«با بازی با قرآن، معنویتِ رمضان و روزه را نستانند»
حجتالاسلام هادی سروش، مدرس حوزه علمیه در یادداشتی تلگرامی با عنوان «با بازی با قرآن، معنویتِ رمضان و روزه را نستانند» نوشت:
بگذارید از ابتداء شروع کنیم؛
با توجه به ظرفیت بالای دین ، درباره “روزه” سوال دارم!
وسوال من بیرون از محوریت”یسئلونک”[ ای پیامبر از شما پرسش میکنندوشما پاسخ بده..] که واژه آشنای قرآنی است،بیرون نیست.
دانشمندان دینی به اتفاق گفتند : درباره اعتقادات تان میتوانید سوال کنید تا به طمانیه برسید و در نتیجه آن مسئله اعتقادی را باور کنید و یا حتی باور نکنید. ولی درباره ی “احکام” که دستور در جهت مناسک دینی است و در اصطلاح فقهی به “تعبدیات” معروف است ؛ “سوال” بی معناست و مهم توجه به انجام آن دستور است و مکلف در صورت عدم “اجتهاد” ، باید “تقلید” کند.
این سخن آنچنان معروف است که در رساله های مراجع آمده.
اما اجازه دهید بگویم ؛ سوال داشتن و سوال کردن در مورد “تعبدیات” ، هیچ منع شرعی و عقلی ندارد و آنچه مطرح است این است که ممکن است “عقل” نتواند همه ی زوایا و جزئیات دستورات شریعت را درک کند ، اما چه اشکالی دارد سوال کند و به زوایای آن “حکم فقهی” در حد توان آگاه و آشنا شود؟
علامه طباطبائی برخلاف اندیشمندان “تعبدمحور” ، بر اجازه سوال در تعبدیات صحه گذاره و مینویسد:
“خداوند هرچند از ما اطاعت مطلق و بدون قید و شرط خواسته ، اما رضایت نداده که “احکام” و “معارف” که به ما ارائه می کند چشم بسته و کورکورانه و بدون تفکّر، اخذ کنیم . بلکه او میخواهد که “علل” احکام و قوانین برای ما روشن شود.” (المیزان، ج۲ص۱۹۷)
سوالات مان را از اینجا آغاز میکنیم :
۱ ) چرا عبادت ؟
پاسخ روشن است چون باید شکر گذار مُنعم باشیم.
و از سوی دیگر ؛ اگرعبادت از زندگی بشر در هر کیش و آیینی جمع شود ، خدا میداند چه ها که نشود و طغیان آدمی به کجا که نرسد؟!
با وجود این همه آیین بنام اسلام ویهود ومسیحیت و بودا و هندو و کمونیستِ خلق گرا و.. این همه جنایت میشود ، اگر انسان پا بند این اسم ها نبود چه میکرد!؟
“إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى. انسان همينكه خود را بينياز ميپندارد٬ طغيان ميكند! (علق/۶)
۲) چرا روزه؟
“روزه” چیز تازه ای نیست؛ از مصر و یونان و روم قدیم و حتی در میان بت پرستان و هندویان این عبادت پذیرفته شده بوده و هست ، تا برسیم به ادیان توحیدی که همه آنها دارای عبادتی بنام روزه هستند.
روزه ؛ درمیان ادیان، ازمنع از سخن گفتن تا منع از خوردن گوشت ، و منع ازهمه ی خوردنی ها و نوشیدنی هارا شامل میشود.
در همه ی ملل و ادیان برای علت روزه عللی را طرح میکنند ؛
برخی میگویند؛ روزه باعث “رضایت آلهه” است که این سخن در میان بت پرستان مطرح است و دیگرانی میگویند ؛ روزه مبادله حاجت است که روزه میدهیم و حاجت میگیریم .
و برخی دیگر بر این باورند که روزه رضایت رب است .
اما بر اساس فرهنگ غنی قرآنی؛ انسان دارای شاخصه مهمی بنام “فقر” است؛ فقر در تمام جهات و جوانب ضروری سایه افکنده و روزه که عبادتی خاص است میتواند در جهت پر کردن خلاء های بزرگ انسان، آدمی را مدد رساند و باعث ارتقاء به درجات روحانی شود. روزه میتواند با ایجاد فاصله از لذایذ میسر را هموار سازد.
خارج بحث عبادت بودنِ روزه،بزرگان تصریح کرده اند؛ روزه، دارای اثر وضعی است و آن؛ “تقویت اراده” است و بعد با تقویت اراده،هر “محالی” برای انسان “ممکن” میشود.
چون اصلا دوری از لذت جسمی و جنسی چه با قصد روزه و چه با قصد غیر آن، اراده آفرین است.
در باور شیخ الرئیس بوعلی سینا؛ “اراده” اولین منزل سیر آدمیت است که مهمترین سهم در اصلاح حالات درونی را بهمراه دارد.
پس اسلام نمیخواهد مردم بیجهت دهانشان را ببندند،بلكه میخواهد با روزه گرفتن انسانها اصلاح شوند.
و این “اراده” وقتی در جانب معنویت و خدای متعال قرار گیرد باعث “اصلاح” میشود و برای آدمیان والاتر ، باعث مراتب بالای “اخلاص” میشود که و درپایان مقاله به آن خواهیم پرداخت.
۳) چرا وجوبِ روزه ؟
روزه عبادت سختی است و اسلام “شریعت سهله” است، بله؛ شاید در گذشته روزه سهل بوده،یعنی درصدر اسلام مشکل وچندپارگی برای زیست روزمره انسان ها ایجاد نمی کرد و مصداق عسر و حرج و تکلیف فوق طاقت نبوده چون زندگی روزمره و کار و تلاش روزانه نیز عمدتا با طلوع آفتاب و غروب آن تنظیم می شده،اما امروز زندگی آدمی متفاوت است؟
این سوال مهم پاسخ روشن و مستدل میطلبد.
جواب در این نکته است که روزه یک واجب مطلق و بدون در نظر گرفتن شرائط نبوده و نیست.
وقتی قرآن توجه دارد که سفر میتواند نارسایی هایی در انسان ایجاد کند و میآیدوجوب روزه را برمیدارد و بلکه روزه در سفر را حرام اعلام میکند ، پس معلوم میشود که حساب دقیقی در کار است.
علامه طباطبایی تصریح میکند براساس قرآن روزه برکسی واجب است که “استطاعت وقدرت” روزه گرفتن داشته باشد وعذرموجهی نداشته باشد؛ وجوب الصوم للمستطیع غیر المعذور(المیزان ۱۲۶/۱۴)
ملاحظه کنید؛ در برداشته شدن وجوب روزه نسبت به بیمار، نه تنها یقین به ایجاد بیماری و یا ادامه و شدت آن وجوب روزه را کنسل میکند بلکه حتی “احتمال ضرر” برای رفع وجوب کافی است ، و بلکه بالاتر ؛ حتی “خوف ضرر” هم در صورت روزه گرفتن باعث عدم وجوب روزه میشود.
پس گرچه زیست انسانها در این دوران با صدراسلام متفاوت است اما خطوط اصلی که با سهولت آمیخته شده تغییری نکرده و نخواهد کرد.
دو نکته علمی:
اولا؛ ما از اهل سنت جلوتر هستیم چون آنان روزه در سفر را مکروه میدانند ولی ما حرام میداینم چرا که ، رفع وجوب روزه برای مسافر “رخصت” نیست تا بشود آن را با استحباب و یا کراهت دستکاری کرد بلکه “عزیمت” است و آیه “فمن منکم مریضا او علی سفر” در بیان قانون ومقام تشریع است.
وثانیا؛ برخی علماءمانند سیدمحمدحسین فضل الله، سخنی شفاف تر از علامه طباطبایی در باب “استطاعت” که در سطور بالا نقل کردیم دارند که؛ “استطاعت” دارای یک مفهوم محوری در فقه است و در همه جا ملاک است؛ در نتیجه در كشورهايى که روزشان به ۲۲ ساعت میرسد روزه بر آنها واجب نيست.
۴) چرا یک ماه؟
برخی امروزه میگویند؛ روزه واجب بر مسلمین سه روز است .
منشا این سخن، بعضی مفسرین اهل سنت است که گفتند : قبل از رمضان سه روز در هر ماه بوده یعنی ۳۶ روز به اضافه روز عاشورا ۳۷روز.
براساس نظر علامه طباطبائی مفسر بزرگ قرآن ؛ این گمان ، باطل است؛ چون در آیه نفرموده روزه “سه روز” است ، بلکه فرموده “ایام معدودات” یعنی ؛ روزهای مشخص و شمارش شده ، و این روزهای شمرده شده به علت اینکه بعدش
“شهررمضان” آمده و هر ماهی ۳۰ روز است پس روزه واجب ۳۰ روز است و نمیتواند سه روز باشد . درپایان هم علامه طباطبائی میگوید: این اینجور معنا کردن قرآن ، “به جان خودم قسم که بازی با قرآن است” ! (المیزان ج۲ ص ۷ ببعد)
از آنجا که این شبهه در این روزها فرا گیر شده که روزه واجب “سه روز” است ، اجازه دهید توضیح کوتاهی تقدیم داشته باشم.
“معدود” یعنی شمارش شده ، نه عدد “سه” ، چون؛ در قواعد عربی ؛ “ایام” جمع است و اقل آن “سه” میشود.
اما در همان قواعد عربی تصریح شده این “اقل گیری” درصورتی است تعداد مشخص از آن جمع، تصریحا و یا کنایتاً بعد از “معدودات” ، ذکر نشده باشد . در حالیکه در قرآن معدود به “ماه” مقید شده یعنی آن مقدار مشخص وجوب روزه یک ماه یعنی سی روز است ، در آیه بعد که در ردیف آیه روزه است فرمود : “شهررمضان الذی انزل فیه القرآن” .
واگر روزه این عبادت مهم و جهان شمول ، برای مسلمین سه روز بوده ، چرا تاریخ آن را ثبت نکرده ؟! مگر امکان دارد مسلمین در طول این اعصار سه روز روزه گرفته باشند و تاریخ اسلام و جهان از آن بی خبر باشد ؟!
ونیز اگر طبق نقل تعدادی بسیار اندک از مفسرین اهل سنت ابتداءاً سه روز بوده و بعد دستور به یک ماه شده ! چرا همان اهل سنت به آن “سه روز” روزه “روز عاشورا” را اضافه کردند؟! پس باید بگویند “ایام معدودات” بیش از سه روز است ، و این حرف را هیچ کسی نگفته!
ملاحظه میفرمایید شبهه اینکه روزه واجب؛ سه روز است ، “رسوا ترین شبهه دینی” است.
سخن آخر ؛
راه شریعت در مورد رمضان و روزه را تشریح نمودیم و پیرایه های ناصواب را از آن زدودیم و ترخیص روزه نگرفتن برای عده ای که در مضیقه هستند را برشماردیم.
اجازه دهید در پایان به این نکته مهم اشارت کنیم که روزه را کم و بی اهمیت تصور نکنیم که چیزی معادل این واجب الهی نیست.
مراقب باشیم برخی از ناسازگاران با دین به قول علامه طباطبایی با بازی کردن با قرآن، این معنویت بزرگ را از ما نستانند.
میوه روزه، ارتقاء روحی است.
به تعبیراستادمطهری؛ برنامه ماه رمضان ، “انسان سازى” است؛ انسان معيوب، تبديل به انسان سالم، و انسان سالم تبديل به انسان كامل میشود.
روزه تاثیر بر نهانِ نهان آدمی دارد و این کار از نماز با همه قدرتش در دوری از منکر و از حج و جهاد با همه سختی و جانفشانی ، ساخته نیست .
فاطمه زهرا (س) در خطبه معروف خود فرمود:
«فَرَضَ اللّه ُ الصِّیامَ تَثبِیتا لِلإخلاصِ؛
خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»
و کالای پر قیمت و پر مشتری در عالَم غیب ،آن کالایی است که مملو از “اخلاص” باشد وبدست آوردن این غنیمت بزرگ یعنی؛ اخلاص،درمیان همه عبادات از روزه ساخته است.
این همان پذیرایی خدا از میهمانان ماه رمضان است.
چه تعبير عجيبى دارد پيغمبر اكرم (ص) در عظمت ماه رمضان که فرمود :
“در این ماه شما را به میهمانی خدا دعوت کروه اند ؛ دعیتم فیه الی ضیافةالله” .
درحدیث قدسی که مورد اهمیت بزرگانی چون امام راحل وعلامه طباطبائی است واردشده که خدافرمود:
“الصوم لی وانا اجزی به”
این حدیث براساس معلوم ویامجهول بودن کلمه”اجزی” ؛یابه معنای “من جزاءمیدهم” است ویا؛ “من جزای اومیشوم”.
انتهای پیام
با سلام و کمال احترام و آرزوی تقرب در این ماه عبادت:
با توجه به تاکید جناب حجت الاسلام سروش بر اهمیت سئوال، امیدوارم به این پرسش من پاسخ بفرمایند :
هر چند در ایه 184 سوره بقره، پس از ایاما معدودات ، عبارت «شهر رمضان» (با فاصله و در آیه 185) آمده، اما نه بدل یا عطف بیان «ایاما» منصوب، بلکه مبتدی و مرفوع است (ظاهرا شهر مبتدی ، و جمله فمن شهد … ، خبر است) . اصولا کاربرد این ایاما معدودات چیست ؟! ضمیر « ه » در «فلیصمه» ، اگر به «شهر» برگردد ، احتمال شما تقویت می شود (هرچند مخالف نظر شما می گوید منظور همان ایام معدود از شهر است) ولی اگر به ایام (هر چند ضمیر رایج تر ضمیر مونث است) برگردد ، نظر مخالف تقویت می شود . موضوع بعد تاکید بر تعدادی از روزهای دیگر (برای بیماران و غیره که روزه نگرفته اند) است (فعده من ایام اخر) که برای تکمیل تعداد روزها برای روزه داران ذکر شده که باز اگر تکمیل روزهای ماه رمضان در نظر گرفته شود، نظر شما تقویت می شود و اگر تکمیل تعداد چند روز مد نظر طرف مخالف نظر شما در نظر گرفته شود ، برعکس.
اما درباره این دو حالت ؛ مهمترین مطلب که امیدوارم روشن بفرمایید : این است که معنی معدودات ، شمرده شده است و اصلا با مفهوم روزهای یک ماه که بستگی به حلول هلال ماه دارد و متغیر است و شمارش نمی شود ظاهرا ارتباطی ندارد.
البته سخن یا پرسش مهمتری وجود دارد و آن این که شاید با گردن نهادن به سخن قرآن در مورد غذادادن به مسکین برای کسی که روزه را سخت می شمرد، کلا این چالش مشقت روزه (در یک ماه) حل شود . قرآن در همانجا می فرماید : علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین. تعابیر در ادامه آن هم مشخصا میرساند که برای کسانی بیان شده که با وجود توان بخاطر دشواری روزه نمی گیرند و لذا تاکید شده که هر چند اجازه اطعام بجای روزه دارند : اینکه روزه بگیرند بهتر است (ان تصوموا خیر لکم…). امیدوارم در اسرع وقت پاسخ متقن شما را دریافت کنم. با تقدیم احترام: دانشور