خرید تور نوروزی

پاسخ یک عضو کارگزاران به جلایی پور

یک عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران در یادداشتی در روزنامه‌ی سازندگی که ارگان این حزب است به نقدهای حمیدرضا جلایی پور عضو ارشا حزب اتحاد ملت پاسخ داد.

متن یادداشت سیدمحمدرضا بنی‌طبا، عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران استان تهران با عنوان «گناه کارگزاران» در پی می‌آید:

شاید اگر اهل فضلی چون آقای جلایی‌پور از مدار انصاف خارج نشده بود و حبل‌المتین استدلال را در نقد مواضع حزب کارگزاران فروننهاده بود، هرگز جسارت نقد بر کلام ایشان را بر خود هموار نمی‌کردم. اما دور از انصاف دیدم که عزیزی خود و دوستان‌اش در هر دهه از انقلاب اسلامی پرچمدار تنزل اراده مردم باشند اما همچنان در صف مدعی دموکراسی و حقوق مردم بایستند و هر کسی جز خویش و حلقه یاران خویش را در مسیر خیانت به آرمان‌های تاریخی مردم ایران بشناسانند.

هرچند نمی‌توان انکار کرد که مجادلات امروز برآمده و تابعی از نتایج انتخابات دیروز و چشم‌انداز هولناک آن برای طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب است اما از نظر بسیاری چون من اصل و اساس این جدل‌ها به انحصارطلبی چهره‌هایی چون آقای جلایی‌پور با زمی‌گردد. حق دارید بپرسید به چه حجتی؟

نیاز نیست تاریخ اصلاحات و نحوه تعاملات آقای جلایی‌پور و دوستان‌شان با سایر گروه‌های اصلاح‌طلب را بازخوانی کنید، کافی است در تیتر انتخابی ایشان بر نوشته خود دقیق شوید: «دکان دو نبش کارگزاران و جریان اصلی اصلاحات».

بله اصل و اساس اختلافات و های و هوی‌ها میان اصلاح‌طلبان برآمده از گنداب نخوتی است که سال‌هاست اتحادیون امروز و مشارکتیون سابق در آن غرق‌اند و خود را در جریان اصلاح‌طلبی اصل و دیگران را فرع می‌بینند و بوی بد آن امروز خواسته یا ناخواسته از قلم و دهان آقای جلایی‌پور به مشام رسیده است.

آقای جلایی‌پور از سر انصاف باید از خود بپرسید با چه حجتی و متمسک به کدام استدلال خویش را اینچنین در مرکز اصلاحات و دیگران را در پیرامون آن می‌دانید و می‌بینید؟ نفی سابقه کارگزاران در شکل‌دهی به دوم خرداد درست به مثابه نفی صلب است! العاقل یکفی بالاشاره

درباره نتیجه انتخابات اخیر مجلس و تعداد رای سرلیست فهرست کارگزاران تقریر داشته‌اید و به کنایت از آن به وزن کارگزاران یاد کرده‌اید اما فراموش نمودید که آن فهرست بیش از اینکه فهرست کارگزاران باشد، فهرستی بود از چهره‌های اصلاح‌طلب از هر طیف و گروهی و اگر از مردم رای نگرفته بیش از اینکه آن رای نشان از وزن کارگزاران باشد، وزن اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی بوده است.

و این اتفاقا پدیده جدیدی نیست؛ اگر نقبی به گذشته بزنید و از دومین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا یادی بکنید و به یاد بیاورید که فهرست مشارکت چگونه آزادترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی را به جمعی تازه منسجم شده از اصولگرایان باخت؛ آیا آن روز هم وزن خود و اصلاحات را اینچنین قضاوت کردید که امروز می‌کنید؟ وانگهی باید از جناب جلایی‌پور پرسید که اگر در انتخابات اخیر مرحوم هاشمی و مرحوم منتظری و آقای خاتمی هر سه با هم پای فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان را امضا کرده بودند، آیا با فضای کنونی جامعه نتیجه‌ای غیر از آنچه رقم خورد را تضمین می‌کردید؟

حرف و سخن ما با شما دقیقا همین‌جاست. و آن اینکه نمی‌توانید بر سر اقبال و اراده مردم دکان دو نبش بزنید و هرگاه همای اقبال را بر اوج سعادت دیدید، به نام اصلاحات فهرست بدهید و هرگاه در اثر عملکردتان جغد ناامیدی را بر شانه مردم نشاندید و رنگ رخوت به مسئولیت‌های اجتماعی جامعه پاشیدید، حرف از ناممکن بودن ارائه فهرست انتخاباتی بزنید و حتی شجاعت اعلام تحریم انتخابات را نداشته باشید. آقای جلایی‌پور با همان منطقی که در انتخابات مجلس دهم با همه تنگناها و محدودیت‌هایی که داشت، فهرست اصلاح‌طلبانه منتشر شد، با همان منطق هم می‌شد فهرست اصلاح‌طلبان را در انتخابات مجلس یازدهم ارائه کرد اما آنچه تغییر کرده بود تنها و تنها اراده مردم و طبقه متوسط برای شرکت یا عدم شرکت بود و شما ترجیح دادید نقاب نفاق بر چهره داشته باشید و برای عدم شرکت در انتخابات دلایل دست‌چندم را به جای دلیل اصلی معرفی کنید.

این گناه کارگزاران نیست که به‌جای سیاست‌ورزی آلوده به سالوس‌ورزی نیست و بر اصول بازی سیاسی مصر است. نه‌تنها کارگزاران که احتمالا به یاد دارید که چهره‌هایی چون آقای کروبی نیز با اعتراض به همین رویکردهای شما و دوستا نتان در حزب مشارکت بود که وارد انتخابات مجلس هفتم شدند و تا روزی که به حصر می‌رفتند معترض به نحوه عملکرد آقای خاتمی و سیاستمداران سالوس‌مسلکی بودند که گرد ایشان فراهم آمده بودند و خود را اصل و دیگران را «غضنفرهای اصلاح‌طلب «می‌دانستند. حتما به یاد دارید این جمله آقای کروبی در نشست خبری اعلام نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری 88 را که به این مضمون گفته بود: «نمی‌شود شما 8 سال دولت، مجلس و شوراها را در اختیار داشته باشید و در نهایت بسط بنشینید و بگوئید نمی‌گذارند کار کنیم و بعد در همان حال سودای انتخابات داشته باشید.»

بحث شتر دیدی ندیدی ما نیست، نقل شتر سواری دولا دولای شما و دوستان‌تان است!

فرموده‌اید که «مهمترین دغدغه اصلاحات تقویت دموکراسی و عدالت در حکمرانی ایران به شیوه اصلاح‌طلبانه، تدریجی، خشونت‌پرهیزانه و قانونی است»؛ به راستی با کدام معیار، توسعه و معیشت ورفاه مردم را از دایره دغدغه‌های اصلاح‌طلبانه خارج کرده‌اید؟ آیا جز این است که فربه شدن طبقه متوسط و فرهمند شدن ارزش‌های آن در گرو همین توسعه و رفاه مردم است؟ فارغ از این چطور تدریجی‌گرایی و پرهیز از خشونت را توصیه می‌کنید وقتی به‌جای تقویت سازوکارها و نهادهای جامعه مدنی بر طبل جنبشی کردن اصلاحات و خیابانی کردن سیاست می‌کوبید؟

اگر چهره‌هایی چون مصدق بر خیابانی کردن سیاست اصرار داشتند از آن سو به دنبال شراکت در سفره قدرت نبودند و خود و دوستانشان خون از جگر کارکنان مترو تهران بیرون نمی‌کشیدند!

راستی آقای جلایی‌پور اجازه می‌دهید قضاوت درباره دغدغه دموکراسی و پرهیز از خشونت شما را به مردم کردستان واگذار کنیم؟ اجازه می‌دهید بپرسیم همنشینی با قدرت از سوی کارگزاران با همان صفت اقتصادی و تکنوکراسی محتمل‌تر است یا شما و دوستان‌تان که مسبوق به تجربه‌های امنیتی هستید؟

اجازه می‌دهید وقتی در سابقه شما و دوستان‌تان در مشارکت، توافق برای زدن تحکیم وحدت وجود دارد، امروز نگران حملات همزمان شما و وطن امروز و کیهان به کارگزاران باشیم؟ اجازه می‌دهید وقتی در حلقه شما و دوستان‌تان هنوز بالارفتن از دیوار سفارت و رساندن فرمان امریکایی حمله عراق به ایران به دیکتاتوری چون صدام و سقوط تکنوکرات‌های مومنی چون بازرگان، افتخاری قابل دفاع است، در اعتقاد شما به تدریجی‌گرایی شک کنیم؟

در موضوع «اصلاحات در اصلاحات» مدعای کارگزاران مشخص است. دور از فضیلت است که به جای بحث پیرامون مسئله، دامن استدلال رها کنید و بر شولای تهمت چنگ زنید. همه آنچه درباره کارگزاران، ایده‌ها، رویکردها و مانند آن طرح کرده‌اید، باید در مواضع رسمی و ادبیات سیاسی منتشر شده توسط کارگزاران ردی از استناد داشته باشد که متاسفانه ندارد و مجال نقد آنچه مدعی شده‌اید نیز در این مقام نیست چه اینکه اساسا همان‌طور که اشاره شد بنای استدلال و بحث منطقی نداشته‌اید. طبیعی است که هرگاه بر سبیل دیالوگ منطقی بودید، فرصت تبیین اشتباهات‌تان فراخ است. اما به‌طور خلاصه همان‌گونه که در سرمقاله اخیر سازندگی اشاره شده همه حرف ما با شما سر «1.بازخوانی تبار اصلاحات 2.بازیابی گفتمان اصلاحات و 3.بازسازی تشکیلات اصلاحات» است.

خوب است از سر انصاف به آنچه در آن یادداشت آمده نگاهی بیاندازید و به‌جای طرح ادعاهای سلبی و خود اصل‌پنداری، بر مسیر ایجاب و جلب همکاری در جریان اصلاحات باشید تا تجربه 84 را دوباره تکرارنکنید.

امید داشتم که شما در نوشته اخیرتان ادب و احترام را فراموش نمی‌کردید تا نیاز به این تقریر نبود اما افسوس که حرص و عجز، مجال انصاف از شما گرفت و گذرگاه عافیت بر دوستداران شما تنگ آمد تا از همان دری بر شما وارد آیند که شما از آن در بر آنها وارد شده بودید. و در آخر اینکه آقای جلایی‌پور، «همایی چون تو عالی‌قدر، حرص استخوان تا کی؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. «با همان منطقی که در انتخابات مجلس دهم… فهرست اصلاح‌طلبانه منتشر شد، با همان منطق هم می‌شد فهرست اصلاح‌طلبان را در انتخابات مجلس یازدهم ارائه کرد»…
    یعنی یه کارگزارانی ندیدم که تره برای فقر و گرونی خرد کنه

  2. پاسخ عضو کارگزاران هیچ اشاره ای به معضلات مدیریت جامعه و بن بست اصلاح طلبی در حکومت ندارد و بیشتر نشانی از پریشان فکری حاصل از شکست در “انتخابات” اخیر و حس فشار از افزایش انتقادات مردم از عملکرد بی حاصل اصلاح طلبان در حکومت سرچشمه میگیرد. جالب است که اعضای این حزب در هر فرصتی در تعامل با دیگر نیروهای سیاسی و صاحبنظران به مهارت سیاست ورزی و دولتمردی خود اشاره کرده و به آن میبالند ولی با یک نگاه اجمالی به این مقاله به راحتی میتوان به ضعف سیاست ورزی نگارنده پی برد و شاید هم تا اندازه ای خنده دار و یا تاسف انگیز باشد که ما با واقعیت نامتجانس آرایش سیاسی ایران و طبقات و اقشار مردم ایران پی میبریم. نویسنده که ادعای نمایندگی منافع و راهبرد اقشار تحصیلکرده و حرفه ای و تجارت آنها (تکنوکراسی) و اقشار متوسط را دارد همچنان در مباحث انتخاباتی و پیوند با اقشار متفاوت جامعه به راحتی از کنار تورم لجام گسیخته، بیکاری مزمن و فساد فراگیر سازمان یافته میگذرد و خود را با عقده گشایی ها و دلخوری های درون جناحی چهل سال پیش مشغول میدارد. کدام اقتصاددان و تکنوکرات و کارمند و تاجر و کارآفرینی به چنین مباحثی در چنین شرایطی دلبسته اند را به سیاست ورزان حزب کارگزاران میسپاریم و در این اوضاع و احوال هم نمیخواهیم به دوستان کارگزار با اشاره به نقض حقوق و آزادیهای اجتماعی و فردی شهروندان و ده ها میلیون جمعیت فقیر و یا در آستانه سقوط به فقر مطلق هم اشاره ای بکنیم که خدای ناکرده اذهان آنها از تبحر تاریخی در “اقتصاد و تکنوکراسی” به موضوعات دیگری جلب شود که شاید آمادگی آن را نداشته باشند.
    تمام شکوه و گلایه این مقاله در این خلاصه میشود که چرا مردم در “انتخابات” اخیر از ادامه حضور آنها در قدرت حمایت نکردند که در جواب و همانگونه که خود کارگزاران ترجیح میدهند یعنی بدون رو در بایستی باید گفت که اصلاح طلبان حکومتی قادر به جلب آرای مردم نشدند زیرا مجموعه حکومت را نقطه مقابل خواسته های خود میدانند. این مدیریت اقتصاد و سیاست گزاری های مالی و پولی و بانکی کشور ارزش نفرین مردم را هم ندارد چه برسد به اینکه به آن رای هم بدهند. ارکان های حاکمیت ابزارهای فساد فراگیر و سازمان یافته است و انتظار دارید که بازرگانان و کارآفرینان و اقشار جوان تحصیلکرده (فعلا به ده ها میلیون بدبخت دیگر کاری نداریم) برای تامین آینده ای بهتر و روشن تر و بالاخره حاکمیت نظم و قانون به شما رای دهند و حتما با این شعار مرکزی که شما هیچ تقصیری نداشتید. اگر نمیخواهید از شر اقتصاد رانتی (پدر خوانده فساد سازمان یافته)و تورم و بیکاری ناشی از آن خلاص شوید و فقط میخواهید در قدرت باشید به دنبال رای مردم هم نباشید و همان کاری را که اصولگرایان میکنند انجام دهید. فاتحه انتخابات را بخوانید و دیگر نیازی به پاسخگویی هم نیست ولی اگر اعتماد کارآفرین و بازرگان و اقشار تحصیکرده را میخواهید (فعلا با بقیه مسائل کاری ندارم) باید اصلاح طلب به شیوه ای که ما میخواهیم بشوید. باید از انتخابات مهندسی شده و ابزارهای ناکارآمد و بیمصرف حکومتی عبور کنید تا شایسته توجه مردم بشوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا