد.

اما ایرانیانی که در خارج‌اند و می‌گویند باید روی ایران بمب انداخت و یا [به آنجا لشکر بکشید]، به نظر من آنها دیگر ایرانی نیستند، از قدیم هم گفته‌ایم اینها پستان مادرشان را گاز می‌گیرند، این بدترین چیز ایرانی است. از خارج پول می‌گیرند.

تازه، چگونه می‌خواهند به ایران بروند، من افتخار می‌کنم به قدرت ارتش ایران که اینقدر سوگند خرده است برای مملکتش؛ شما ببینید با یک ژنرالش بد بودند و چه کثافت‌کاری‌ها برخلاف قوانین بین‌الملل کردند. آنوقت می‌گویند شما تروریست هستید! تروریست آنها هستند که به سادگی جلوی مردم ترور می‌کنند و بعد هم می‌گویند ما افتخار می‌کنیم. اینها خلاف ودان و مذهب و قانون است.

منظور شما از ژنرال به آقای سلیمانی بود؛ باتوجه به اینکه گفتید از حکومت ایران حرف نمی‌زنید، از آقای قاسم سلیمانی تمجید کردید.

مسلما…

فکر نمی‌کنید خواسته یا ناخواسته به طرف حمایت از جمهوری اسلامی کشیده شدید؟

ببینید آقا! هرکس هرچه دلش می‌خواهد بگوید؛ این افسران، این جوان‌ها، از پایین تا بالا به قرآن خودشان به مملکت خودشان سوگند خوردند. مردیکه –وزیر خارجه آمریکا- می‌گوید خلیج عربی! این را کسی راهش نمی‌داد و حالا با آن قیافه‌اش آمده شده وزیر خارجه! وزیر خارجه اینطور احمقانه صحبت نمی‌کند، اینها از این آدم [قاسم سلیمانی] می‌گویند. این آدم برای مملکت‌اش خدمت کرده، برای مملکتش جنگیده، رد مقابل اسرائیل [ایستاده]؛ آنوقت رئیس جمهور اسرائیل، آن مردیکه که برای خودش پرونده مالی دارد آمده می‌گوید که «بله! ما به آقای رئیس جمهور گفتیم این کار را بکند» اگر واقعا امریکا اینقد بدبخت شده است که او به اینها این حرف‌ها را بزند باعث تاسف است.

بنابراین دو، دوتا می‌شود چهارتا؛ مملکت‌اش بوده، دفاع کرده برای وجدان خودش رفته تا جایی که به نابودی‌اش (انجامیده). من به او افتخار می‌کنم، به او افتخار می‌کردم و به او افتخار خواهم کرد. اینها خون خود را برای مملکت دادند؛ نه آنها که امروز خود را در خارج به سی‌آی‌ای و عرب و… فروختند که «می‌خواهیم برویم ایران را بگیریم». آیا اینها کسی را در ایران دارند؟ آیا می‌خواهیم ارتشی خارجی بیاوریم و عراق و افغانستان و سوریه‌ای دیگر درست کنیم که خود رئیس جمهورشان در آن مانده‌اند؟

بگذارید خیلی مختصر و مفید بگویم: ایران امروز حدود 60 میلیون‌اش می‌توانند بخوانند و بنویسند، 40 میلیون از این شصت میلیون دکتر و مهندس و مدرسه رو و دانشگاهی هستند، از این 40 میلیون 30 میلیون کار می‌کنند و 20 میلیون از این 30 میلیون زن هستند! این سرمایه‌ای است که خیلی از کشورها ندارند؛ اینها آتیه‌ی ایران‌اند. جوانان ایران کسانی هستند که اراده دارند دولت خودشان را بیاورند یا ببرند؛

می‌فرمایید ایران از نظر منابع انسانی جایگاه خوبی دارد…

به آنها افتخار می‌کنم…

برای تغییر وضعیت فعلی ایران در سطح بین‌المللی –که ایران دچار مشکل است- باید حکومت ایران را وادار به تغییر رفتار کرد و حتی برخی می‌گویند باید به تغییر حکومت روی آورد…

بسیار غلط می‌کنند…

چطور شما بیشتر مشکل را در امریکا می‌دانید تا حکومت ایران؟

امریکا تنها نیست؛ امریکا و شبکه‌اش باهم، یعنی اسرائیل و سعودی. اینها در برابر ایران به زانو درآمدند و حالا می‌خواهند با خلاف قانون و… کاری کنند. هرکاری که کردند خلاف قانون سازمان ملل است که خودشان در آن رای دادند، منظورم توافق هسته‌ای ایران است.

من، اردشیر زاهدی 1968 اول در انگلستان سفیر بودم، پروتکل‌اش را امضا کردم و بعد هم اساسی‌اش را. حق ایران بوده، حق ایران هست و حق ایران خواهد بود. تا آن روزها هم که اینها می‌دیدند از ما می‌توانند چیزی بکشند از وستینگ هاوس و آلمان و… می‌آمدند، بعد هم سیاسی‌اش کردند و در کنگره گفتند ایران می‌خواهد اسرائیل را بزند. مردیکه را آوردند در زوریخ زندانی. [این پاراگراف از صحبت‌های آقای زاهدی نامفهوم است]

بنابراین اگر می‌خواهید به ایران زور بگویید، می‌توانید بگویید که من طرفدار هرکسی هستم، دولت ایران امروز مال مردم ایران است و آن جوان‌ها برای خود تصمیم می‌گیرند؛ ولی ما حق نداریم، ما که گذاشتیم رفتیم و پول هم برداشتیم و آوردیم اینجا و می‌گوییم لنگش کن؛ این خلاف شرف است. من هر ایرانی که از خارجی پول بگیرد -یا هرکسی در قبال مملکت خود فرقی ندارد- اگر خود را بفروشد برای پول و مقام یا ویزا داشتن، این آدم شرافتمند نیست، ایران هم از آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد.

ما چندین میلیارد پول دادیم که نزد اینهاست تا برایشان طیاره بخریم و کوفت و زهر مار بخریم، امروز ماشاالله اینها [ایرانیان] خودشان هواپیما و زیردریایی و… درست می‌کنند. من به اینها افتخار می‌کنم؛ خلیج فارس را اینها نگهداری می‌کنند، بعد آنوقت این مردیکه وزیر خارجه‌ی امریکا بگوید خلیج عربی! غلط کرده، از کجا خوانده؟!

بنابراین صریح به شما بگویم، آتیه‌ی ایران مال جوانان ایران است؛ من به آنها سر تعظیم دارم به آنها حسادت نمی‌کنم، چون آنها هم فهمیده‌ترند، هم واردترند؛ حتی در مساجدمان هم کامپیوتر و… داریم. اما اینکه کسی دیگر بخواهد برایمان تصمیم بگیرد را من نمی‌خواهم.


معمای اردشیر زاهدی!

احمد زیدآبادی در یادداشتی تلگرامی به اظهارات اردشیر زاهدی و استقبال اصولگرایان از این مواضع پرداخته و می‌نویسد:

اردشیر زاهدی در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی بار دیگر مواضعی را مطرح کرده که به شدت مورد استقبال جناح اصولگرا در ایران قرار گرفته است.

اردشیر زاهدی فرزند سپهبد فضل‌الله زاهدی از عوامل اصلی سقوط دولت دکتر محمد مصدق و از نزدیک‌ترین و وفادارترین افراد به شاه سابق ایران است. او مدت‌ها در مقام وزیر خارجه و سفیر ایران در آمریکا و بریتانیا در کابینۀ امیرعباس هویدا، نخستِ وزیر دولت شاهنشاهی خدمت کرده است.

اینک انسانی با این سوابق، با لحنی از وضعیت بین‌المللی و قدرت نظامی جمهوری اسلامی و فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران ستایش می‌کند که بیشتر از زبان جناح اصولگرا در داخل ایران شنیده می‌شود. او با تأکید بر اینکه از متهم شدن به حمایت از نظام جمهوری اسلامی هراسی ندارد، در اشاره‌ای تلویحی به سیاست آمریکا و اپوزیسیون برانداز خارج از کشور می‌گوید: «غلط می‌کنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت می‌دانند.»

بیان این نوع سخنان از طرف داماد سابق محمدرضا شاه، به واقع آن دسته از هواخواهان سلطنت پهلوی را که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی هستند، به دردسر انداخته است به طوری که بعضاً می‌کوشند تا او را نادیده بگیرند. با این حال، زاهدی هر از چندی بر صفحۀ تلویزیون‌های فارسی زبان خارج از کشور ظاهر می‌شود و نظرات خود را با تندی و صراحتی بیش از پیش بیان می‌کند.

درحقیقت، مسئله این است که چرا اردشیر زاهدی به این نقطه نظرات رسیده است؟ آیا او با همراهان سابق خود اختلاف شخصی پیدا کرده و صرفاً برای جریحه‌دار کردن آنان چنین مواضعی را می‌گیرد؟ یا اینکه مکنونات قلبی خود را علنی می‌کند؟

اگر زاهدی مکنونات قلبی خود را بروز می‌دهد، باز پرسش این است که به چه علت به این مواضع رسیده است؟ آیا از تأثیر رفتار برخی نیروهای برانداز خارجی و حامیان خارجی آنها بر سرنوشت ایران واقعاً نگران است؟ یا علل و عوامل دیگری در میان است؟ اگر منشأ مواضع او نگرانی از طیفی از جمعیت برانداز و سیاست آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن باشد، صرف‌نظر از به جا یا نابجا بودن آن، زاهدی علاقمند است خود را به عنوان شخصیتی “ملی‌گرا” و “وطن‌دوست” به نمایش بگذارد و هزینه‌اش را نیز بپردازد.

در این میان، استقبال اصولگرایان از مواضع زاهدی نیز معنایی جز اذعان به وطن‌دوستی او ندارد! حال آیا اذعان به وطن‌دستی فردی با کارنامه و سابقه و خلق و خوی اردشیر زاهدی از سوی اصولگرایان، امری بدون تناقض است؟

اصولگرایان تا کنون تمامیت حکومت پهلوی و نیروهای مؤثر در آن را به وابستگی، وطن‌فروشی و نوکری اجانب متهم کرده‌اند، حال چگونه است که مواضع فردی در سطح اردشیر زاهدی را به نوعی وطن‌دوستی و ملی‌گرایی تعبیر می‌کنند و با استقبال از آن، در سطح وسیعی منتشر می‌کنند!

لابد خواهند گفت که “میزان حال فعلی افراد است” اما مگر زاهدی نسبت به وفاداری‌اش به شاه پشیمان شده است؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. قبلا گفته بودم ..اشکال باصطلاح اندیشه گران ما اینست که توان تحلیل را در بزنگاه های تاریخی از دست میدهند به نوعی دچار همان وصف گیجی ومنگی تاریخی میشوند…من از اظهارات اقای اردشیرزاهدی بوجد نیامده ام(هرچنداگر وجدی هم باشد ایرادی نیست)ولی هنوز اینرا نفهمیده ام چرا بعضی ها مقوله تغییررا نادیده میگیرند…اقای زیدابادی….تصور شما اینست چون دستگاه های تبلیغاتی همه از وابستگی رژیم شاه وکارگزارانش دراین 42 سال گفته اند..پس بنابراین هرکه از کارگزارانش مانند اردشیر زاهدی کلمه ویا سخنی مبنی بر افتخار به سرداربزرگ ایرا ن گفت شما باید یک فلاش بک به تاریخ بزنید واز پدرش وخودش بنویسید؟؟نه جناب زیدابادی…به ان دسته از نهیلیستهای نهی کننده از نه به تحریم بگویید….هنوز هستند کسانیکه (علیرغم پیشینه شان)دلی وغمی ودلبستگی به ایران دارند…

    3
    4
  2. در گذشته نه چندان دور ویا بهتر گفته وشود مسائل ناموسی،ویا بهتر بگویم بی ناموسی چنین تیتری بعنوان جنجالی میخورد ولی از عجایب روزگار امروزه دفاع یک شخص از سرزمینی که استخوان های اجدادش در آن دفن است جنجالی شمرده میشود.

    2
    3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا