خرید تور تابستان

قحط‌الرجال در استقلال و پرسپولیس

رسول بهروش، در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «یک آرزوی کلیشه‌ای اما واقعا درست در فوتبال ایران وجود دارد که کاش یک روز مجال تحقق آن وجود داشت: «به‌ جای این که بازیکن و مربی خارجی بیاوریم، باید مدیر خارجی بیاوریم.» این اصل حرف است. اصل درد است. به‌ طور کلی در کشور ما مدیر خوب و خوش‌فکر در حوزه‌های مختلف کم تربیت می‌شود و سیستم چرخش قدرت و گردش نخبگان هم طوری است که معمولا به معدود نیروهای کارآمد، فرصت کار و ابراز وجود داده نمی‌شود. این قصه در فوتبال هم وجود دارد و با توجه به خاصیت «ویترینی» این رشته ورزشی، بیش از سایر جاها به چشم می‌آید.

به فدراسیون فوتبال نگاه کنید! ببینید زوج طلایی تاج – کفاشیان بعد از بیش از یک‌دهه زمامداری در فوتبال ایران چه از خود به جا گذاشته‌اند. اینها باید روزی صد هزار بار خدا را شکر کنند که از سر قضا و قدر، یکی مثل کارلوس کی‌روش سر راهشان ظهور کرد و با وجود همه کج‌خلقی‌ها و فرصت‌طلبی‌هایش، چند موفقیت قابل اعتنا برای تیم بزرگسالان رقم زد. در غیر این صورت انتخاب طبیعی کفاشیان، کلمنته‌ای بود که تیم استقبال‌کننده از او «رسوایی پله‌برقی» را رقم زد. کلمنته بی‌انگیزه بعد از عدم‌ توافق با فدراسیون فوتبال ایران تقریبا بدون هیچ موفقیتی در تیم‌های بعدی‌اش بازنشسته شد. انتخاب خردمندانه مهدی تاج هم مارک ویلموتس بود که الان دبیر کل فدراسیون با عنوان کنایه‌آلود «جایزه‌بگیر» از او یاد می‌کند! این نمایی کلی از وضع مدیریت در فوتبال ایران است که غیر از فدراسیون، خیلی جاهای دیگر هم به چشم می‌خورد. همین الان پرسپولیس و استقلال تا خرخره درگیر بحران‌ها و حتی بلاتکلیفی مدیریتی هستند و بدتر این که چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای هم پیش روی آنها وجود ندارد. بله؛ این فریاد قحط‌الرجال است.

پرسپولیس؛ بی‌مدیر، بی‌امید

هم‌اکنون، یعنی لحظه تنظیم این گزارش باشگاه پرسپولیس هنوز مدیرعامل ندارد. کل قوای مدیریتی این باشگاه در ترکیب سه‌نفره هیأت‌مدیره خلاصه شده که یکی از آنها یعنی علی رغبتی را تقریبا هیچ‌کس ندیده و نخواهد دید، دو نفر دیگر یعنی مهدی رسول‌پناه و مهرداد هاشمی هم ظاهرا اختلافاتی با هم دارند. حالا اگر اختلاف هم نداشته باشند، فعلا تقلای آنها برای تعیین مدیرعامل یا تهیه منابع مالی به جایی نرسیده و خروجی کارشان روشن نیست. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که شرایط پرسپولیس واقعا بحرانی است و بنا به ادعای هاشمی، فقط ۴۰میلیارد تومان بدهی خارجی روی دست باشگاه است. حالا بگذریم از بدهی‌های داخلی و تعهد مالی به بازیکنان و در پیش بودن موعد تمدید قراردادها. وقتی در مورد پرسپولیس حرف می‌زنیم، منظورمان باشگاهی است که بعد از انقلاب معمولا با مشکل مدیریتی دست‌وپنجه نرم کرده. تنها برادران انصاری‌فرد جمعا ۵دوره مدیرعامل این باشگاه بوده‌اند که چنین چیزی در فوتبال محلات اروپا هم احتمالا نایاب است! باشگاهی که در مقطعی داریوش مصطفوی، بازیکن سابق استقلال را هم در کسوت مدیرعامل خود دیده، بعدها به دست افراد عجیب و غریبی سپرده شده که آیندگان از شنیدن شرح حالشان شگفت‌زده خواهند شد؛ از سیاسی و منتقمی و رویانیان که این آخری از «پلیس» به «پرسپولیس» آمد تا رحیمی و عرب و همین رسول‌پناه که اصلا کسی نمی‌داند از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده!

پرسپولیس البته افتخارات پرشماری دارد اما یک نکته جالب در مورد این باشگاه آن است که سرخپوشان معمولا مربی‌محور بوده‌اند، نه مدیرمحور. علی پروین سال‌ها روی نیمکت رسما «رئیس» باشگاه بود و یک وانت جام به‌ دست آورد، برانکو ایوانکوویچ هم با ۴مدیرعامل کار کرد و کلی قهرمانی کسب کرد. حالا اما پرسپولیس به یک مدیر خبره نیاز دارد و هر چه چشم می‌چرخانیم خبری نیست. یکی دو نفری هم که در گذشته نسبت به سایرین بهتر کار کردند، قربانی قوانین دست‌وپاگیر مدیریت دولتی مثل منع به‌کارگیری بازنشستگان شدند و از میدان به‌ در رفتند. حالا سیستم فلج مدیریتی در ایران باید یک آدم به‌ درد بخور را برای پرسپولیس پیدا کند که از این همه بدهی نترسد، بدون حق پخش برای باشگاه پول جور کند و در مورد پیشخور شدن منابع هم حرف‌های تکراری نزند. خداوکیلی خود وزیر ورزش چقدر به پیداشدن چنین نجات‌دهنده‌ای خوش‌بین است؟ اصلا چه کاشته‌ایم که بخواهیم حالا درو کنیم؟ کدام زمینه برای کار فراهم است؟

استقلال؛ ملغمه‌ای از بیم و وحشت

شاید وضعیت استقلال در برهه فعلی حتی از پرسپولیس هم نگران‌کننده‌تر باشد. در اثبات این ادعا، همین بس که علی فتح‌الله‌زاده هم با آن اشتیاق ازلی و ابدی، بعد از کلی به آب و آتش زدن برای کسب کرسی مدیرعاملی بیشتر از ۲۰روز در این پست دوام نیاورد و رسما فرار کرد. از هر کرانه تیر شکایتی شلیک شده و مدیرعامل فعلی هم آشکارا از سوی ارکان باشگاه به رسمیت شناخته نمی‌شود. احمد سعادتمند یک‌ماه پیش مدیرعامل استقلال شد. در این مدت دستور او مبنی بر احضار فرشید اسماعیلی به کمیته انضباطی وتو شد، بازیکنان تیم علیه‌اش پست مشترک گذاشتند و فرهاد مجیدی رسما به دعوت آقای مدیرعامل برای برگزاری جلسه مشترک «دهان‌کجی» کرد. حتی کامران منزوی هم ابایی از موضع‌گیری علیه همکارش ندارد و از عزل و نصب‌ها اظهار بی‌خبری می‌کند. خب تیغ چنین مدیری، چقدر تیز است و او با این حنای بی‌رنگ فردا چطور قادر به هدایت استقلال در بزنگاه‌ها و بحران‌ها خواهد بود؟

یک مشکل بزرگ استقلال خود فرهاد است. او قطعا یکی از محبوب‌ترین بازیکنان تاریخ باشگاه به حساب می‌آید که با همین پشتوانه برای خودش اختیارات فراسازمانی قائل می‌شود اما نکته اینجاست که فرهاد مربی، بر خلاف فرهاد بازیکن رزومه خاصی برای برخورداری از این امتیاز ندارد. اگر کارلوس کی‌روش اینجا امر و نهی می‌کرد، به‌ خاطر این بود که سطح کیفی خودش را بالاتر از ساختار متزلزل فدراسیون می‌دید، همین تلقی در مورد استراماچونی و رابطه‌اش با باشگاه استقلال هم وجود داشت. فرهاد اما هنوز در مربیگری به جایی نرسیده و فتوحاتی نداشته که بر اساس آن به‌خودش اجازه می‌دهد رسما علیه مدیرعامل باشگاه قیام کند. مجیدی به این ترتیب هواداران استقلال را هم سر دوراهی قرار داده؛ خیلی از آنها مجیدی را دوست دارند اما در عین حال نمی‌توانند از غیر حرفه‌ای بودن رفتارهایش چشم‌پوشی کنند. تنها مدیری که در این مدت مورد حمایت مجیدی قرار گرفته، عبدالرضا موسوی بوده است، اما واقعا کدام عقل سلیم حکم می‌کند عنان مدیریت باشگاه به کسی سپرده شود که اصل و فرع همه هزینه‌هایش را باز پس می‌خواهد؟ اصلا به فرض که موسوی پول بدهد و پس نگیرد؛ تا کجا می‌توان با این فرمول ادامه داد؟

این تجربه صندلی‌فروشی و معاوضه پول و پست در هیأت‌مدیره‌های پرسپولیس و استقلال چندبار تکرار شده و شکست خورده؟ باز در پرسپولیس هنوز مدیرعاملی منصوب نشده و هر که هم بیاید فعلا تا آرام‌شدن فضا یک قهرمانی لیگ برتر در دسترس‌اش خواهد بود، اما در استقلال علیه مدیری طغیان می‌کنند که یک‌ماه هم نیست حکمش امضا شده. الان وزارت چطور می‌تواند مدیر تازه‌منصوبش را عوض کند؟ چه تضمینی هست که مجیدی و بازیکنان با نفر بعدی همین معامله را نکنند؟ شاید به‌نظر برسد راهکار اصلی عبور از فرهاد است، اما این کار هم هزینه‌هایی دارد و تازه پرسش اصلی آن است که بعد از او چه‌کسی را باید روی نیمکت نشاند؛ قلعه‌نویی؟ مظلومی؟ شاید هم مربی خارجی، آن هم با این بحران نقدینگی! پرسپولیس و استقلال در این سال‌ها آنقدر بد اداره شده‌اند که امروز حتی مدیران عشق عکس هم رسما از پذیرفتن مسئولیت در آن فرار می‌کنند. آن قدر مشکل روی هم تلنبار شده که حتی دو گزینه متوسط و نیمه‌مقبول هم برای اداره آنها نمی‌شود پیدا کرد. این دستاورد باشکوه، مبارک سیستم عقیم مدیریتی، مخصوصا در ورزش کشور!»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا