دکهدارها: سیگار بیشتر از روزنامه مشتری دارد
/ گزارشی میدانی از فروش دکهدارهای خیابان انقلاب و ولیعصر در روزهای کرونایی /
یکی از دکههای خیابان انقلاب میگوید: «بیشترین چیزی که در طول روز میفروشم سیگار است حتی در این روزهایی که درآمدم نصف است. مردم خیلی کم خرید میکنند و از خرید کردن میترسند.» یکی دیگر از دکهداران خیابان ولیعصر دربارهی فروش روزنامه در این روزها میگوید: «خیلیها هنوز دوست دارند که روزنامه را در دستشان نگه دارند و بخوانند. بیشتر این افراد میانسال هستند و چندان میانهای با سایتهای خبری آنلاین ندارند.»
در کنار شور و هیجان کتابفروشیهای خیابان انقلاب، دکههای این خیابان هم رونق داشتند و به ندرت پیش میآمد که تعداد مشتریهایشان کم شود. با شیوع کرونا تمامی مشاغل جامعه تحت تاثیر قرار گرفتند و دکههای مطبوعاتی هم از این ماجرا مستثنی نبودند و به گفته خودشان فروش آنها تا حدود زیادی تحت تاثر قرار گرفته است.
انصاف نیوز در گزارشی میدانی پیشرو با تعدادی از دکهدارهای خیابان انقلاب و حوالی میدان ولیعصر گفتوگو کرده است و از آنها دربارهس درآمد و تحت تاثیر قرار گرفتن فروش آنها در ایام کرونا گفتوگو کرده است. بیشتر دکهدارها میگویند روزنامه مثل قبل متقاضی ندارد و درآمد آنها بیشتر به خاظر فروش سیگار است. آنها همچنین میگویند اگرچه درآمد آنها نصف شده ولی در حال حاضر تصمیم به تغییر شغل ندارند.
علیرضا یکی از دکهداران خیابان انقلاب درباره فروش خود در این روزها میگوید: «فروش تا حد بسیار زیادی کم شده و بهتر است بگویم فروش روزانه نصف شده است. بیشترین جنسی که در طول روز میفروشم سیگار است که بیشتر نخی میخرند و افراد بسیار محدودی هستند که بستهای میخرند.
روزنامههای «همشهری»، «ایران»، «جامجم» فروش خوبی دارند. تعداد فروش هرکدام از این روزنامهها در هر روز متفاوت است ولی اگر بخواهم میانگین به شما بگویم حدود 20 نسخه در هر روز میفروشم.»
از او درباره تصمیم به تغییر شغلش برای کم شدن درآمدش میپرسم که در پاسخ میگوید: «هنوز شرایط خیلی سخت نشده تا به فکر تغییر شغل باشم ولی میدانم بسیاری از همکارانم دیگر تصمیم به فروش روزنامه ندارند. روزنامه درآمد چندانی عاید ما نمیکند.»
جلوی یکی از دکههای میدان انقلاب میایستم تا نگاهی به روزنامهها بیاندازم. مرد میانسالی هم بجز من مشغول خواندن تیترهای روزنامههاست. روزنامه همشهری را بر میدارد و صفحات داخلی این روزنامه را بررسی میکند ولی از خرید آن منصرف میشود. این دکهدار میگوید: «بیشتر درآمد ما حاصل از فروش سیگار، آب و خوراکیهای دیگر است.
تعداد افرادی که روزنامه میخوانند خیلی کمتر شده حتی مثل قبل هم جلو دکه نمیایستند تا تیترهای آن را بخوانند. فروش مجله کمتر نشده ولی قیمت آنها خیلی گران است به همین دلیل احتمال میدهم که فروش مجلات هم مثل روزنامهها شود.»
از او درباره میزان درآمدش میپرسم و اینکه به فکر تغییر شغل است: «کاسبی در این روزها خیلی سخت است. سال گذشته در این روزها تا 100 بطری آب کوچک میفروختم ولی به خاطر کرونا شاید 30 بطری هم در طول روز نفروشم. ماهیانه مبلغ زیادی برای اجاره باید پرداخت کنم که با فروش این روزها غیرممکن است.»
محمد از دکهداران خیابان ولیعصر است و نسبت به دیگر دکهداران سن و سال بیشتری دارد. او درباره فروش روزنامه میگوید: «خیلیها هنوز دوست دارند که روزنامه را در دستشان نگه دارند و بخوانند. بیشتر این افراد میانسال هستند و چندان میانهای با سایتهای خبری آنلاین ندارند. به نظرم فروش روزنامه کمتر شده است ولی بازهم در طول روز فروش زیادی دارد. روزنامههای ایران، جامجم، همشهری فروش بالایی دارند.
بیشتر مشتریانم خواهان روزنامه همشهری هستند که بنظرم بخاطر نیازمندیهای داخل این روزنامه است. شرق و اعتماد هم تا حدودی فروش میرود ولی مثل همشهری هرکسی این روزنامهها را نمیخرد.»
این دکهدار درباره فروش خود میگوید: «درآمدم بیشتر برای فروش سیگار، رانی، آب و شکلات است که سهم فروش سیگار نسبت به اجناس دیگر دو تا سه برابر است. تصمیم به تغییر شغل ندارم و از فروش خودم راضی هستم. درآمد فروردین و اسفند بسیار افتضاح بود ولی تنها برای من نبود.»
رضا جوانترین دکهداری بود که به پرسشهایم پاسخ داد: «بیشترین چیزی که در طول روز میفروشم سیگار است حتی در این روزهایی که درآمدم نصف است. مردم خیلی کم خرید میکنند و از خرید کردن میترسند و فکر میکنند تمام اجناس مغازهها کرونایی است. بیشترین فروش روزنامه برای همشهری است. دسترسی به خبر به دلیل کانالهای خبری و سایتها بسیار راحت شده است و مردم ترجیح میدهند از منابع رایگان استفاده کنند.
دانشجوها بیشتر مجلات را میخرند ولی ترجیح میدهند تا همان مجلهای را ما دکهدارها میفروشیم از کتابفروشیها بخرند. به نظرم فروش مجله توسط کتابفروشیها منصفانه نیست چون بیشتر این کار ماست و روی درآمد ما تاثیر میگذارد.»
از او درباره تغییر شغل میپرسم: «تا به حال به این موضوع فکر نکردهام ولی اگر فشار زندگی زیاد شود و درآمدم بسیار کم باشد به طور قطع چنین کاری میکنم. بیشتر روزهای اسفند و فروردین تعطیل بودم و درآمدی نداشتم.»
انتهای پیام
مگر روزنامه ای هم داریم!!!