سخنگوی کارگزاران: خاتمی را بیجايگزين میدانیم
سخنگوی حزب کارگزاران گفت: حزب کارگزاران جايگزيني براي آقای خاتمی متصور نيست و کسي نميتواند جاي ايشان را در رهبري جريان اصلاحات پُرکند. ما معتقديم آقای خاتمی يک امکان فوقالعاده براي جريان اصلاحات، جامعه و نظام جمهوري اسلامي است. در نتيجه دليلي وجود ندارد که کسي بخواهد چنين سرمايه مهمي را ناديده بگيرد. اين موضوع به هيچعنوان در حزب کارگزاران سازندگي مطرح نيست. ما در گذشته درباره آيتا… هاشمي نيز چنين مسائلي را مطرح کرديم. ما معتقد بوديم نبايد آقاي هاشمي را منحصر به حزب کارگزاران سازندگي کنيم و ايشان را در يک چارچوب محدود تعريف کنيم. در چنين شرايطي علاوه براينکه قدرت مانور آقاي هاشمي را کاهش ميداديم به همان نسبت قدرت مانور حزب کارگزاران نيز کاهش پيدا ميکرد. در شرايط کنوني نيز براين باور هستيم که آقای خاتمی به همه جريان اصلاحات تعلق دارند و کسي نميتواند ايشان را در يک حزب و گروه محدود کنند. بهنظر ميرسد برخي از دوستان علاقه دارند آقای خاتمی را منحصر به خود کنند. اين نظر برخي از دوستان است که ما بهنظر آنها احترام ميگذاريم اما اين ديدگاه را به حال جريان اصلاحات مفيد نميدانيم. ما معتقد به ساختار جديد رهبري در جريان اصلاحات هستيم که در اين ساختار جديد نيز آقای خاتمی نقش محوري دارند.
«آرمان ملی» با سیدحسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی و عضو شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید:
*حزب کارگزاران سازندگي براساس چه سازوکاري تصميم گرفت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي ليست انتخاباتي ارائه کند؟ آيا اين تصميم برخلاف تصميم شوراي عالي سياستگذاري نبود؟
برخي از اعضاي شوراي عالي سياستگذاري مانند آقاي عارف و موسوي لاري تلاش زيادي انجام دادند تا اعضاي ديگر شوراي عالي سياستگذاري را به ارائه ليست انتخاباتي متقاعد کنند. با اين وجود اعضاي ديگر متقاعد نشدند. در اين زمينه دو ديدگاه در بين اصلاحطلبان وجود داشت. يک ديدگاه معتقد بود مردم از وضعيت موجود جامعه رنجيده هستند و از سوي ديگر پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان نيز آمادگي حضور در انتخابات را ندارد. البته دلايل مختلفي براي اين ديدگاه وجود داشت. يکي از استدلالهاي اين گروه از اصلاحطلبان ردصلاحيت گسترده نيروهاي اصلاحطلب بود. دليل ديگري که ارائه ميکردند کارکرد ضعيف مجلس و دولت بود. ديدگاه ديگر اما بهدنبال مشارکت در انتخابات بود. در حزب کارگزاران سازندگي اين موضوع مورد بحث قرار گرفت که هدف اصلي تشکيل شوراي عالي سياستگذاري حضور در انتخابات بوده و به همين دليل بايد تلاش کنيم مردم را براي حضور در انتخابات متقاعد کنيم. ما اين رويکرد که مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد را منطقي تلقي نميکرديم. به همين دليل به اين جمعبندي رسيده بوديم که احتمال مشارکت مردم به خصوص حاميان جريان اصلاحات در انتخابات نسبت به گذشته ضعيف است و واقعبينانه به قضيه نگاه ميکرديم. با اين وجود حزب کارگزاران سازندگي معتقد است سياستورزي يک امر دائمي است و به همين دليل نخبگان و احزاب سياسي همواره بايد روي افکار عمومي جامعه تاثيرگذار باشند. البته در درون حزب کارگزاران سازندگي نيز دو ديدگاه وجود داشت. بخشي از اعضاي حزب معتقد بودند شرايط به شکلي است که اگر مجموعه اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت کنند زياد نميتوانند در سرنوشت انتخابات و مشارکت مردم تاثيرگذار باشند. بخش ديگري از اعضا ديدگاه ديگري داشتند و براين باور بودند که اگر همه اصلاحطلبان با هم متحد شوند و يک رويکرد مشترک در پيش بگيرند، ميتوانند روي افکار عمومي جامعه تاثيرگذار باشند. بهنظر ميرسيد برخي از دوستان اصلاحطلب بهدنبال اين بودند که با رنجش مردم همراهي کنند. اين در حالي بود که ما معتقد بوديم هيچراه اصلاحي بجز صندوق آرا وجود ندارد و با همه محدوديتها و رنجشها بايد در انتخابات شرکت کنيم.
*چرا در حالي که برخي ديگر از احزاب اصلاحطلب مانند مردمسالاري، حزب اسلامي کار و خانه کارگر ليست انتخاباتي ارائه کردند و بهدنبال ائتلاف با حزب کارگزاران بودند، اين اتفاق رخ نداد و حزب کارگزاران بهصورت مجزا ليست ارائه کرد؟ دليل اين اقدام حزب کارگزاران چه بود؟
ما بهدنبال اين بوديم که ائتلاف جديدي جايگزين شوراي عالي سياستگذاري نشود. جريان اصلاحات زماني ميتواند در جامعه تاثيرگذار باشد که مجموعه اصلاحطلبان از يک رويکرد و رهبري واحد تبعيت کنند. اگر ائتلاف جديدي با محوريت حزب کارگزاران به موازات شوراي عالي سياستگذاري پديد ميآمد، اين خطر وجود داشت که شکافي ماندگار در جريان اصلاحات شکل بگيرد. به همين دليل حزب کارگزاران سازندگي ترجيح داد در هيچائتلافي شرکت نکند. اين تشخيص حزبي ما بود که با چنين رويکردي در انتخابات حضور پيدا کنيم.
*آيا تصميمات اخير حزبي که حزب کارگزاران سازندگي گرفته به معناي جدا کردن مسير خود از قاطبه جريان اصلاحات نيست؟ تصميمات حزب کارگزاران سبب شده که برخي از تحليلگران سياسي چنين برداشتي از رفتارشناسي حزب کارگزاران داشته باشند. آيا اين جداسازي را ميپذيريد؟
حزب کارگزاران سازندگي مسير خود را از اصلاحطلبان جدا نکرده و بهدنبال چنين رويکردي نيز نيست. ما معتقد بوديم اگر شوراي عالي سياستگذاري قصد داشت براي حضور يا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات و کيفيت حضور آنها تصميمگيري کند بايد قبل از اينکه وضعيت جريان اصلاحات به اين نقطه برسد اين تصميمگيري انجام ميشد تا احزاب اصلاحطلبي که قصد داشتند در انتخابات شرکت کنند زمان کافي براي زمينهسازي مشارکت در انتخابات داشته باشند. وضعيت به شکلي بود که از يک طرف يک ائتلاف براي حضور در انتخابات شکل گرفته بود اما از سوي ديگر شوراي عالي سياستگذاري تصميم ديگري داشت و قصد نداشت بهصورت فعال در انتخابات شرکت کند. اگر قرار بود اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند پس چرا ائتلاف شکل گرفته بود؟ نکته ديگر اينکه جريان اصلاحات سالهاست در يک شرايط ناعادلانه و نابرابر در انتخابات شرکت ميکند. اين وضعيت در انتخابات گذشته و به خصوص انتخابات مجلس گذشته نيز وجود داشته است. در انتخابات مجلس گذشته اراده جمعي اصلاحطلبان اين بود که حتما در مجلس آينده تاثيرگذار باشند و به همين دليل موفق شدند يک فراکسيون اصلاحطلب در مجلس تشکيل بدهند. اين در حالي است که در انتخابات مجلس اخير چنين ارادهاي در بين اصلاحطلبان وجود نداشت.
*حزب کارگزاران سازندگي نسبت به رويکرد کلي شوراي عالي سياستگذاري در چهار سال گذشته انتقاد دارد که تلاش ميکند بهصورت مستقل تصميمگيري کند؟
انتقاد ما نسبت به شوراي عالي سياستگذاري و جريان اصلاحات انتقادي فراگير است. با اين وجود ما معتقديم اين انتقادات بايد در محيط درون حزبي و درون تشکيلاتي مورد تحليل و بررسي قرار بگيرد و در چنين فضايي براي آن راهحل پيدا کرد. بدون شک کشاندن اين موضوعات به فضاي رسانهاي نه تنها مشکلي را حل نميکند، بلکه مشکلات جديدي را نيز اضافه ميکند. مطرح کردن اختلاف سليقه در بين اصلاحطلبان در رسانههاي گروهي بايد بهصورت ملايم و با احتياط صورت بگيرد و نبايد چهرههاي اصلاحطلب به شکلهاي مختلف در راستاي تخريب يکديگر در منظر افکار عمومي جامعه اقدام کنند. اصلاحطلبان بايد در درون خانواده خود به تجزيه و تحليل شرايط موجود کشور بپردازند و هدف نيز بايد پيدا کردن راهحل براي برون رفت از مشکلات کنوني و ايجاد چشمانداز روشن براي آينده باشد. ماهيت سياست و فضاي سياسي به شکلي است که ما همچنان به همکاري و همياري همه دوستان خود نياز داريم. ما براي خدمت به مردم و کشور به همه افراد، گروهها و احزاب نياز داريم. به همين دليل تصميمات و رفتارهاي ما بايد به شکلي باشد که زمينهساز همکاريهاي بيشتر در آينده باشد. نبايد به شکلي با هم رفتار کنيم که بعدا نتوانيم دور هم جمع شويم و کار مهمي براي کشور انجام بدهيم.
*اين روزها مواضع اعضاي حزب کارگزاران سازندگي به خصوص دبيرکل اين حزب درباره رهبري جريان اصلاحات با حرف و حديثهاي زيادي در بين اصلاحطلبان همراه شده است. دليل انتقاد حزب کارگزاران از رهبري گذشته جريان اصلاحات چيست و اين حزب بهدنبال چه سازوکاري در رهبري جريان اصلاحات است؟
متاسفانه برخي بدون تأمل کافي روي اين مواضع اظهار نظر ميکنند. آقاي کرباسچي انتقاداتي داشتند و اين انتقادات را مطرح کردند. هيچگونه تعرضي نيز از سوي ايشان و حزب کارگزاران سازندگي متوجه آقای خاتمی نيست. آقای خاتمی يک شخصيت ملي، بينالمللي و تاثيرگذار در مناسبات سياسي و اجتماعي است و افتخار جريان اصلاحات به شمار ميرود. بنده و آقاي کرباسچي نيز همين ديدگاه را نسبت به آقای خاتمی داريم. اگر انتقادي صورت ميگيرد بهدليل اين است که ما انتظار داريم آقای خاتمی در تصميمگيريها نقش پررنگتري ايفا کنند. ما اميدواريم آقای خاتمی اعمال مديريت بيشتري در مورد ضعفهاي جريان اصلاحات داشته باشند تا بتوانيم در آينده اين ضعفها را پوشش بدهيم.
*انتقاداتي که اعضاي کارگزاران نسبت به رهبري جريان اصلاحات مطرح ميکنند بهدليل نقش پررنگتر رئيس دولت اصلاحات در تصميمگيريهاست و يا حزب کارگزاران بهدنبال رويکرد جديدي در رهبري جريان اصلاحات است؟
حزب کارگزاران جايگزيني براي آقای خاتمی متصور نيست و کسي نميتواند جاي ايشان را در رهبري جريان اصلاحات پُرکند. ما معتقديم آقای خاتمی يک امکان فوقالعاده براي جريان اصلاحات، جامعه و نظام جمهوري اسلامي است. در نتيجه دليلي وجود ندارد که کسي بخواهد چنين سرمايه مهمي را ناديده بگيرد. اين موضوع به هيچعنوان در حزب کارگزاران سازندگي مطرح نيست. ما در گذشته درباره آيتا… هاشمي نيز چنين مسائلي را مطرح کرديم. ما معتقد بوديم نبايد آقاي هاشمي را منحصر به حزب کارگزاران سازندگي کنيم و ايشان را در يک چارچوب محدود تعريف کنيم. در چنين شرايطي علاوه براينکه قدرت مانور آقاي هاشمي را کاهش ميداديم به همان نسبت قدرت مانور حزب کارگزاران نيز کاهش پيدا ميکرد. در شرايط کنوني نيز براين باور هستيم که آقای خاتمی به همه جريان اصلاحات تعلق دارند و کسي نميتواند ايشان را در يک حزب و گروه محدود کنند. بهنظر ميرسد برخي از دوستان علاقه دارند آقای خاتمی را منحصر به خود کنند. اين نظر برخي از دوستان است که ما بهنظر آنها احترام ميگذاريم اما اين ديدگاه را به حال جريان اصلاحات مفيد نميدانيم. ما معتقد به ساختار جديد رهبري در جريان اصلاحات هستيم که در اين ساختار جديد نيز آقای خاتمی نقش محوري دارند.
*با توجه به حضور اصولگرايان در مجلس آينده و فاصله بيشتر اصلاحطلبان از قدرت چه چشم اندازي پيش روي جريان اصلاحات قرار دارد؟
مردم در نظام جمهوري اسلامي داراي اهميت زيادي هستند و بسياري از خلأهاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي را پُر ميکنند. به همين دليل اگر مردم مهم هستند و قرار است در آينده نيز مهم باشند نميتوان دغدغههاي بخش زيادي از آنها که به جريان اصلاحات گرايش دارند را ناديده گرفت. اينکه برخي تصور کنند بهدليل اينکه مجلس در اختيار اصولگرايان است و اصولگرايان ميتوانند بدون در نظر گرفتن دغدغههاي حاميان جريان اصلاحات کشور را مديريت کنند تصور اشتباهي است و در نهايت راه به جايي نخواهد برد. جريان اصلاحات در مناسبات تاريخي و اجتماعي جامعه ايران با محوريت مردم نقش مهمي ايفا کرده است. در نتيجه اگر قرار است همچنان مردم محور تصميمات مديران جامعه باشند بايد دغدغههاي بخش مهمي از مردم که از جريان اصلاحات حمايت ميکنند مورد توجه قرار بگيرد. بدون شک جريان اصلاحات بهعنوان يک جريان پويا و تفکرساز همچنان زنده است و در مناسبات زندگي مردم ايران تاثير خواهد گذاشت.
انتهای پیام
خاتمی پشتِ مردم رو توی گرونیها و سختیها خالی کرد. البته من هم اگه سهامدار شرکت هواپیمایی ماهان بودم، هیچ کس برام جایگزین خاتمی نمیشد